در میان حکومت‌هایی که در جامعۀ بین‌الملل به رسمیت شناخته شده‌اند و می‌توانند از حقوق و مزایای حکومت رسمی بهره‌مند شوند، امارت اسلامی جای نمی‌گیرد. امارت اسلامی نه در بیست سال گذشته به‌عنوان جنبش آزادی‌بخش و نه اکنون به‌عنوان دولت رسمی افغانستان از سوی جامعۀ جهانی به رسمیت شناخته شده است. قرارگرفتن امارت اسلامی در موقعیتی که حکومت‌داری در جامعۀ گرسنه و نیمه‌مدرن افغانستان روی دستش مانده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، سبب شده است که نتواند بعد خارجی حاکمیت ملی را به خوبی تمثیل کند.

زمانی که حاکمیت ملی شکل نگیرد، بحث تمامیت ارضی نیز شکل نمی‌گیرد. از سویی هم، امارت اسلامی نه توان نظامی کافی برای دفاع از حاکمیت ملی در برابر تهدیدهای بیرون‌مرزی را دارد و نه هم تجربۀ حکومت‌داری در شرایط پرتنش منطقه و جهان را که بتواند با همسایه‌های سودجو و مغرض خود درون یک معاملۀ برد_برد رابطه برقرار کند. به دست‌گرفتن قدرت در چنین فضایی، امارت اسلامی را وارد بحرانی کرده است که مدیریت آن انگیزه و توان بسیاری می‌طلبد.

با این پیش‌درآمد کوتاه، می‌خواهم به نقض تمامیت ارضی و بمباردمان دو ولایت شرقی افغانستان از سوی نظامیان پاکستان و سپس به جایگاه دو کشور در تنش‌های سیاسی اخیر نگاهی بی‌اندازم.

براساس آمار رسانه‌ها، در پی حمله‌هایی که جمعه‌شب (۲۲ حمل) نظامیان پاکستانی از زمین و هوا بر ولایت‌های کنر و خوست انجام داد، بیش‌تر از ۴۰ تن کشته شده‌اند. شمار تلفات و ویرانی‌ که این حمله‌ها برجای گذاشت، یک سوی ماجراست، اما طرف مهم و دیگر آن، نقص حریم زمینی و هوایی افغانستان از سوی پاکستان و تجاوز آشکار به قلمرو افغانستان است.

پس از انجام این حمله‌ها، حکومت امارت اسلامی سکوت اختیار کرد؛ زیرا نمی‌دانست چه واکنشی نشان دهد؛ زمانی که این تجاوز از سوی کشور دوست و حامی‌شان است و از سویی هم، توانایی کافی نظامی برای پاسخ‌دهی متقابل و هم‌سان در اختیار ندارد.

دولت پاکستان اما به این تجاوز و کشتار مردم بی‌گناه بسنده نکرد، سفیر امارت اسلامی در اسلام‌آباد را احضار کرد و از او خواست که برای پیش‌گیری از چنین رویدادها، حکومت امارت اسلامی باید هم‌واره با آنان در تماس باشد. همین‌گونه، وزارت خارجۀ پاکستان مدعی‌ست که حملۀ چند روز پیش بر مهاجران وزیرستان، از خاک افغانستان انجام شده و حمله بر خوست و کنر، در پاسخ به آن بوده است.

قرارگرفتن حکومت امارت اسلامی در چنین مضیقۀ سیاسی_نظامی، سبب شد که برای حفظ آبرو، سفیر پاکستان در کابل را احضار کند. امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجۀ امارت اسلامی گفت که ادامۀ حمله‌ها بر خاک افغانستان سبب تیره‌گی روابط دو طرف می‌شود و زمینۀ سوءاستفادۀ بدخواهانه و مغرضانه را فراهم می‌کند که عواقب ناگوار در پی خواهد داشت. متقی در حالی با چنین لحن عاجزانه در برابر سفیر پاکستان سخن می‌زند که براساس عرف دیپلماتیک و نظامی در جهان، پیش از این که سفیر امارت اسلامی، توسط وزارت خارجۀ پاکستان احضار شود، باید نمایندۀ آن کشور به افغانستان فراخوانده می‌شد و در کنار پاسخ نظامی به حمله‌های پاکستان، روابط دیپلماتیک با این کشور نیز به حالت تعلیق درمی‌آمد. حکومت امارت اسلامی حتی خواهان پرداخت غرامت به قربانیان و خانواده‌های‌شان از سوی دولت پاکستان نشده است.

با این حال، برای بیش‌تر ما روشن است که امارت اسلامی بازدارنده‌گی‌هایی در برابر پاکستان دارد که به ساده‌گی از آن گذر نمی‌تواند. پاکستان در کنار این‌که در بیست سال گذشته، مکان امنی برای اعضای امارت اسلامی بود، پس از سقوط جمهوری نیز، مهم‌ترین لابی آنان در سطح بین‌المللی شمرده می‌شد و این کشور تلاش کرده است که حکومت امارت اسلامی از سوی جامعۀ جهانی به رسمیت شناخته شود. همین‌‌طور پاکستان به‌دلیل موقعیت ویژه‌یی که در برابر افغانستان دارد، هم‌واره برتری خودش را در روابط دوجانبه و در هنگام تنش حفظ کرده است.

پاکستان از یک سو مهم‌ترین کشور صادرکننده به افغانستان و از سوی دیگر، مهم‌ترین راه ترانزیت به این کشور است. در کنار عامل‌های نظامی و سیاسی، بودن این آلۀ فشار در دست حکومت پاکستان، پیوسته سبب شده است که افغانستان در برابر تجاوز آشکار پاکستان به قلمرو اش، کوتاه بیاید. در حمله‌های اخیر پاکستان بر افغانستان، تنها استفاده از هواپیمای جنگی و ردشدن از مرز تازه‌گی دارد، اما راکت‌پراکنی‌ها در بیست سال گذشته بارها اتفاق افتاده و حکومت مرکزی افغانستان، جز تقبیح‌کردن، واکنش سازندۀ دیگری نداشته است؛ راهی که حکومت امارت اسلامی نیز آن را پیش گرفته است.

در کوتاه‌مدت، برای پیش‌گیری از حمله‌های پاکستان بر خاک افغانستان و کشته‌شدن افراد بی‌گناه، نخست نیاز است که حکومت امارت اسلامی از راه‌های دیپلماتیک با دولت پاکستان وارد گفت‌وگو شود و به نگرانی‌های پاکستان در خصوص وجود نیروهای تحریک طالبان پاکستانی در خاک افغانستان پاسخ دهد. هم‌زمان نیاز است که سازمان ملل متحد نیز بر پاکستان فشار بیاورد تا مانع حمله‌های این‌چنینی در آینده به افغانستان شود.

 دوم این‌که امارت اسلامی اگر در پی حکومت‌داری در افغانستان است، باید منافع مردمی را هدف اصلی خود قرار دهد و به‌دلیل هم‌صدایی با هدف و مرام طالبان پاکستانی، از راه‌دادن آنان به افغانستان خودداری کنند، تا این‌گونه برای ارتش پاکستان بهانه‌یی برای تجاوزی ندهد که توانایی دفع آن را ندارد.

مرتبط با این خبر:

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: