رفتار دولتها را به طور کلی و در آن چه مربوط به سیاستهای خارجی و تلاش در حفظ یا گسترش امنیت ملی میشود، میتوان به سه روش مورد بررسی و تحلیل قرار داد و توجیه کرد. نخست، با روش تمرکز بر فعالیتهای افرادی که در مورد سیاست کشورها تصمیم میگیرند. دوم، به کمک تمرکز بر نیروها، عوامل، اوضاع و احوال داخلی کشورها، از جمله وضع و نقش گروههای صاحب نفوذ، ایدئولوژی ملی، افکار عمومی، نیازهای اقتصادی و سیاسی، سنتهای فرهنگی و … . سوم، از رهگذر نظام حاکم بینالمللی و محیطی که کشورها در آن قرار دارند.
کشورها در بیرون از مرزهای خود خواستههای بیشماری دارند. با این حال، خواست هر کشور با خواستهای کشورهای دیگر تلاقی میکند، به همین دلیل کشورهای دیگر نیز در برابر خواست آن کشور خواستههایی را مطرح میکنند که کشورهای نخست یا باید از خواست خود صرف نظر کنند یا در بدل امتیازهای مشخصی به آنها برسند.
امنیت، سیاست را به آن سوی قواعد جاافتادهی بازی میبرد و مسئله را به طور ویژهای از سیاست یا به شکل چیزی فراتر از سیاست درمیآورد. پس امنیتیکردن را میتوان نوع حادتری از سیاسیسازی دانست.
وجود پیوند میان سیاسیسازی و امنیتیکردن به این معنا نیست که همواره دولت به مسائل رنگوبوی امنیتی میبخشد؛ بل سیاسیسازی و امنیتیکردن در عرصههای دیگر نیز میتواند انجام شود. به این ترتیب، تعریف و ملاک دقیقی امنیتیکردن، جاانداختن بینالاذهانی تهدیدی وجودی با چنان برجستگی است که اثرات سیاسی اساسی داشته باشد. امنیتیکردن را میتوان به گونهی مستقیم مورد بررسی قرار داد و نیازی به شاخص ویژهای هم نیست. راه بررسی امنیتیکردن، مطالعهی گفتمان و آرایشهای سیاسی است، چه هنگام استدلالی با این ساختار سخنورانه و نشانهشناختی خاص از چنان تأثیری برخوردار است که سبب میشود مخاطبان، نقض قواعدی را که در غیر این صورت باید رعایت میشد، تحمل کنند.
امنیتیسازی روابط افغانستان و ایران
ایران از جمله نخستین کشورهایی بود که با رویکارآمدن دوبارهی امارت اسلامی طبل خوشی را در منطقه به صدا در آورد. شکست ایالات متحدهی امریکا در افغانستان، برای ایران یک دستآورد بزرگ بود؛ زیرا ایران و امریکا از چند دهه به این سو درگیر رقابتهای منطقهای با یکدیگر بوده اند که این مسئله سبب جنگهای نیابتی آنان در منطقه شده است.
افغانستان از منظرهای متفاوتی همچون ویژگیهای ژئوپولیتیکی، ژئواستراتژیکی و وجود اشتراکات فرهنگی، برای ایران ارزش دارد. ایران چندین بار میزبان هیئتهای امارت اسلامی در تهران بود و تلاشهای زیادی کرد تا بتواند در روند صلح نقش بارزی داشته باشد. پس از رویکارآمدن امارت اسلامی، روابط ایران و افغانستان دوستانه و همکاریجویانه شده بود و جمهوری اسلامی ایران از جمله نخستین کشورهایی بود که روابط دیپلماتیک را با حکومت سرپرست امارت اسلامی آغاز کرد و سفارت افغانستان در تهران را به امارت اسلامی واگذار کرد؛ اما این روزها فضای امنیتی میان دو کشور حاکم شده است و هر دو دست به امنیتیسازی موضوعها در مقابل هم میزنند.
ایران، امارت اسلامی را متهم به کمکاری و مقابلهنکردن با شاخهی خراسان گروه داعش در افغانستان میکند؛ موضوعی که سبب واکنشهای تند مقامهای امارت اسلامی شده است. این که ایران به دنبال امنیتیسازی روابط خود با امارت اسلامی است، دلیل آن نارضایتیهای اخیر این کشور از سران امارت اسلامی است. یکی از این نارضایتیها، مشکل حقآبهی هیرمند میان افغانستان و ایران است که در روابط دو کشور به یک معضل جدی تبدیل شده است. ایران مدعی است که افغانستان توافق آبی میان دو کشور را نقض کرده است و به آن عمل نمیکند.
افزون بر این، مقامهای ارشد ایران مدعی اند که شاخهی خراسان گروه داعش از افغانستان در برابر ایران فعالیت کرده و این موضوع سبب نگرانی و بروز تهدیدها برای آن کشور شده است. به همین دلیل، ایران با امنیتیسازی فضای بازی در افغانستان، به دنبال گرفتن امتیازهای سیاسی از کابل است که این مسئله را میتوان در خواستههای سیاسی ایران در بارهی نوع حکومتداری در افغانستان ملاحظه کرد.
امنیتیسازی روابط افغانستان و پاکستان
پاکستان از جمله کشورهایی است که همیشه نقش پررنگتری در معادلات سیاسی و امنیتی افغانستان داشته است. این کشور با بهقدرترسیدن امارت اسلامی، نگاه خوشبینانهای به این تحول داشت؛ زیرا پاکستان به دنبال این بود تا از امارت اسلامی به عنوان میانجی میان آن کشور و تحریک طالبان پاکستان (تیتیپی) استفاده کند. پاکستان مدتهاست نگران فعالیتهای تیتیپی در داخل مرزهای خود است و این گروه با گذشت هر روز فعالیتهای خود را گسترش میدهد. مقامهای پاکستان وقتی متوجه شدند که امارت اسلامی توجه چندانی به تیتیپی ندارد، دچار نگرانی شدند و اختلافات میان آن کشور و امارت اسلامی تشدید شد.
پاکستان چندین بار مدعی شده است که اعضای ارشد تیتیپی در خاک افغانستان زندگی میکنند و از آن جا به فعالیتها و حملههای خود علیه پاکستان ادامه میدهند که این موضوع واکنش شدید امارت اسلامی را در پی داشته است. مقامهای حکومت سرپرست، میگویند که پاکستان به دنبال بهانهگیری و امنیتیسازی روابط میان خود و افغانستان است؛ زیرا مقامهای امارت اسلامی بارها گفته اند که تیتیپی هیچ گونه فعالیتی در خاک افغانستان ندارد و ادعای پاکستان در این زمینه واهی است.
نگاه پاکستان به افغانستان همواره امنیتی بوده است و مقامهای آن کشور صلح و ثبات پاکستان را متأثر از فضای امنیتی افغانستان دانسته اند. پاکستان به خوبی از این موضوع آگاهی دارد که اگر فضای امنیتی افغانستان درست کنترل نشود، میتواند برای پاکستان هم خطرناک باشد.
در نهایت میتوان گفت که بازیگران سیاسی در روابط بینالملل برای این که بتوانند از سایر بازیگران منطقه باج سیاسی بگیرند، سیاست امنیتیسازی پیشه میکنند و فضا و محیط بازی را به گونهای تبیین میکنند که تهدیدها در حال افزایش است و این مهم در هالهای از خلای اطلاعاتی و امنیتی صورت میگیرد. ایران و پاکستان از معدود کشورهایی اند که روابط تاریخی و فرهنگی دیرینهای با افغانستان دارند و همچنان این دو کشور مشکلات متعدد و متنوعی داخلی نیز دارند و همین مسائل سبب شده است که نسبت به تحولات منطقه و فضای بازی با همسایگان خود، نگاه امنیتی داشته باشند.