نزدیک به بیست زن، در کارگاهی کنار هم آمده اند و با زحمت و دقت زیاد، روی نخها المک میزنند و با چرخاندن تارهای رنگشده میان نخهای سفید، نقشهای قشنگی را به شکل قالین در میآورند؛ تلاشی برای بیرونزدن از بیکاری و درآودن نانی از آبلهی کف دست. به دنبال روشنشدن هوا، این زنان از خانههای شان بیرون میزنند و تا نزدیک غروب سرگرم کار استند.
خدیجهی ۲۰ساله که دوست داشت روزی پزشک شود، حالا روزش را با نشستن پشت کارگاه قالین میگذارند و در پایان ماه، سه هزار افغانی از زحمی که میکشد، به دست میآورد.
خدیجه، همهروزه، سه ساعت پیاده راه میکند تا خودش را به کارگاه قالینبافی و از آن جا به خانه برساند. او، در کنار این، شبها در خانه با پدرش نیز شانه میدهد، تا او در روز مهیای کارش شود. «پدرم لباسهای کهنه را از پشت کوچهها میخرد و تا دوازده شب، درزها و کشکهای کنده شده لباسهای کهنه را میدوزم، اتو میکنم و پدرم میبرد میفروشد.» خدیجه، از مزدی که از قالینبافی به دست می آورد، راضی نیست؛ اما جبر روزگار انتخاب دیگری پیش رویش نگذاشته تا به آن فرار کند.
سلاموطندار را در تلگرام دنبال کنید
کمی آن سوتر از خدیجه، سه دختر جوان دیگر پشت یک کارگاه بزرگتر نشسته اند و با سرعت مشغول المکزدن استند. یکی از این دختران، گلالی نام دارد. میگوید که دو سالی میشود در این کارگاه ناداری و ناچاریاش را میان نقشهای قالین میبافد و المک میزند، تا این گونه دستانش همیشه خالی نزند. گلالی و دو همکار دیگرش، در سه ماه یک قالین ۱۲متره را میبافند. او نیز از مزدی که با پایان کار گیرش میآید، راضی نیست. «نظر به زحمت و کارهایی که در بافت قالین ما میکشیم و درآمد را که به دست میآوریم، بسیار کم است و ارزش بازار قالین کم است.» گلالی برای این که بتواند دست کمکی به خانوادهاش بدهد و هزینهی مدرسهاش را نیز تأمین کند، به قالینبافی تن داده است. با این همه، او قرارگرفتن پشت کارگاه قالین را، به معنای فرار از ناخوشیهای روزگار نیز به خودش تعبیر میکند. «قالینبافی خوب است، یک تفریح هم است. از خانهبودن، آدم افسرده میشود. ای خوب است که این جا بیایم در بین دوستان استیم و ذهن ما از درگیریهای روزگار دور است.»
در گوشهی دیگر کارگاه، زن میانسالی سرگرم دستهکردن تارهای رنگشده است، بیبیگل نام دارد و مادر دو فرزند است. او، چهار سالیست که در این کار، است و با بافتن هر مترمربع قالین، دو هزار افغانی به دست میآورد. او، هم میگوید که این پول برای فراهمکردن همه نیازهای خانوادهاش بسنده نیست؛ اما کمازکم میتواند چرخ روزگارش را به کندی به پیش براند. «در قالین بافی راضی نیستم از مجبوریت، مجبور استم که بیایم کار کنم و اگر در خانه باشم کار نکنم شوهرم که همچنان کار ندارد پس مشکلات خود را چگونه حل کنم.»
سلاموطندار را در اکس دنبال کنید
قالینبافی که یکی از صنعتهای کهن افغانستان است، با افزایش ناداری و بیکاری بازار تولید آن گرم میگیرد؛ اما نبود بازار خوب و سهولتهای کافی برای صادرات آن، سبب شده که کار در این بخش برای کارگران آن، منبع درآمد خوبی نباشد.
سید امان حسینی، مدیرمالی کارگاه «ابکر فیشن»، میگوید که این کارگاه از چهار سال به این سو فعالیت دارد. در حال حاظر، نزدیک به ۲۰ زن در این کارگاه سرگرم کار است و ۱۲۰ تن دیگر نیز با کار در خانههای شان با این کارگاه همکاری دارند. حسینی با شکایت از بازار فروش قالین، میگوید: «نسبت به سابق کار ما کمی پایانتر است بازار خیلی سست است چیزی را که میخواستیم قبلاً بفروشیم و یک قالین در یک روز به فروش رسیده میشد؛ اما حالا حتا به چهار یا پنج روز یک قالین به فروش میرسد.»
از کارگاه بیرون میشوم، اما هنوز آن جا دختران و زنان سرگرم المکزدن و شانهزدن استند؛ زنانی که دوست دارند مستقل باشند و دستی برای پرکردن نیازهای خانوادههای شان.