رنج مضاعف؛ بی‌کاری خبرنگاران زن در فاریاب را افسرده کرده است

شماری از خبرنگاران زن در فاریاب، با ابراز نگرانی از نبود فرصت‌ها و محدویت‌های کاری، می‌گویند که در دو سال گذشته، بسیاری از خبرنگاران به ‌ویژه خبرنگاران زن در این ولایت بی‌کار شده ‌اند. آن‌ها، می‌افزایند که ‌دست‌رسی‌نداشتن به اطلاعات و اعمال محدودیت بر فعالیت خبرنگاران زن نیز، آن‌ها را با مشکلات روبه‌رو کرده است.

یافته‌های سلام‌وطندار؛ تنها یک «خانه‌ی امن» در افغانستان فعال است

بر اساس یافته‌های سلام‌وطندار که از طریق گفت‌وگو با مسئولان پیشین و کنونی خانه‌های امن یا مرکزهای پشتیبان زنان به ‌دست‌ آمده است، از میان ۲۷ خانه‌ی امن که در دوره‌ی جمهوری ایجاد شده بود، اکنون تنها یک خانه‌ی امن فعال مانده و متباقی آن بسته شده است.

ادامه‌ی محدودیت‌ها بر زنان؛ زنان بازمانده از کار خواهان بازگشت به کار شان اند

سحر رحیمی، دختر ۲۲ ساله‌ای که پیش از فروپاشی جمهوری، مدت هفت سال در رسانه‌های مختلف از جمله رادیو_تلویزیون ملی و تلویزیون‌های خاور و ستاره، به عنوان گزارش‌گر و گرداننده‌ی برنامه‌ها و بعد در بخش مطبوعات وزارت امور شهدا و معلولین، کار کرده است، می‌گوید با معاشی که دریافت می‌کرد، می‌توانست هزینه‌های روزمره‌ی زندگی خود و خانواده‌اش را تأمین کند.

روآوردن زنان به نویسندگی؛ «می‌خواهم روحیه‌ی ازدست‌رفته‌ام را بازگردانم»

«کوشش کردم از فضای تنگ خانه استفاده و خود را مصروف کنم. این را درک می‌کردم که استعدادهایم سرکوب می‌شود و خواستم موضوعات را از طریق نوشته‌هایم بیان کنم و روحیه‌ی ازدست‌رفته‌ام را بازگردانم.» این گفته‌های سحر شریفی است؛ بانویی که پس از بسته‌شدن دانش‌گاه‌ها، از تحصیل باز مانده است.

بلال کریمی: یافته‌های سازمان عفو بین‌الملل پروپاگاند محض است

سازمان عفو بین‌الملل، با پخش گزارشی مدعی شده که امارت اسلامی در پنجشیر دست به جنایت جنگی زده‌ است. در گزارش این سازمان که روز گذشته پخش شده‌، گفته شده در این گزارش با ۲۹ تن گفت‌وگو شده و در آن رویکرد نیروهای امارت اسلامی در پنجشیر که مصداق جنایت جنگی است، مستندسازی شده‌ است.

اعمال محدودیت‌ها بر زنان شماری از دختران را به ازدواج و کودک‌همسری واداشته است

شماری از فعالان حقوق زن، می‌گویند که به دلیل توقف فعالیت نهادهای حامی حقوق زنان، از جمله وزارت امور زنان، آمار دقیقی از میزان ازدواج‌های زیرسن و اجباری در دست نیست؛ اما اطلاعات و گزارش‌هایی که در اختیار شان قرار گرفته، نشان می‌دهد که ازدواج‌های اجباری و کودک‌همسری در کشور افزایش یافته ‌است.

روز جهانی کودک؛ کودکان افغان از ناداری به انجام کارهای شاق تن می‌دهند

روح‌الله، باشنده‌ی کابل که ۱۰ساله‌ دارد و در حالی که سرگرم گردآوری زباله‌ها از روی خیابان است، می‌گوید که ناداری او را به این کار مجبور کرده تا بتواند کمک‌دست پدرش باشد. او می‌گوید که کاغذها و بتری‌های پلاستیکی را از خیابان گرد می‌آورد و با پولی که از فروش آن به دست می‌آورد، در تأمین نیازهای خانواده سهم می‌گیرد.

دانش‌جوی بازمانده از دانش‌گاه: «تنها رؤیایم این‌ است که روزی از پرده‌ی تلویزیون به پدرم خبر بخوانم»

زندگی، همواره دشواری‌ها و جهانی از فرصت‌ها را در برابر آدمی قرار می‌دهد و به ما می‌گذارد که در میان انبوهی از انتخاب‌ها، راه مان را پیدا کنیم و به پیش بخزیم؛ خزیدن‌هایی که گاهی با خارهای زیادی روبه‌رو می‌شود و در نیمه‌راه از ادامه وامی‌دارد مان؛ اما هستند کسانی که این خارهای ضمخت را نادیده گرفته و از هر زخمی که می‌خورند، گلی می‌رویانند. یکی از این افراد، مهناز -نام مستعار- است؛ دختری که باید برای درآوردن نان و نمکی برای گذران شب‌وروز خانواده‌، دستی روی دست پدرش باشد و نگذارد که جنسیتش، حس کم‌داشتن را به او تحمیل کند

ناچاریم به خاطر یک لقمه نان ساعت‌ها برای پرکردن موتر صدا بزنیم

سمیر ۱۴ساله که همه‌روزه از صبح تا پس از شام در ده‌افغانان شهر کابل برای موترهای شهری، مسافر صدا می‌زند، می‌گوید که پدرش در جنگ‌‎های داخلی معیوب شده و توانایی کار‌کردن را ندارد؛ از این رو، او ناگزیر است به جای رفتن به مکتب، کار کند و نان خشک‌وتری برای خانواده فراهم کند. «صبح ساعت‌های هشت تا ناوقت شب، در جاده‌های پایتخت برای موترهای لینی مسافرگیری می‌کنم، تا بتوانم برای خانواده‌ام نانی پیدا کنم.»

دبیرکل هیئت ناروی برای مهاجران: امیدوارم کارمندان زن این نهاد دوباره به کار برگردند

یان ایگلند، دبیرکل شورای پناهند‌گان ناوری (ان‌آرسی)، به سلام‌وطندار می‌گوید که پس از تازه‌ترین دیدار و گفت‌وگوهایش با مقام‌های امارت اسلامی، امیدوار شده تا کارمندان زن این نهاد دوباره به کار برگردند.

بازداشتن دختران از تحصیل؛ «برای این که بی‌کار نباشم، قابلگی می‌خوانم»

مدینه یوسف‌زاده،‌ باشنده‌ی کابل که پیش از بازداشته‌شدن دانش‌جویان دختر از ادامه‌ی تحصیل، سال سومش را در دانش‌کده‌ی خبرنگاری دانش‌گاه کابل سپری می‌کرد، می‌گوید که برای این که بی‌کار نماند از سوی خانواده‌اش به تحصیل در رشته‌ی قابلگی مجبور شده است. «پدرومادرم مرا مجبور کردند که قابلگی بخوانم؛ ولی این کار، شروع به خاک‌سپاری آرزوهایم است. برای این که بی‌کار نباشم، می‌خواهم یک قابله شوم؛ ولی هر زمانی که محدودیت‌ها تمام شد، دوباره ژورنالیزم می‌خوانم.»