روح‌الله حسینی یکی از هزاران جوان دانش‌آموختۀ کشور است که عشق خدمت به وطن و ملتش را در شانه‌های حسرت‌کش خود به فرسنگ‌ها دور از وطن و مردمش در مهاجرت با خود حمل می‌کند. با رؤیاهای تحقق‌نیافته‌اش در انتظار آینده‌یی معجزه‌آسا برای کشور و مردمش هست. او هنر خطاطی و شبکه‌کاری را در کنار آموزش‌های عالی فراگرفته بود تا در آبادی‌ وطن و آرامی هم‌دیارانش سهمی هرچند اندک داشته باشد. اندوخته‌های هنری و علمی را در کابل فراگرفت؛ اما نتوانست در کشور بماند و به آرزویش برسد.

روح‌الله، دوران کودکی را به مهاجرت در ایران با خانواده‌اش سپری می‌کند و پس از سقوط طالبان برگشت دو باره به وطن کرده و مکتب و دانشگاه را به اتمام می‌رساند. او به آموزش‌های عالی در دانشکدۀ داروسازی/فارمسی دانشگاه کابل آغاز می‌کند و در کنار درس دانشگاه، هنر خطاطی و شبکه‌کاری‌ را نیز فرا می‌گیرد. او که درد غربت را مانند سایر هم‌وطنان دور از وطنش چشیده بود، هیچ‌گاه فکر نمی‌کرد که دو باره هجرت کند. اما به گفتۀ روح‌الله، در یک شب تمام رویاهایش عکس دیگری گرفت و پس از آن روان و خاطر آرام روح‌الله از کوچه‌پس‌کوچه‌های کابل بی‌گانه گشت.

روح‌الله حسینی

اکنون روح‌الله حسینی در ترکیه با دو فرزند (دختر و پسر) و همسرش قصه‌های تلخ و پر خم‌وپیچ زنده‌گی‌اش را با ما در میان می‌گذارد. به گفتۀ او، روی‌داد شب‌هنگام شاه‌شهید، جان و جهان شمار بسیاری از اهالی منطقه را در تاریکی آن شب دفن کرد. پس از آن، مدت کوتاهی که در وطن بود، هم‌واره با ترس و لرز، دلهره و بی‌باوری زنده‌گی می‌کرد؛ زنده‌گی که پیش از آن، ترس از روی‌دادهای روز و بیرون از منزل بوده باشد، اکنون شب‌های پرخطر و تکان‌دهندۀ کابل مثل هیولایی نفس‌گیرتر می‌شد. روح‌الله می‌گوید، پیش از وقوع روی‌داد نیمه‌شب شاه‌شهید، از انتحاری‌های روزافزون و بی‌وقفۀ کابل سخت دل‌گیر شده بود. هر لحظه امکان طعمۀ انتخاری را پیش‌بینی می‌کرد؛ انتحاری‌هایی که در آن‌وقت روزانه از دوسه روی‌داد کم نبود.

روح‌الله، باشندۀ منطقۀ شاه‌شهید کابل، روی‌داد نیمه‌شب شاه‌شهید (شب ۱۶ اسد/مرداد ۱۳۹۶ خورشیدی) را که اکنون بیش‌تر وطن‌داران‌مان بنابر تردد روی‌دادها و خون‌بارهای روزافزون وطن دردمندشان تا اندازه‌یی فراموش کرده‌اند؛ مانند شب گذشته در ذهن دارد. این جوان، شب شاه‌شهید که اکنون پنج‌سال از رخ‌داد آن می‌گذرد و حدود ۱۵ تن کشته، بیش‌تر از ۴۰۰ زخمی و خسارات هنگفت مالی برجا گذاشته بود را هنوز فراموش نکرده ‌است.

روح‌الله می‌گوید، چیزی که سبب مهاجرت دو باره‌اش شده، همان شب است و از آن‌زمان تا کنون سختی‌های بی‌حسابی را متقبل شده است. به گفتۀ او، بعدها گروه‌های دهشت‌افگن و تروریست‌ها نیز از طریق تلفن چندین‌بار او را به هم‌کاری دعوت کردند. پس از دریافت پاسخ رد از سوی روح‌الله، گروه‌های افراط‌گرا او را تهدید به مرگ می‌کنند و با تغیر مکان هم‌چنان روح‌الله از غم دهشت‌افگنان رهایی نمی‌یابد. بنابر مجبوری و از ترس این‌که طعمۀ جهالت افراطیون قرار نگیرد، تصمیم به ترک وطن می‌گیرد و اکنون در کنار درد دوری از وطن، زجر زمان نیز به تعقیبش افتاده است.

به گفتۀ روح‌الله، او و خانواده‌اش در ترکیه مشکلات بی‌زبانی، سختی‌های دریافت کار، عدم آشنایی به فرهنگ و محیط این کشور را به مرور زمان برطرف کرده بودند، اما اکنون ادارۀ مهاجرت پاسخ رد بر پروندۀ او و خانواده‌اش زده است. وضعیت سخت زمستانی و هم‌چنان ادامۀ جنگ در وطن، روح‌الله و خانواده‌اش را بسیار متأثر کرده است. او می‌گوید که در این مدت هم خود و هم خانواده‌اش زبان ترکی را به طور عالی فراگرفته و در جای کار، کوچه و بازار شهری که زنده‌گی می‌کند، در گویش زبان و شیوۀ زنده‌گی با ترک‌ها هیچ فرقی نمی‌توان دریافت.

او در این مدت توانسته است جواز راننده‌گی بین‌المللی در ترکیه را دریافت کند و هم‌چنان جواز کار که بیش‌تر مهاجران از آن محروم‌اند را توانسته به ‌دست آورد. او از دولت ترکیه و مسئولان ادارۀ مهاجرت درخواست بازنگری پرونده‌اش را کرده است. او هم‌چنان، نمی‌خواهد فرزندانش مانند خودش با هزاران دلهره در افغانستان جنگ‌زده به مکتب بروند. او با بغض پر از ناامیدی می‌گوید: «…چه حق دارم، فرزندانم را در شرایط جنگ به وطن برگردانم؟ چه‌گونه این‌ها مکتب بخوانند…»

روح‌الله حسینی حرفۀ شبکه‌کاری را در افغانستان فراگرفته، اما در ترکیه از او استفادۀ خوبی می‌کند. در دیکوریشن و دیزاین منازل، دفاتر و هم‌چنان اماکن تفریحی و رهایشی روح‌الله را صاحب کارش می‌فرستد و از ظرافت‌کاری‌های روح‌الله هم صاحب کار و هم کاردهنده‌ها راضی به نظر می‌رسند. در کنار این، روح‌الله توانسته در یکی از شهرهای ترکیه دو بار کارهای هنری‌اش را در سطح ولایت به نمایش بگذارد و توجه استان‌دار/والی، رئیس ادارۀ مهاجران، بازرگانان و مردم عادی را به هنر خود جلب کند. با توجه به توسعه و پیش‌رفت هنر خود، او در اواخر سال ۲۰۱۹ از شهری که قبلاً اقامت می‌کرد، به شهری نسبتاً بزرگ دیگری نقل مکان می‌کند، اما با گسترش بیماری عالم‌شمول «کووید ۱۹» روح‌الله نمی‌تواند فعالیت‌های هنری خود را در شهر تازه‌آمده به نمایش بگذارد و توجه مردم شهر را به خود جلب کند. با این حال، حدود یک‌سال قرنطینه در ترکیه افزایش روزافزون بی‌کاری، شکایت شهروندان ترک از تردد مهاجران، بلندرفتن بهای دالر در مقابل لیره (واحد پولی ترکیه)، اعتراض‌های مردم از مهاجران به‌خاطر انجام کارهای بیش‌تر و سخت در مقابل مزد کم و هم‌چنان تغیر سیاست مهاجرت دولت ترکیه پروندۀ شمار بسیاری از مهاجران رد شده ‌است.

بنابر تصمیم دولت ترکیه، از آغاز سال ۲۰۲۰ تاکنون هزاران خانواده در شهرهای مختلف این کشور، پرونده‌های‌شان پاسخ رد گرفته و در سرنوشت نامعلومی زنده‌گی می‌کنند. روح‌الله نیز یکی از آن ردشده‌هاست که با دو فرزند و همسرش در افق آینده‌اش هیچ روشنی نمی‌بیند، اما به گفتۀ خودش برای دریافت اجازۀ اقامت دو باره در ترکیه، بنابر حکم قانون مهاجرت ترکیه وکیل گرفته است و مبنی به رد پرونده‌اش از سوی ادارۀ مهاجرت آن‌ شهر، به دادگاه پرونده باز کرده ‌است. این‌که دعوای وکیل روح‌الله برنده خواهد شد یا نه؟ خودش هم در این مورد، جز امید به‌خدا چیز امید دیگری ندارد.

بنابر احصائیۀ دولت ترکیه، در آخر سال ۲۰۱۹ تنها مهاجران سوری در خاک این کشور بیش‌تر از ۴ میلیون بود و پس از سوریه، افغانستان دومین کشوری‌ست که بیش‌ترین مهاجر را در کشور ترکیه دارد. ترکیه در سال گذشته پروندۀ ‌یک‌شمار خانواده‌‌های افغانستان را رد کرده‌ است. دلیل رد پروندۀ مهاجران از سوی این اداره، عدم دلیل‌های موجه و موثق بر تهدیدات جانی مهاجران خوانده شده ‌است. در ضمن، همه‌روزه در شهرهای مختلف این کشور مهاجران غیرقانونی و بدون مدرک شناسایی شده، به‌ویژه مجردان همه‌روزه از طریق سفارت افغانستان برگشت داده می‌شوند. به میدان‌های هوایی کابل و مزارشریف توسط هواپیما‌های شرکت‌های دو کشور انتقال می‌دهد. در روزهای قرنطینه نیز هواپیماهای شرکت‌های خصوصی توقف نکرده، از سوی افغانستان بدون مسافر و از سوی ترکیه پر از برگشت‌داده‌شده‌ها برمی‌گردند.

مرتبط با این خبر:

کلیدواژه‌ها: // //

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: