در سالهای پسین، کمتر افغانستانییی که از راه قاچاق به ایران رفته است را میتوان یافت که خاطرههای خوشش از این کشور بیشتر از خاطرههای ناخوشش باشد، اما آنچه این روزها در فضای مجازی پخش میشود، بازتاب تازه و شدتیافتهیی از خشونت بر شهروندان افغانستان در ایران است که از سوی دولت و شهروندان این کشور اعمال میشود.
نوارهای تصویری که از چند روز به اینسو، در شبکههای اجتماعی همرسانی شدهاند، شماری از شهروندان ایران بهشمول پولیس این کشور را نشان میدهد که به مهاجران افغانستان هتک حرمت و شماری را هم با چاقو و تیغ شکنجه میکنند. این نوارها افزون بر این که از خشونت بر شهروندان افغانستان در ایران پرده برمیدارد، رویارویی دو هویت -هرچند در سطح کوچه و بازار- را نشان میدهد.
در شماری از نوارهای تصویری افراد متجاوز، از فرد زیر شکنجه میخواهند که به شهروندان افغانستان فحش بدهد و سپس بگوید که ایران بهتر است. آنانی که چنین ناشیانه به مهاجران افغانستان حمله کردهاند، کسانیاند که بهدلیل زندهگی زیر ساختار سرکوبگری حاکم بر ایران، فرصت دیدهشدن خودشان در جهان را نیافتهاند و برای ارضای حس برتریجوییشان، میخواهند یک مهاجر بدبخت افغانستانی اعتراف کند که از آنان کمتر است. این رویارویی را در حرکت اعتراضی باشندهگان خراسان ایران نیز میتوان دید که معترضان با سردادن شعار «یا ایرانی یا افغانی»، خواهان اخراج مهاجران افغانستان از ایران شدهاند.
خشونت بر مهاجران افغانستان بهویژه مهاجران غیرقانونی در ایران، عمر درازی به عمر مهاجرت گستردۀ افغانها به این کشور دارد، اما به دلیلها و مناسبتهای خاصی، گاهی این چرخه سرعت و شدت بیشتری میگیرد. دلیل بلندرفتن گراف خشونت بر مهاجران افغانستان در ایران در روزهای پسین، به ظاهر حمله بر سه روحانی در حرم «امام رضا» در مشهد در سهشنبۀ هفتۀ گذشته از سوی فردیست که در ماههای گذشته از افغانستان وارد ایران شده است.
پس از این رویداد، شماری از شهروندان ایران در شهرهای مختلف این کشور، به آزار و اذیت مهاجران افغانستان شروع کردند. همینگونه در فضای مجازی نیز، شهروندان ایران با راهاندازی هشتگهایی خواهان اخراج مهاجران افغانستان از این کشور شدند. هرچند دولت ایران مدعیست که این رویدادها و نوارهای تصویری که از خشونت ایرانیان بر شهروندان افغانستان در شبکههای مجازی پخش شده، «هدفمند و برنامهریزیشده» است تا «ایرانهراسی» را در میان شهروندان افغانستان بهویژه مهاجران تزریق کند و دولت ایران خواهان چنین پذیرایی از مهاجران افغانستان نیست، اما با دیدن افرادی با یونیفورم پولیس که مهاجران را زیر مشتولگد گرفته است و طعنۀ تلخ پذیرایی از «پنج میلیون مهاجر افغانستان» که مقامهای ایرانی به شهروندان افغانستان میزند، باید به نیت دولت ایران برای تأمین امنیت و آسایش مهاجران افغانستان شک کرد.
سفارت ایران در کابل، روز یکشنبه، با پخش بیانیهیی گفت که این دست فیلمها، کلیپها و تصویرها، نمیتواند مبنایی برای «قضاوت عادلانه در ارتباط به نوع رفتار با شهروندان افغانستان در ایران باشد.»
دولت ایران شاید فراموش کرده باشد، اما شهروندان افغانستان چهگونه میتوانند فراموش کنند زمانی را که مهاجر افغانستان از میان خودرویی که در «یزد» آتش گرفته بود، به بیرون میپرد و به اطرافیانش میگوید «کمی آب بیاور سوختم»، اما کسی قطره آبی به گلوی این سوخته نمیچکاند. ارزشنگذاشتن به ذات انسان و دید سلطهگر نسبت به خارجیها، در دولت ایران نیز تا جایی ریشه دارد. تا دو سال پیش، آنهایی که از پدر افغانستانی و مادر ایرانی در ایران به دنیا آمده بودند، نمیتوانستند شناسنامۀ ایرانی دریافت کنند و از حقوق شهروندی در این کشور محروم بودند.
با این همه، در یک هفتۀ گذشته جَوی از خشونت و انزجار از افغانستانیها در ایران حاکم شده که زندهگی بر مهاجران بدون مدرک در این کشور را دشوار و برای شماری هم ناممکن کرده است. شماری از مهاجران که در شیراز و بوشهر زندهگی میکنند، در گفتوگو با من میگویند که پس از حمله بر حرم «امام رضا» در مشهد، نمیتوانند به کار بروند و در هنگام خرید مواد غذایی از خوراکهفروشیهای شهر نیز با برخورد زشت و غیرانسانی از سوی فروشندهگان روبهرو میشوند. آنان میگویند که اکنون در فکر بازگشت به افغانستان استند.
در این جای شکی نیست که مهاجران افغانستان بهدلیل پذیرایی ایران از آنان، همیشه ممنون این کشور اند، اما ایران نباید بابت این پذیرایی بهایی را از مهاجران بطلبد که توان پرداخت آن را ندارند. مهاجران افغانستان در ایران، در بدل کاری که برای آبادانی ایران انجام میدهند، تنها امنیت جانی و مزد اندکی میخواهند، تا چند روز بیشتر زنده بمانند و چند تومانی هم به خانوادههایشان در افغانستان که در آتش جنگ و خشکسالی سوختهاند، بفرستند. بیحرمتی و زورگویی به چنین انسانهایی، نشاندهندۀ زوال اخلاق و اوج درماندهگیست.
با این همه، رابطۀ شهروندان افغانستان با شهروندان ایران بهدلیل دههها زندهگی در یک شهر و یک کشور به شکلی گره خورده است که بریدن آن امکانپذیر نیست. هماکنون دهها هزار شهروند ایران و افغانستان با هم رابطۀ زناشویی و خانوادهگی دارند که امکان قطع آن وجود ندارد.
در شرایط پیشآمده نیاز است که دولت ایران و امارت اسلامی، برای مهار موج خشونت و افغانستیزی که در ایران شکل گرفته است، وارد گفتوگوی سازنده شوند و به تفاهمی برسند که امنیت جانی و کاری مهاجران افغانستان در ایران فراهم و از وقوع رویدادهایی مانند آتشزدن مکان دیپلماتیک در کشور پیشگیری شود. از سوییهم، نیاز است که دولت ایران از ادعاهای میانتهی و دروغین مبنی بر پذیرایی دوستانه از مهاجران افغانستان دست بردارد و با پشتیبانی از حقوق آنان و ترویج فرهنگ پذیرش میان شهروندان ایران در کنشگری روزمرهاش، نشان دهد که جان و عزت افغانها ارزش کمتر از جان و عزت ایرانیان ندارد.
اگر دولت ایران و امارت اسلامی به شکلی که باید، وضعیت را مدیریت نکنند، دوام جَو کنونی میتواند به تیرهگی روابط میان ایران و افغانستان بیانجامد و این دو کشور نیازمند همگرایی را رودرروی هم قرار دهد؛ چیزی که در کنار سیل برگشت مهاجران به افغانستان، ایران را نیز در تنگنای سیاسی_اقتصادی قرار میدهد و حضور فعال اقتصادیاش در منطقه را با چالش روبهرو میکند.