ماه رمضان است و احساس کسلی و ضعف عمیقی برایم دست داده است. حس می‌‌کنم دست و پایم شُل شده و هر لحظه امکان دارد به زمین فرش ‌شوم، خودم را کنترل می‌کنم و به منزل چهارم دفتر، در اتاقی که برای نمازخواندن خانم‌های کارمند اختصاص یافته می‌روم. دراز می‌کشم و چشمانم را می‌بندم تا چُرتی بزنم، پنج دقیقه نگذشته بود که صدای وحشتناکی اتاق را لرزاند. صدای چیغ و فریاد دانش‌آموزان مکتبی که در همسایه‌گی ما بود، طنین‌انداز شد، شیشه‌ها چنان به هم خوردند که حس می‌کردم می‌شکنند.

با عجله خودم را پایین رساندم تا ببینم چه خبری شده است؛ انفجار بود. همکارانم گفتند دفتر «کونترپارت» را زدند. به یاد شیشه‌های شکسته و گوشت و خون‌های افتاده در ساحۀ انفجار افتادم. حتی تصور چنین چیزی برایم وحشتناک بود، اما وقتی یک روز پس از حمله بر دانشگاه کابل، آن‌جا رفتم، خون، تکه‌های گوشت، رودۀ انسان و پارچه‌های مغز که دیگر متلاشی شده بود را دیدم.

یک روز پس از انفجار در دانشگاه، کلاس‌های درسی تقریباً از سوی کارمندان تنظیف پاک شده بود. تنها موارد اندکی در گوشه‌و‌کنار باقی مانده بود، اما همان نشانه‌های اندک از یک انفجار، به قدری وحشتناک بود که تا هنوز که ماه‌ها از آن رویداد گذشته، گاهی کابوس خواب‌هایم می‌شود.

کنجکاو شدم کارگران تنظیف چه‌گونه با گوشت و خون و پارچه‌های بدن انسان‌ها کنار می‌آیند؟ در حالی‌که من با یک بار دیدن این صحنه‌ها حالم دگرگون شده می‌شود. تصمیم گرفتم با کارگران تنظیف در این مورد حرف بزنم و در مورد وحشت و کابوس شبانۀ‌شان بشنوم.

محمد داوود ۵۰ ساله، یکی از کارمندان ریاست تنظیف است ۱۸ سال را در این اداره به عنوان کارمند گذشتانده است. داوود صبح‌ها پس از خوردن صبحانه، لباس نارنجی‌اش را می‌پوشد و به امید این‌که مبادا امروز جایی از کابل انتحار شود، از خانه بیرون می‌شود.

از او در مورد انفجارها می‌پرسم. آهی می‌کشد و می‌گوید سال‌هاست به جمع‌کردن توته‌های جسد انسان مصروف است.

داوود می‌گوید که شاید بیش از ۱۵ بار بقایای اجساد انسان را پس از انفجارها جمع کرده است. بدترین خاطره‌اش از حمله به شفاخانۀ سردار محمدداوودخان و هوتل انترکانتیننتال است.

محمد داوود، یکی از کارمندان ریاست تنظیف می‌گوید که شاید بیش از ۱۵ بار بقایای اجساد انسان را پس از انفجارها جمع کرده است.

در زمستان سال ۱۳۹۵ (۱۸ حوت ۱۳۹۵/۸ مارچ ۲۰۱۷) ، ۴ مهاجم پس از انفجار در دروازۀ ورودی بزرگ‌ترین شفاخانۀ نظامی در افغانستان، وارد این شفاخانه شدند. این حمله پس از نزدیک به هفت ساعت پایان یافت.

وزارت دفاع اعلام کرد که در این انفجار ۳۰ تن کشته و بیشتر از ۵۰ تن دیگر زخمی شده‌اند، اما چندی پس از این انفجار، یافته‌های یک روزنامۀ خصوصی در کابل نشان داد که در این حمله بیش از ۲۰۰ تن جان باخته‌اند.

محمدداوود آن روز را به یاد می‌آورد. او می‌گوید، پس از این‌ که جنگ در شفاخانۀ سردارمحمدداوودخان ۴۰۰ بستر پایان یافت، او و شماری از همکارانش به ساحه رفتند: «تمام ساحه از خون پوشیده شده بود، انگار از آسمان، خون و گوشت باریده باشد.»

داوود می‌گوید که در شروع کار حالت تهوع و سرگیجه می‌گیرد، چشمانش را می‌بندد تا کمتر شاهد فاجعه باشد. با چشمان بسته جاروبش را بر زمین می‌کشد، اما این ناممکن است. باید چشمانش را باز نگه دارد تا بیشتر شاهد حماقت انسان‌ها باشد.

داوود می‌گویند که بارها مغز متلاشی‌شده، رودۀ برآمده از بدن، دست‌وپای بدون بدن و بدن بدون دست‌وپا را با بیلش جمع کرده است.

داوود غم‌انگیزترین چشم‌دیدش را این‌گونه به یاد می‌آورد. او می‌گوید، در انفجار شفاخانۀ ۴۰۰ بستر، بدن بی‌سر پسر تقریباً ۱۲ یا ۱۳ ساله را برداشت تا به آمبولانس انتقال دهد. پس از انتقال جسد، کارگران تنظیف به شمول داوود به دستور مسئول طب عدلی به دنبال سر این جسد می‌گردند تا شناسایی شود.

داوود پس از نیم ساعت جست‌وجو، سر جسد را از فاصلۀ ۳۰ متری پیدا می‌کند. داوود می‌گوید، سر جسد از بس به شدت به زمین خورده بود، سوراخ عمیقی در آن دیده می‌شد. چهره‌اش درست پیدا نبود، اما می‌شد فهمید که سر یک نوجوان است. داکتران طب عدلی تشخیص می‌دهند که سر مربوط همان جسد است.

داوود می‌گوید، آن روز وقتی به خانه می‌رود، در مقابل احوال‌پرسی همسرش، فریاد می‌زند. به گفتۀ داوود، پس از هر انفجار تا مدتی حوصلۀ حرف‌زدن با هیچ‌کس حتی همسر و فرزندش را ندارد. شب‌ها کابوس می‌بیند و روزها حالت سرگیجه دارد.

داوود هر شب را به این امید می‌خوابد تا فردا انتحاری نشود. او از برداشتن بوجی‌های زباله از روی سرک راضی است، اما نمی‌خواهد به ساحه‌یی برود که در آن انفجار شده است. او از کسانی که دست به چنین اعمال می‌زنند، می‌خواهد تا به حال مردم رحم کنند و از کشتار افراد بی‌گناه دست بردارند.

داوود در حمله به هوتل انترکانتیننتال نیز شاهد بدترین صحنه‌ها بوده بود. او در آن انفجار جسد مادران و کودکان شیرخواری را که از دست دشمن در پستوها پنهان شده بودند پیدا کرده است و او دست‌وپای کودکان شیرخوار که از بدن‌شان جدا شده بود را با دستانش جمع‌ کرده است.

در تاریخ ۳۰ جدی سال ۱۳۹۶ شماری از مهاجمان مسلح بر هوتل انترکانتیننتال در شهر کابل حمله کردند. در این حمله ۲۰ تن که ۱۳ تن‌شان شهروند خارجی بودند کشته و ۱۲ تن دیگر زخمی شدند.

مرتبط با این خبر:

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: