بیست سال حاکمیت مطلق خاک و فضای افغانستان در ید آمریکا بود. در این مدت آمریکا دولتی در افغانستان بنیاد نهاد که پایه‌هایش به شدت متزلزل است. فساد و تعصب در این دولت عربده می‌کشد و آن‌چه که به عنوان دستاورد ۲۰ سال اخیر خوانده می‌شود، ملغمه‌یی‌ست از راست و دروغ. نهادهای آموزشی در قلزم تعصب و افراط‌گرایی دینی سقوط کرده و دانش بی‌چاره شده است. سربازی که تفنگ در شانه دارد، در نتیجۀ سیاست‌ عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی انگیزه را فراموش کرده و همچنان تجهیزات کافی برای دفاع از خاک، و آب و فضای کافی ندارد. افغانستان در میان لاف‌‌وگزاف اسیرشده، دموکراسی دروغ و جمهوریت دروغ همه‌چیز را به دست یأس سپرده است.

در این ۲۰ سال دو گروه مأمور اجرای نقشه‌های آمریکا در افغانستان بودند. مجاهدین که با حکومت تحت‌ حمایت شوروی در افغانستان زیر عنوان جهاد مقدس، رزمیدند اما در فرجام به زنده‌گی راحت در سایۀ آمریکا قانع شدند و گروه دیگر که غالباً به عنوان تکنوکرات‌ها شناخته می‌شوند. آمریکا به کمک مجاهدین، رقیب سابق خود اتحاد شوروی را در افغانستان به زانو درآوردند، ولی با این وجود در این ۲۰ سال پیوسته به مجاهدین ظنین بود. مجاهدین در ۲۰ گذشته نقش جایگاه دوم را در شطرنج آمریکایی بازی کردند و با اغتنام، از فرصت اندوختند و قصرها آباد کردند و با کوه‌هایی که در گذشته پناهگاه‌ داشتند، همسری دارند، با این تفاوت که زنده‌گی در کوه محنت بود، اما در قصر امن و عیش؛ به تعبیر جهادی به مجاهدین، خداداد.

طیف سیاسی که نسبت به مجاهدین نقش بیشتری در ادارۀ امور مملکت بازی کردند به تکنوکرات‌ها معروف‌اند. این گروه را آمریکا از غرب به افغانستان هدایت کرد و به عنوان مهم‌ترین نیروی سیاسی پس از طالبان به آنان دل بست. بیشتر از تکنوکرات‌ها در زمان حاکمیت گروه طالبان مشغول لابی‌گری به حمایت از امارت طالبان در آمریکا و کشورهای اروپای بودند. شماری از آنان مقالاتی در حمایت از امارت اسلامی در رسانه‌های غربی منتشر کردند. در زمان امارت طالبانی با وجود آن که بیشتر اراضی کشور در اختیار این گروه بود، امارت اسلامی، مقبولیت جهانی نداشت و در برابر آن، جهان به استثنای پاکستان و عربستان دولت مجاهدین را به رسمیت می‌شناخت.

نکتۀ جالب این‌ست که بیشترین افراد شامل در طیف اجتماعی تکنوکرات، از لحاظ تباری پشتون‌اند و در مقابل، مجاهدین عمدتاً تاجیک هزاره یا ازبک‌اند. ممکن یکی از دلایلی که تکنوکرات‌ها امارت طالبانی را نسبت به حکومت مجاهدین ترجیح ‌دادند، ریشه در عصبیت تباری داشته باشد. به هر حال به محض این که تنکوکرات‌ها در صحنۀ سیاست افغانستان پدیدار شدند، به دشمنی با مجاهدین پیشین برخواستند و القابی چون ناقضان حقوق بشر، جنگ‌سالار، فاسد و در ترم کوچه‌بازاری «لندغر» را به مجاهدین نسبت دادند.

تکنوکرات‌ها دوگانه‌گرایی را در سیاست افغانستان ترویج کردند که بر اساس آن، آن‌ها در قامت نیروی خیر به مصاف مجاهدین رفتند. همچنان این عقیده را شایع کردند که مجاهدین تنها مانع در راه پیشرفت‌اند. به پندار تکنوکراتیک، مجاهدین منبع قوم‌گرایی، خویشاوندسالاری، دشمن ترقی و شر در سیاست افغانستان‌اند. در مقابل تصویری که تکنوکرات‌ها از خویش عرضه کردند، آنان را چون فرشته‌هایی معرفی می‌کرد که برای نجات بشر افغانستان از مهلکه، پیکار می‌کنند. این ثنویت، دولت افغانستان را به میدان نزاع تبدیل کرد و باعث شد که هر گروه به مذاق خود امور را سامان دهد.

بخش قابل ملاحظۀ کمک‌هایی که به نشانی افغانستان آمد، صرف هزینۀ جنگ میان دو جناح شد و قسمتی‌ هم حیف‌ومیل. جدال میان دو جناح گاه به شکل آشکار و گاه به مدد نیروهای نیابتی میان دو طرف مدیریت می‌شود. این سرگرمی جلوهای جالبی دارد، به گونۀ مثال، باری برای کشتن و بازداشت نظام‌الدین قیصاری به خانۀ او لشکرکشی شد، اما در مدت کوتاه بار دیگر از او به عنوان مهمان خاص در هُتل انترکانتیننتال پذیرایی شد.

در تغییری که از دو سال به این‌سو آغاز شده، آمریکا از علاقه‌اش به تکنوکرات‌ها کاسته و طالبان را به تدریج جای‌گزین آنان کرده است. طالبان می‌خواهند غنی به زیر کشیده شود و تکنوکرات‌ها از صحنه حذف شوند. آمریکا عجالتاً با این خواست طالبان موافق بوده و به آن تسهیلات فراهم کرده است.

این نکته را روشن کنم که تکنوکرات‌های افغانستان به هیچ‌وجه با تکنوکرات در مفهوم فن‌سالار شباهت ندارد؛ زیرا ادعا و عمل این افراد هیچ توافق با یک دیگر ندارد. تکامل‌یافته‌ترین نوع حکومت فن‌سالاری در طی ۲۰ سال اخیر، حکومت محمداشرف غنی است که به تعبیری رأس آن یک «فیلسوف‌شاه» قرار دارد. اما این حکومت در نوع خود فاسدترین و متعصب‌ترین حکومت در طی ۲۰ سال اخیر بوده است. مخکشیزم، فساداداری و سوء‌استفاده از قدرت به عالی‌ترین شکل آن تجلی یافته، طوری که بی‌عدالتی در مدینۀ فاضله کنونی بر کرسی عدالت نشسته است.

ارایۀ تعریف که بر مبنای نشانه‌های آن بتوان، طیف تکنوکرات‌های افغانستان را شناخت، کاری دشوار است. زیرا گاهی عناصر نامتجانسی در این طیف سیاسی قرار می‌گیرد و یکی از آن‌ها حامد کرزی است. او سابقۀ عضویت در یکی از احزاب جهادی را دارد و پیش از حادثۀ یازده سپتامبر از مدافعان پروپاقرص، امارت طالبانی شمرده می‌شد، اما پس از حادثه یازده سپتامبر، یک‌شبه تا آن‌جا مخالف شد که علیه‌ طالبان تفنگ برداشت.

کرزی زمانی ‌که به عنوان حاکم به افغانستان آمد، تکنوکرات‌ها زیر چپن او تجمع کردند، چنان‌که حتی فیلسوف‌شاه بر سر کار از مأموران سابق اوست. اما شگفت‌انگیز است که جنبش طالبان پس از حملۀ آمریکا در افغانستان بار دیگر از زیر چپن کرزی سرک کشید. کرزی شاهد بود که این هیولا در حال بالیدن است، با این وجود لب فروبست تا این که هیولا برای بلعیدن حکومت سلف‌اش دهان گشود.

آمریکا در طی ۲۰ سال به مثابه شریک مورد اعتماد به تکنوکرات‌ها فرصت داد. تکنوکرات‌ها از توجه آمریکا بهره‌یی بسیار بردند، مجاهدین را با «B52» آمریکا تهدید کردند و الطاف آمریکا را منبع مشروعیت تلقی کردند. ولی اخیراً همه‌چیز بر علیه تکنوکرات‌ها شده است، تا این حد که دیگر آمریکا به دوام حکومت فیلسوف‌شاه رضایت ندارد.

از آغاز گفت‌وگوهای صلح میان آمریکا و طالبان به این‌سو زوال محبوبیت تکنوکرات‌ها آغاز شده است. عملیات اخراج این طیف سیاسی از فهرست مورد حمایت آمریکا را زلمی خلیل‌زاد یکی از یاران سابقه‌دار تکنوکرات‌ها مدیریت می‌کند. خلیل‌زاد نقش تعین‌کننده‌یی در سرنوشت تکنوکرات‌ها و نظامی برای تکنوکرات‌ها داشت. اما با تغییر بازی او کمر به تخریب آنان بست، باری در مورد خلیل‌زاد حکومت محمداشرف غنی به اندازه‌یی از شک رسید که پنداشت خلیل‌زاد برای رسیدن به رأس هرم قدرت در افغانستان او را به زیر خواهد کشید. این نگرانی توسط حمدالله محب در آمریکا مطرح شد و محب به دلیل منافعی که در آمریکا داشت به سختی از سوی دولت آمریکا تنبیه شد.

در تغییری که از دو سال به این‌سو آغاز شده، آمریکا از علاقه‌اش به تکنوکرات‌ها کاسته و طالبان را به تدریج جایگزین آنان کرده است. طالبان می‌خواهند غنی به زیر کشیده شود و تکنوکرات‌ها از صحنه حذف شوند. آمریکا عجالتاً با این خواست طالبان موافق بوده و به آن تسهیلات فراهم کرده است. حتی سفارت آمریکا در کابل در نقش سخنگوی گروه طالبان خواستار آزادی زندانیان طالب است. آمریکا نه‌تنها عملاً تکنوکرات‌ها را زیر فشار قرار داده، بلکه مجاهدین سابق را در محور شورای عالی متحد ساخته تا امور صلح از دست فیلسوف‌شاه خارج شود.

گروه طالبان مجاهدین سابق را به عنوان طرفی که مشتاق به معامله با آنان است می‌شناسد و چنین حقی را به تکنوکرات‌ها قایل نیست. آمریکا نیز به خواست طالبان احترام دارد و فرایند تضعیف تکنوکرات‌ها را شتاب بخشیده است. تکنوکرات‌ها در ۲۰ سال حاکمیت‌شان در افغانستان، هیچ‌گاه به این اندیشه نبودند که متکای غیر از آمریکا هم داشته باشند. به همین دلیل است که زیر فشار آمریکا هر خط سرخی شکسته می‌شود. در ضربۀ نهایی تکنوکرات‌ها به سرعت متلاشی خواهند شد و امکانی جز آمریکا برای ایستاده‌گی ندارند.

جای‌گزینی طالبان در زمان حکومت دونالد ترامپ آغاز شد و دستگاه‌ دپلوماسی آمریکا در افغانستان این پیام را مخابره کرد که با آمدن جو بایدن این سیاست تغییر نمی‌کند. هرچند تکنوکرات‌ها این خبر ناخوش را شنیده‌اند، اما امید را از کف نداده‌اند. آنان چشم در راه تغییر حکومت در آمریکا اند، شماری می‌گویند: «در دل تاریکی نوری می‌تابد.»

مرتبط با این خبر:

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: