زمین، ریشهی حیات بشر و بستر تمام تلاشهای انسانی است، از کشاورزی و صنعت گرفته تا فرهنگ و اجتماع. در افغانستان، سرزمینی با اکوسیستمهای گوناگون، منابع طبیعی سرشار و خاک حاصلخیز، زندگی و معیشت مردم بیش از هر چیز به زمین گره خورده است.
اما در سالهای پسین، در پی بهرهبرداری بیرویه از این منابع، جنگها و ناامنیهای طولانیمدت و تغییرهای اقلیمی، وضعیت محیط زیست افغانستان در معرض تهدیدهای جدی قرار گرفته است. از این رو، روز جهانی زمین فرصتی است برای بازاندیشی در بارهی وضعیت زمین و منابع طبیعی کشور و برای بیدارسازی وجدانهای خفته در سطح جامعه و دولتمردان که وضعیت زیستمحیطی افغانستان به شدت نیازمند توجه و اقدامهای فوری است.
با توجه به اهمیت این روز و ضرورت حفاظت از زمین در افغانستان، نویسنده در این مقاله قصد دارد به تحلیل وضعیت کنونی زمین در افغانستان، علتهای تهدیدهای آن و راهحلهای موجود برای جلوگیری از این تهدیدها بپردازد. همچنین با بررسی موانع و چالشهای موجود، هدف این است که به مسئولین و شهروندان افغانستان یادآوری شود که حفاظت از زمین نه تنها یک مسئولیت زیستمحیطی، بل که یک ضرورت حیاتی برای تضمین آیندهی پایدار برای مردم این سرزمین است.
محیط زیست و منابع طبیعی از دیرباز برای بقای بشر اهمیت داشته است. به گفتهی سازمان محیط زیست ملل متحد (UNEP)، حفاظت از زمین و منابع طبیعی شرط اصلی توسعهی پایدار است. در افغانستان، اکوسیستمهای طبیعی شامل جنگلها، چراگاهها، منابع آبی و خاک حاصلخیز از اهمیت ویژهای برخوردار اند؛ اما نبود وجود سیاستهای جامع محیطزیستی و بحرانهای متعدد باعث شده که حفاظت از این منابع به یک چالش بزرگ تبدیل شود.آگاهی عمومی در زمینه حفاظت از محیط زیست بسیار پایین است و مردم نسبت به مشکلات زیستمحیطی و راهحلهای آن اطلاعات کمی دارند. دولتهای افغانستان در دو دههی پسین به دلیل اولویتدادن به مسائل امنیتی و اقتصادی نتوانستند سیاستهای محیطزیستی کارآمدی را به اجرا درآورند در حالی که سازمانهای جهانی از جمله FAO و UNEP بارها نسبت به بحرانهای زیستمحیطی افغانستان هشدار داده اند؛ اما هنوز در سطح ملی اقدام جدی برای حفاظت از منابع طبیعی صورت نگرفته است. از سویدیگر، جنگ و ناامنی یکی از عواملی است که به شدت مانع از پیشبرد پروژههای محیط زیستی در افغانستان شده است. با وجود اینکه بحرانهای محیط زیستی در افغانستان به مرز هشدار رسیدهاند، متأسفانه در طی سالهای گذشته، سیاستهای کارا و مؤثری در این زمینه بهکار گرفته نشده است. اداره ملی حفاظت از محیط زیست (NEPA)، که مسئول اصلی سیاستگذاری و نظارت بر امور زیستمحیطی کشور است، بهطور مداوم با کمبود منابع مالی، فنی و انسانی مواجه بوده و بیشتر در نقش نمادین خود باقی مانده تا آنکه نقش اجرایی مؤثری ایفا کند. اسناد ملی مانند «استراتژی محیط زیست ملی» و «طرح مقابله با تغییر اقلیم»، یا بهطور کلی بسیار کلی و غیرعملیاتی هستند یا هیچگاه بهطور جدی و با شفافیت اجرایی نشدهاند. یکی از عمدهترین مشکلات، تدوین سیاستهای محیط زیستی بدون توجه به شرایط بومی و نیازهای واقعی جوامع محلی است. این سیاستها نهتنها در عمل با استقبال مردم روبهرو نشدهاند، بلکه در بسیاری از مواقع، هیچگونه نقشی در بهبود وضعیت زیستمحیطی نداشتهاند. علاوه بر این، نبود هماهنگی مؤثر بین ادارات دولتی و فساد گسترده در بدنهی دولت، موجب شده سیاستهای محیط زیستی نه تنها پایدار نباشند، بلکه بهصورت مقطعی و ناپایدار اجرا شوند. در این میان، بهویژه تکیه به پروژههای کوتاهمدت خارجی که بههیچوجه با نیازهای بلندمدت کشور همخوانی ندارند، به چالشهای موجود افزوده است. در موارد بسیاری، برنامههای محیط زیستی که بر روی کاغذ تهیه شدهاند، نه بودجه کافی داشتهاند و نه ارادهای برای اجرای مؤثر آنها وجود داشته است. درنهایت، میتوان گفت که افغانستان عملاً فاقد سیاست محیط زیستی جامع، هماهنگ و آیندهنگر است که قادر باشد بهطور سیستماتیک و مؤثر با بحران تغییر اقلیم مقابله کند و یا اگر برنامه و پالیسی هم وجود داشته باشد، بهدلیل نبود بودجه از عملی شدن باز مانده است.
با توجه به گزارشهای موجود، وضعیت زمین در افغانستان در حال حاضر با بحرانهای جدی مواجه است که نیاز به اقدام فوری و مؤثر دارد. این بحرانها نه تنها ناشی از سوء مدیریت و عدم توجه به محیط زیست، بلکه به شدت تحت تأثیر شرایط اجتماعی و اقتصادی نامساعد و تغییرات اقلیمی قرار گرفتهاند. این وضعیت نشان میدهد که زمین افغانستان دیگر نمیتواند به راحتی در برابر فشارهای وارده مقاومت کند و برای جلوگیری از تشدید بحرانها، باید به چندین نکته اساسی توجه ویژهای داشته باشیم:
آموزش و آگاهیرسانی
آگاهی عمومی در خصوص حفاظت از محیط زیست و نگهداری زمین یکی از کلیدیترین اقدامات در راستای جلوگیری از بحرانهای زیستمحیطی است. بسیاری از مشکلات موجود در افغانستان به دلیل کمبود آگاهی در بین مردم است که بهویژه در مناطقی که زراعت و مالداری حرف اول را میزنند، مشاهده میشود. برای تغییر این وضعیت، نیاز است که آموزشهای محیط زیستی در مکاتب، دانشگاهها، مدارس، مساجد و جوامع محلی گنجانده شود. این امر میتواند از طریق برنامههای آموزشی، تبلیغات رسانهای و همچنین برگزاری کارگاههای آموزشی محلی انجام شود. رسانهها و نهادهای آموزشی باید نقش فعالی در گسترش فرهنگ حفاظت از محیط زیست و زمین ایفا کنند و به این موضوع بهطور جدی توجه کنند. همچنین، رسانههای اجتماعی میتوانند بهعنوان یک ابزار مؤثر در افزایش آگاهی عمومی و جلب توجه نسل جوان به این موضوع استفاده شوند.
اجرای سیاستهای محیطزیستی مؤثر
برای مقابله با بحرانهای محیط زیستی و تغییرات اقلیمی، نیاز به سیاستهای زیستمحیطی مؤثر و اجرایی است. حکومت سرپرست افغانستان باید بهطور جدی اقدام به تدوین و اجرای سیاستهای ملی در خصوص حفاظت از منابع طبیعی، جلوگیری از تخریب جنگلات، حفظ خاک و مدیریت منابع آبی کند. این سیاستها باید با استفاده از تخصص علمی و مشورههای کارشناسان حوزه محیط زیست تنظیم شوند. علاوه بر این، باید برنامههای عملیاتی و دقیق برای مدیریت بحرانهای محیط زیستی تدوین شده و نهادهای مسئول نظارت دقیق بر اجرای آنها داشته باشند. هدف این سیاستها باید نه تنها حفاظت از زمین و منابع طبیعی باشد، بلکه باید گامی مؤثر در جهت توسعه پایدار و ایجاد تعادل بین نیازهای اقتصادی و حفظ محیط زیست برداشته شود.
حمایت از پروژههای محلی:
پروژههای محیط زیستی در سطح محلی میتوانند بهعنوان راهحلهای مؤثر در مقابله با بحرانهای زیستمحیطی عمل کنند. این پروژهها میتوانند شامل احیای جنگلات، مدیریت منابع آبی، حفظ تنوع زیستی و آموزش کشاورزان برای استفاده پایدار از منابع طبیعی باشند. پروژههایی نظیر استفاده از سیستمهای مدرن آبیاری و کاشت درختان و ورایتیهای بومی که کمتر به آب نیاز دارند، نمونههایی از این دست هستند که میتوانند در بهبود وضعیت زمین و منابع طبیعی مؤثر باشند.
سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر
یکی از مهمترین راهحلها برای کاهش فشار بر منابع طبیعی و کاهش آلایندگیهای زیستمحیطی، حرکت به سمت استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر است. در افغانستان، با وجود پتانسیلهای بالای انرژی خورشیدی و بادی، هنوز اتکا به سوختهای فسیلی و منابع غیرقابل تجدید ادامه دارد. این اتکا به سوختهای فسیلی نهتنها موجب آلودگی هوا و تخریب محیط زیست و زمین میشود، بلکه باعث افزایش هزینههای انرژی در کشور نیز میشود. بنابراین، باید به سمت استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی و بادی حرکت کرد. دولت میتواند با ایجاد تسهیلات مالی برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی، زمینه را برای توسعه این انرژیها فراهم کند. علاوه بر این، آموزش مردم و جوامع محلی درباره مزایای این انرژیها و روشهای استفاده از آنها، میتواند نقشی اساسی در کاهش فشار به منابع طبیعی و کاهش اثرات منفی بر محیط زیست داشته باشد.
در نتیجه، افغانستان امروز بر سر یک دوراهی تاریخی ایستاده است؛ یا با ادامهی بیتوجهی به محیط زیست، شاهد فرسایش تدریجی زمین، منابع طبیعی و معیشت شهروندان خواهیم بود یا با اتحاد، آگاهی و اقدام، سرزمینی پایدار و قابل زیست برای نسلهای آینده خواهیم ساخت. زمین، اگرچه خسته و آسیبدیده است، هنوز میتواند نفسی تازه کند به شرط آنکه همگان از دولت تا روستاییترین کشاورز، در مسیر حفاظت از آن همصدا شوند. این امر مستلزم همت ملی، ارادهی قوی و همکاری تمامی نهادها و اقشار جامعه است. نجات زمین نیاز به آگاهی، آموزش، و مدیریت صحیح منابع طبیعی دارد. بنابراین، باید از امروز شروع کنیم و از زمین و منابع طبیعی مراقبت کنیم تا فردای بهتری بسازیم.
۲۲ اپریل روز جهانی زمین، فقط یک مناسبت تقویمی نیست؛ ندایی است برای بیداری، بازنگری در رفتارها، ضرورتی حیاتی برای زندهماندن و آغاز یک حرکت ملی برای پاسداری از زمین.