تعریف خشونت بر زن
خشونت در برابر زنان، اصطلاح تخصصی است که همواره مرد به عنوان جنس زورگو عامل آن شناخته می شود و بر مبنای تعریف سازمان ملل هم، هر گونه اقدام مبتنی بر جنسیت که سبب تهدید امنیت و سلامت زن از حیث جسمی، جنسی و روانی شود، خشونت است؛ اما آن گونه که به نظر میرسد خشونت در برابر زن، تنها به واسطهی عامل مردانه نیست و این پدیده ابعاد گستردهتری در حد رواداری اعمال زور و خشونت توسط زن در حق زن را هم در برمیگیرد.
بیان مسئله
بررسی پدیدهی خشونت در یک جامعهی سنتی و بسته مانند افغانستان، بدون تردید با چالشها و محدودیتهای قابل ملاحظه مواجه است. چندلایهبودن خشونت در برابر زنان و همچنان تعدد و تنوع خشونت، واکاوی این مسئله را با پیچیدگی زیادی روبهرو میکند؛ اما زمانی به ابهام افزوده میشود که خشونت زنان در برابر زنان مورد بررسی و تحقیق قرار بگیرد. بنا بر این، مسئلهی اساسی در این گزارش، بررسی میزان خشونت زنان در برابر زنان است؛ چیزی که کمتر به آن پرداخته شده است. معمول شده که خشونت در برابر زنان، بیشتر از سوی مردان مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته؛ اما به خشونت زنان در برابر همجنسهای شان که بخش بزرگی از خشونتها را رقم میزند، پرداخته نشده است. به همین جهت، پرسش اصلی در این تحقیق این است که چه تعداد زنان گفتوگوشونده، مورد خشونت زنان قرار گرفته و این خشونتها بیشتر با کدام روش و نوعیت اعمال شده است؟
پرسشهای تحقیق
۱: چه تعداد از زنان مصاحبهشونده در تحقیق از سوی همجنس شان مورد خشونت قرار گرفته اند؟
۲: این خشونت بیشتر با کدام روش اعمال شده است؟
۳: نوع خشونتی که بر آنان وارد شده، چیست؟
۴: عاملهای این خشونتها بیشتر چه کسان اند؟
پیشینهی پژوهش
در بارهی خشونت مردان در برابر زنان همواره پرداخته میشود؛ اما به خشونت زنان در برابر زنان کمتر پرداخته شده است. با توجه به این که در این پژوهش بیشتر چند سال پسین به عنوان بازهی زمانی اعمال خشونت بر مصاحبهشوندگان را در برمیگیرد، در این مدت، کار در خور ملاحظهای به گونهی آماری در این زمینه انجام نشده است. به همین جهت، برجستگی این پژوهش همین است که زاویهی فراموششده و همچنان پدیدهای را مورد بررسی قرار داده که توجهی به آن نشده است.
اهداف پژوهش
۱: بررسی لایههای مختلف پدیدهی خشونت در میان زنان؛
۲: ثابتسازی خشونت زن در برابر زن و بررسی عاملها و چراییهای آن؛
۳: ارائهی آماری از زنانی که مورد خشونت زنان قرار گرفته اند؛
۴-بررسی و تبیین علل و زمینههای خشونت زنان در برابر زنان؛
۵: پیشنهادها برای مبارزه با خشونت زن در برابر زن
زمان پژوهش
تهیهی این گزارش به لحاظ زمانی از ۲۶ نومبر ۲۰۲۳ مطابق پنج قوس ۱۴۰۲ آغاز شده و در هشت جنوری ۲۰۲۴ مطابق ۱۸ جدی ۱۴۰۲ به پایان رسیده است.
روش تحلیل
با توجه به آماریبودن پژوهش، دادهها و مواد بهدستآمده از جریان انجام این پژوهش، با استفاده از برنامهی SPSS، تحلیل و تبیین شده است.
چالشهای پژوهش
از آن جا که اجرای پژوهشهای اینچنینی در جامعهی سنتیای مانند افغانستان به دور از چالش نیست، این پژوهش نیز با چالشهای فراوان و گوناگونی مواجه بوده است که بیان هر یک آن در گنجایش این نوشته نیست. بنا بر این به پردازش چند مورد برجستهی آن بسنده میکنیم.
۱: بیشتر زنان گفتوگوشونده در این سروی، ماهیت خشونت را درک نمیکردند و نمیدانستند که آیا مورد خشونت قرار گرفته اند یا خیر؛ زیرا این زنان، تحمل خشونت و موجودیت خشونت را جزوی از زندگی شان میپندارند.
۲: بیشتر زنان در افغانستان به دلیل ساختار سنتی خانواده، حاضر به گفتوگو در مورد خشونتهای خانوادگی شان نیستند؛ به همین دلیل، زنان گفتوگوشونده در این سروی نیز، به سادگی حاضر به گفتوگو نمیشدند.
۳: دسترسی به زنان برای گفتوگو از دشواریهای دیگر این پژوهش بود؛ زیرا بیشتر مرکزهای آموزشی و کاری زنان بسته است.
متغیرهای پژوهش
زنان، خشونت، بیسوادی، سنتهای اجتماعی و ازدواج تحمیلی از متغیرهای این پژوهش است.
فشردهی گزارش
خشونت در برابر زنان اصطلاح ویژهای است که همیشه مرد به عنوان جنس زورگو عامل آن شناخته میشود و بر مبنای تعریف سازمان ملل، هر گونه اقدام مبتنی بر جنسیت که سبب تهدید امنیت و سلامت زن از حیث جسمی، جنسی و روانی شود، خشونت است؛ اما آن گونه که به نظر میرسد خشونت در برابر زن تنها به واسطهی عنصر مردانه نیست و این پدیده ابعاد گستردهتری در حد رواداری اعمال زور و خشونت توسط زن در حق زن را هم در بر میگیرد. این سروی در ۲۶ ولایت راهاندازی شده است؛ کابل با داشتن ۴۴ درصد اشتراککننده بیشترین تعداد سرویشونده و ولایتهای کنر، زابل، ننگرهار و پنجشیر با ۰.۲ درصد، کمترین تعداد اشتراککننده را داشته است.
۸۴ درصد اشتراککنندگان این سروی، زنان و دخترانی استند که از همجنس شان خشونت دیده اند و باقی ۱۶ درصد در این سروی، گفته اند که تا اکنون اصلاً از سوی زنی خشونت ندیده اند.
از مجموع کسانی که در این سروی گفته اند که از سوی همجنس خود خشونت دیده اند، ۹۱.۲درصد با خشونت روانی، ۴.۳ درصد با خشونت فیزیکی و ۴.۳ درصد دیگر همزمان با هر دون وع خشونت (فیزیکی و روانی) از سوی همجنس شان روبهرو شده اند.
۵۳ درصد از زنانی که از سوی همجنس شان با خشونت مواجه شده اند، گفته اند که بیشتر در محیط خانه و ۴۷ درصد دیگر گفته اند که در محیط بیرون از خانه تجربهی اعمال خشونت از سوی همجنسشان را داشته اند. ۴۲ درصد از کسانی که در محیط خانه با خشونت مواجه بوده، گفته اند که این خشونت را در خانهی پدر متحمل شده؛ در حالی که ۵۸ درصد دیگر گفته اند که پس از آغاز زندگی مشترک در خانهی شوهر شان، بر آنها خشونتهای روانی و فیزیکی اعمال شده است.
بر اساس این دادهها، عمه (خواهر پدر) و زن برادر بیشترین عاملهای خشونت در خانهی پدر، خشوی و خواهر شوهر، بیشترین عاملهای خشونت در خانوادهی شوهر بوده اند.
همچنان مطابق این سروی همکار و کار فرما نیز، از عامل بیرون از خانه برای خشونت زن در برابر زن شناخته شده اند.
دلیلهای خشونت زن در برابر زن نیز، در سروی بررسی شده که بیشتر پاسخدهندگان بخل و رقابتهای ناسالم اجتماعی را از دلیلهای عمدهی خشونت زن بر زن عنوان کرده اند.
گزارش سروی
سلاموطندار برای بررسی میزان، نوعیت، عاملها و دلیلهای خشونت زن بر زن، سروی را در ۲۶ ولایت کشور راهاندازی کرده که در آن، از ۴۱۲ زن پاسخ گرفته شده است. در این سروی، کابل با داشتن ۴۴ درصد اشتراککننده، بیشترین تعداد سرویشده و ولایتهای کنر، زابل، ننگرهار و پنجشیر با ۰.۲ درصد، کمترین تعداد اشتراککننده را داشته است.
۵۴.۹ درصد پاسخدهندگان این سروی بین ۱۵-۲۵ سال داشته؛ ۲۶.۲ درصد بین ۲۵ -۳۰ سال؛ ۸.۷ درصد بین ۳۰ تا ۴۰ سال و ۱۰.۲ درصد پاسخدهندگان سروی هم از ۴۰ سال به بالا داشته اند.
۵۹ درصد اشتراککنندگان را زنان مجرد و ۴۱ درصد را زنان متأهل تشکیل میدهد.
۸۴ درصد اشتراککنندگان این سروی، گفته اند که از سوی همجنس شان خشونت دیده اند؛ اما ۱۶ درصد دیگر گفته که هیچ خشونتی را از سوی همجنس شان متحمل نشده اند. از مجموع زنانی که از سوی همجنس شان خشونت دیده اند، در مورد اندازهی خشونت نیز پرسیده شده که ۲۸ درصد پاسخدهندگان، گفته اند که بسیار زیاد، ۱۹ درصد گفته که زیاد و ۵۳ درصد دیگر گفته اند که در حد کم با خشونت از سوی همجنس شان مواجه شده اند.
به همین ترتیب، از مجموع زنانی که با خشونت از سوی همجنس شان مواجه اند و در این سروی اشتراک کرده اند، ۹۱.۲ درصد گفته که با خشونت روانی، ۴.۳ درصد با خشونت فیریکی و ۴.۳ درصد دیگر همزمان هر دو نوع خشونت فیزیکی و روانی را تجربه کرده اند.
محیطی که زنان در آن با خشونت از سوی زن مواجه بوده اند نیز، در این سروی بررسی شده که از مجموع زنانی که با خشونت مواجه بوده اند، ۵۳ درصد گفته اند که در محیط خانه و ۴۷ درصد دیگر گفته اند که در محیط بیرون از خانه، با خشونت از سوی زنان مواجه شده اند. به این ترتیب از جمع کسانی که در محیط خانه مورد خشونت قرار گرفته اند، ۴۲ درصد گفته اند که در خانهی پدر و ۵۸ درصد دیگر گفته اند که پس از آغاز زندگی مشترک در خانهی شوهر شان بر آنان خشونتهای روانی و فیزیکی اعمال شده است.
بر اساس دادههای بهدستآمده از پاسخ زنان و دخترانی که در محیط خانهی پدر با خشونت مواجه شده اند عمه (خواهر پدر)، زن برادر، مادربزرگ، مادر و مادر ناتنی با درصدیهای، ۵۵.۸، ۲۸.۵، ۱۰.۳، ۲.۵ و ۱.۲ درصد از عاملهای خشونت در برابر همجنس شان بوده اند و ۱.۲ درصد دیگر هم تمامی افراد ذکرشده را عامل خشونت در برابر شان گفته اند.
همچنان از میان زنانی که در خانهی شوهر با خشونت مواجه شده اند و در این سروی پاسخ داده اند، ۸۳.۸ درصد خشو و ننو (خواهر شوهر) را عامل خشونت دانسته، ۱۵.۲ درصد زن ایور (زیر برادرشوهر) و یک درصد دیگر هم امباق را عامل خشونت در برابر شان خوانده اند.
از مجموع زنان و دخترانی که در بیرون از خانه با خشونت مواجه شده اند، ۵۹.۲ درصد در محل کار، ۲۶.۵ درصد در مکانهای آموزشی و ۱۴.۱ درصد هم در مسیر رفتوآمد گفته که خشونت دیده اند. از میان این زنان و دختران، ۵۵.۲ درصد همکار، ۸ درصد کارفرما، ۱۱.۷ درصد آموزگار، ۱۷.۲ درصد دوست و همصنفی و ۷.۴ درصد هم تمامی افراد ذکرشده را از عاملهای خشونت در برابر شان عنوان کره اند.
در این سروی، دلیلهای خشونت زن بر زن نیز، بررسی شده که ۲۵ درصد اشتراککنندگان، بخل و رقابتهای ناسالم اجتماعی، ۴ درصد فرهنگ مردسالاری و نابرابری و ۱.۷ درصد دیگر هم عدم آگاهی از حقوق و بیسوادی را و ۶۹.۴ درصد دیگر، همه موارد فوق به شمول «تربیت ناسالم از دوران کودکی، ازدواجهای اجباری، آسیبهای روانی و عدم استقلالیت فردی» را از دلیلهای خشونت زن در برابر زن گفته اند.
همچنان در سروی راهحل برای رفع معضل خشونت زن بر زن در افغانستان از سرویشدگان نیز پرسیده شده که ۱۴.۳ درصد آگاهیدهی و فرهنگسازی، ۴.۶ درصد زمینهسازی برای برابری جنسیتی، ۳.۳ درصد فراهمسازی زمینهی استقلالیت فردی و ۷۷.۶ درصد دیگر هم گفته اند که تطبیق همه موارد فوق میتواند در رفع مشکل خشونت زن در برابر زن در افغانستان کارا باشد.
پیشنهادها
برای مبارزه با هر نوع خشونت در برابر زنان، حکومت و همهی شهروندان مسئولیت اجتماعی دارند تا در این راستا همآهنگ کار کنند؛ اما به صورت مشخصتر، از آن جا که به معضل خشونت زن در برابر زن در جامعهی افغانستان کمتر توجه شده، در پایان پیشنهادهایی نیز برای راهکار کمرنگسازی این معضل ارائه شده است.
۱: نیاز دیده میشود تا قانون منع خشونت در جامعه وجود داشته باشد و به گونهی جدی تطبیق شود.
۲: استقلالیت فردی در قوانین کشور پیشبینی شود و به تطبیق آن همه افراد جامعه ملزم شناخته شوند.
۳: زندگی مستقل زن و شوهر از خانوادههای شان بر اساس قوانین پیشبینی شود و بر تطبیق آن از جدیت کار گرفته شود.
۴: برای افراد جامعه به شیوههای مختلف آگاهیدهی شود.
۵: رسانهها، امامان مسجدها، آموزگاران و سایر نهادها و افرادی که میتوانند در جامعه پیامرسانی کنند، باید مردم را در زمینهی کاهش خشونت تشویق و آگاهیدهی کنند.
۶: از این که معضل خشونت زن در برابر زن پیش از این مورد پژوهش قرار نگرفته است، ضرورت دیده میشود تا در مورد زاویههای پنهان این نوع خشونت بیشتر تحقیق و سپس برای زدودن آن از جامعه، راهکار ارائه شود.