در جنوری ۲۰۱۸، پس از حملات تروریستی طالبان به هتل اینترکنتینتال و حمله دیگری با استفاده از آمبولانس که در مجموع بیش از ۱۵۰ کشته برجای گذاشت، هزاران کاربر در شبکههای اجتماعی قرار گذاشتند که در اعتراض به ناامنیها و بیکفایتی حکومت دست به تظاهرات بزنند. کابلیها پیش از این نیز بارها به وضعیت بد امنیتی اعتراض کردهاند و بسیاری باور دارند که بخشی از ناامنی نتیجه مستقیم بیکفایتی و بیتوجهی حکومت و مقامات است.
این بار اما، صفحههای فیسبوکی بیشماری به انتشار پستهایی شروع کردند که از شهروندان میخواست در تظاهرات شرکت نکنند و ادعا میکردند از منابع موثقی اطلاع یافتهاند که طالبان در حال برنامهریزی برای حمله به چنین تجمعاتی هستند. این پستها یادآور حمله گروه تروریستی طالبان به تظاهرات جنبش روشنایی در تابستان ۱۳۹۵ بود. با آنکه پیش از حمله، رهبران جنبش روشنایی مشخصا از حکومت خواسته بودند که امنیت تظاهرات کنندگان را بر عهده بگیرد، سه مهاجم انتحاری موفق شدند به تجمع معترضان حمله کنند که در نتیجه ۸۶ تن جان باختند.
مهمترین (و شاید تنها) دلیل برپا نشدن تظاهرات اعتراضی مردم پس از آن حملات انتحاری در کابل این پستها بود که از سوی صفحههای فیسبوکی بینام و نشان به صورت گستردهای پخش شد. در آن زمان، مسئولان امنیتی هیچ وقت به طور رسمی از مردم نخواستند که در تظاهرات شرکت نکنند و روزهای بعد نیز درباره خنثی کردن حملات مورد اشاره آن پستهای فیسبوکی اطلاعرسانی نکردند. اما تقریبا تردیدی نیست که این صفحههای فیسبوکی با حمایت مستقیم حکومت و نهادهای امنیتی دست به انتشار این اطلاعات زدند.
در این مورد خاص ممکن است مسئولان امنیتی به راستی نگران حمله تروریستی دیگری به تجمع مردم بودند، اما درخواست مستقیم از مردم برای برگزار نکردن تظاهرات میتوانست ناتوانی آنها در حفظ امنیت را بیش از پیش برجسته سازد. از سوی دیگر، اعتراض عمومی به وضع امنیتی به لحاظ سیاسی اعتبار و کفایت رهبران حکومت وحدت ملی و مقامات امنیتی را زیر سوال میبرد.
در افغانستان، در سالهای اخیر اصطلاح «فیسبوک چلوونکی» برای اشاره به مزدوران فیسبوکی قدرتمندان باب شده است.
شبکههای اجتماعی و بخصوص فیسبوک در سالهای اخیر نقش مهمی در تحولات اجتماعی و سیاسی بازی میکنند. فیسبوک در واقع نقش تسهیل کننده را در پخش «اخبار جعلی» در جریان انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال ۲۰۱۶ داشت. فیسبوک یک سازمان سیاسی یا اجتماعی نیست، اما میتواند به عنوان یک ابزار موثر در خدمت سیاست قرار بگیرد. یکی از انتقاداتی که به فیسبوک (و نیز گوگل و دیگر غولهای انترنتی) وارد است این است که با وجود تاثیر عمیقی که بر زندگی کاربران خود دارند، هنوز هم خود را یک نهاد کسبوکار و پولسازی میدانند و نیازی نمیبینند که ضوابط اخلاقی کاری و مسئولیتهای خود را با توجه به میزان نقش خود تنظیم کنند.
به عبارت دیگر، فیسبوک به لحاظ اخلاقی خود را ملزم به مقابله «فعالانه» با انتشار اخبار نادرست و شایعات و حتی «تحریک به اقدام تروریستی» – که در تمام کشورها یک جرم جدی به حساب میآید – نمیداند. مثل بسیاری از شبکههای اجتماعی، فیسبوک نیز فقط در صورتی که تعداد قابل توجهی از کاربران یک پست یا یک صفحه فیسبوکی را به عنوان محتوای نامناسب گزارش دهند، آن را بررسی میکند و حتی این بررسی نیز لزوما منجر به حذف محتوا نمیشود.
فیسبوک به لحاظ اخلاقی خود را ملزم به مقابله «فعالانه» با انتشار اخبار نادرست و شایعات و حتی «تحریک به اقدام تروریستی» – که در تمام کشورها یک جرم جدی به حساب میآید – نمیداند.
چنین وضعیتی، فیسبوک را به آسانی به ابزار سرکوب، جعل و گمراهی عمومی در دست قدرتمندان تبدیل میکند.
در افغانستان، در سالهای اخیر اصطلاح «فیسبوک چلوونکی» برای اشاره به مزدوران فیسبوکی قدرتمندان باب شده است. صفحههای مجهول بیشماری به زبانهای فارسی و پشتو در این شبکه اجتماعی وجود دارد که محتوای عمدتا چیپ و به ظاهر بیآزاری که منتشر میکنند، هزاران بار از سوی کاربران به اشتراک گذاشته میشود.
اما دقت در تصاویر، جملهبندیها و ترفندهایی که «ادمین»های این صفحات برای به واکنش واداشتن کاربران استفاده میکنند، نشان میدهد که آنها با طرز کار فیسبوک به خوبی آشنایند و هدف اصلی محتوایی که انتخاب میکنند، فقط ایجاد تعامل با صفحه فیسبوکی و در نتیجه افزایش رتبه صفحه در شبکه اجتماعی است.
صفحههای فیسبوکی رسانههای عمده افغانستان، مثل هشت صبح، بیش از ۱.۷ میلیون عضو دارند. اما محتوای خبری آنها روی فیسبوک به مراتب کمتر از پستهای کاملا نادرست و سطحی صفحههای مجهول (با کمتر از صدهزار عضو) به اشتراک گذاشته میشود. دلیل آن فقط این است که رسانهها به دلایل مختلف (از جمله کمبود بودجه) محتوی خود را روی فیسبوک تبلیغ نمیکنند. علاوه بر این، مخاطبان به طور طبیعی نسبت به محتوای خبری کمتر از محتوای شخصی واکنش نشان میدهند. اما صفحههای مجهول برای رسیدن پستهایشان به مخاطبان پول خرج میکنند و منطقی است که این پول از سوی کسانی با اهداف خاصی به آنها پرداخت میشود.
بخش بزرگی از اخبار نادرست و یا حداقل ناموثق، مثل شایعه آماده شدن طالبان برای حمله به معترضان در کابل در ماه جنوری، از سوی همین صفحات منتشر میشود. نرخ سفارش آگهی فیسبوکی و یا به اصطلاح «پروموت» کردن یک پست برای مخاطبان افغان در این اواخر به دلیل رو آوردن نهادهای عمومی و خصوصی به تبلیغات فیسبوکی افزایش چشمگیری داشته، اما هنوز هم در مقایسه با کشورهای اروپایی و آمریکا ارزان است.
در افغانستان با پرداخت یک دالر هزینه تبلیغات به فیسبوک، محتوای این صفحات روی نیوزفید ۵۰۰ تا ۷۰۰ نفر ظاهر میشود ؛ با هزار دلار میتوان پیامی گمراه کننده (و یا مهندسی شده) را به ۵۰ تا ۷۰ هزار کاربر رساند. با یک محاسبه ساده میتوان دریافت که فقط با بیست یا سی هزار دلار سرمایه گذاری میتوان تقریبا تمام کاربران افغان در شبکه اجتماعی فیسبوک را در معرض محتوای تبلیغاتی قرار داد.
مارک زوکربرگ در جلسه شنود خود در کنگره آمریکا سپتامبر سال گذشته گفت که یک «ترول» روسی از جون ۲۰۱۵ تا می ۲۰۱۷ یک صد هزار دالر از فیسبوک آگهی خرید و خرج «پروموت» کردن اخبار جعلی در میان کاربران امریکایی کرد. زوکربرگ میگوید که تبلیغ محتوا روی این شبکه ظرفیت پوشش ۲۲۹ میلیون کاربر آمریکایی را دارد.
با توجه به نقش فیسبوک در جنجال اخبار جعلی در جریان کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری در آمریکا، نگرانی در خصوص نقش و تاثیری که این شبکه اجتماعی میتواند در انتخابات افغانستان داشته باشد، بجا و واقعی است. هر دو انتخابات قبلی ریاست جمهوری در افغانستان با اتهام تقلب و فساد روبرو بوده، این بار اما، این احتمال به شدت وجود دارد که فیسبوک و تکنولوژی جدید نیز به کمک متقلبان بشتابد و مهندسی انتخاباتی را وارد مرحله جدید و پیچیدهتری کند.
______________________
منبع: هشت صبح
تشکر از این مقاله آموزنده. سایت نبشت واقعا بهترین است.