سه روز از سه‌شنبۀ خونین بامیان می‌گذرد، شهر ساکت و شهرنشینان شوکه‌اند. رونق از شهر ربوده شده است و ره‌گذران با واهمه از چهارسوها آمد و شد می‌کنند.

در شرق شهر بامیان در درۀ «سوماره»، مادری زنده‌گی می‌کند که پنجاه روز پیش هم‌سرش در اثر بیماری‌ درگذشت. هفتۀ پیش این مادر و پسرانش هر یک محمد، نوروز و صالح برای چهلمین روز درگذشت پدر خانواده، مراسم فاتحه‌خوانی برگزار کردند.

اما این مادر غم‌زده، درمانده و تسلی‌ناپذیر از سوگواری هم‌سرش رها نشده بود که برایش خبر رسید نوروز ۲۲ ساله و محمد ۲۵ سالۀ او در نتیجۀ انفجار ماین در شهر بامیان کشته شده‌اند.

محمد و نوروز که پسران بزرگ و نان‌آوران خانواده بودند، در انفجار دومی در مقابل بازار «ولی‌ عصر» در شهر بامیان جان باختند.

محمد در محل انفجار می‌بازد و نوروز به شدت زخمی و به شفاخانه منتقل می‌شود. ساعت ۲ شب نوروز نیز از شدت زخم‌ها طاقت نیاورد، هم‌سفر برادرش محمد شد و جان باخت.

روز گذشته (پنج‌شنبه، ششم قوس/آذر) سراغ این مادر تسلی‌ناپذیر را گرفتم، خانۀ فقیرانه‌یی در درۀ سوماره دارد، دارایی خانه‌اش را برای درمان هم‌سرش عبدالحمید خرج کرد که سرانجام او هم بهبود نیافت و پنجاه روز پیش درگذشت.

هنگامی که وارد درۀ سوماره شدم، اهالی دره عزادار بودند. پس از پرس‌وجو و با هم‌کاری شماری از دوستان، خانۀ مادر محمد و نوروز را پیدا کردم، خانم‌ها در رفت‌وآمد بود، فضای خانه را گریه و ماتم فرا گرفته بود.

یکی از اهالی دره مرا به اتاقی رهنمایی کرد که در آن جمعی از خانم‌ها دور مادر محمد و نوروز نشسته بودند و او را تسلی می‌دادند. از یکی از خانم‌ها نام مادر قربانیان را پرسیدم، گفت «این مادر سیاه‌بخت جواهر نام دارد.»

جواهر با آه و ناله گاهی نام محمد فرزندش را می‌گرفت و گاهی نام نوروز را. در آن‌سو تر خانمی گریه می‌کرد و فریاد می‌زد «آه برادرانم.»

جواهر می‌گوید، پسران جوان او برای خرید لباس به شهر رفته بودند. او می‌گوید، منتظر بود که محمد و نوروز با لباس‌های نو شان از بازار برگردند؛ اما آن‌ها را در میان کفن پیچیده آوردند.

خواهر این دو قربانی می‌گوید، حکومت مسئول کشته‌شدن برادرانش است. «آیا دولت می‌تواند برادرانم را برگرداند؟، چرا؟ پیش از این در بامیان انفجار نبود.»

این خانوادۀ داغ‌دار می‌خواهد که عاملان انفجارهای سه‌شنبه در بامیان بازداشت و در حضور آنان محاکمه شوند.

صالح پسر کوچک خانواده از اندوه کشته‌شدن برادرانش شوکه شده است و نمی‌تواند حرف بزند.

محمدامین امامی، از بسته‌گان این خانواده می‌‌گوید که محمد و نوروز پس از درگذشت پدر، تنها امید مادر و نان‌آوران خانواده بودند.

او می‌گوید: «حالا که محمد و نوروز شهید شده، در خانه عبدالحمید یک مادر پیر، یک پسر نوجوان و یک دختری که بیماری روانی دارد به‌جا مانده، هیچ‌کسی دیگری را ندارد.»

رفتم بر سر گورستان و از فردی از اهالی روستا کمک خواستم تا آرام‌گاه‌ها را برایم معرفی کند. او سه آرام‌گاهی که در قسمت بالایی گورستان موقعیت داشت را برایم معرفی کرد و گفت آرام‌گاه اولی از پدر خانواده (عبدالحمید) که پنجاه روز پیش در اثر بیماری‌ درگذشت، آرام‌گاه میانی از نوروز ۲۳ ساله و آرام‌گاه سومی از محمد ۲۵ ساله است.

آرام‌گاه محمد و نوروز، دو قربانی روی‌داد خونین بامیان و عبدالحمید، پدر شان

این دو انفجار حوالی ساعت ۴:۴۰ دقیقۀ عصر روز سه‌شنبه، چهارم قوس رخ داد. براساس معلومات شفاخانۀ بامیان، در نتیجۀ این انفجارها ۱۵ تن کشته شده و ۵۸ تن دیگر زخم برداشته‌اند. اما کمیسیون مستقل حقوق بشر در اعلامیه‌یی شمار جان‌باخته‌گان این روی‌داد را ۱۸ غیرنظامی و زخمیان را ۵۹ تن گزارش داده است.

مرتبط با این خبر:

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: