از زمان بستهشدن دروازههای مکتبها به روی دختران بالاتر از صنف ششم در افغانستان، نزدیک به ۱۹ ماه میگذرد که این دانشآموزان، هنوز هم در بیسرنوشتی به سر میبرند. شماری از دانشآموزان دختر در ولایتهای غربی و جنوبغربی، میگویند که سرنوشت مبهم آموزشی و ادامهی بستهماندن مکتبها سبب افزایش نگرانیهای شان شده است.
مریم، دانشآموز صنف هشتم در یکی از مکتبهای هرات است که در هشت سال مکتب اولنمرهی صنف شان بود و آرزو داشت پس از ختم دورهی مکتب در رشتهی دلخواهش که پزشکی است، تحصیل کند. او به سلاموطندار میگوید: «با بستهشدن مکتبها تمام آرزوهایم بر باد رفت و از درس و تعلیم ناامید شدم. هر روز در خانهبودن و مطالعهی کتابهای تکراری خستهام کرده و بالایم فشار آورده است. خیلی افسرده و ناراحت هستم و زود عصبی میشوم؛ به همین خاطر، خانوادهام مرا زیر درمان قرار داده اند.»
مریم، از دو ماه به این سو، به دلیل افسردگی و اختلالهای عصبی، در یکی از شفاخانههای هرات زیر درمان قرار دارد که دلیل ناخوشیهای خود را بازنشدن دروازههای مکتبها به روی دختران عنوان میکند.
نیلوفر، دانشآموز صنف دهم در یکی از مکتبهای شهر زرنج، مرکز نیمروز است. او در حالی که به کتابهای داخل الماری اتاقش نگاه میکند، میگوید که در یک سالونیم گذشته، با ماندن در خانه و دیدن کتابها و کتابچههایش نتوانسته است جلو اشکهایش را بگیرد. نیلوفر با حالت ناخوشی که هر لحظه بغض گلویش را میفشارد، میگوید: «باور کنید که همهی ما دختران در یک سرنوشت نامعلوم، تاریکی و ناامیدی قرار گرفتهایم. گناه دختران افغان چه است که نمیتوانند آموزش ببینند و پیشرفت کنند؟»
سلاموطندار فارسی را در تویتر دنبال کنید
همین گونه، مرسل ۱۸ ساله، دانشآموز دیگری در فراه که به دلیل بستهماندن مکتبها، ناامید شده است، میگوید: «صنف یازدهم مکتب هستم، بستهبودن مکتبها سبب شد که خانوادهام مرا نامزد کنند. من میخواهم درس بخوانم تا در آینده بتوانم به خانمهای دیگر خدمت کنم؛ اما از یک سو نامزدی من و از سوی دیگر بستهبودن مکتبها، مرا خیلی ناامید و افسرده کرده است.» مرسل میافزاید که یک بار به دلیل بستهماندن مکتب و نامزدی اجباریاش، اقدام به خودکشی کرده؛ اما توسط خواهرش نجات یافته است.
نه تنها دختران در ولایتهای غربی از رفتن به مکتب باز مانده و گرفتار مشکلات روانی شده اند؛ بل دختران در دیگر ولایتها به ویژه ولایتهای جنوبغربی نیز با چالشها و نگرانیهای مشابه روبهرو اند.
شکیلا، دانشآموز در یکی از مکتبها در کندهار است. او که آرزوی پزشکشدن را داشت، نیز میگوید که بستهبودن مکتبها سبب شده تا او به آرزوهایش نرسد و در بیشتر از یک سال پسین، به جای یادگیری علم، با کارهای خانه مصروف شده است.
دانشآموزان دختر در ولایتهای غربی و جنوبغربی که چشم و امید شان را به بازگشایی مکتبها در سال جدید تعلیمی ۱۴۰۲ دوخته اند، از مسئولان محلی و مرکزی امارت اسلامی میخواهند که برای بازگشایی مکتبها به روی دختران، اقدام عملی و جدی کنند.
در همین حال، شماری از اعضای خانوادههای دانشآموزان دختر بالاتر از صنف ششم در ولایتهای غربی و جنوبغربی، میگویند که بستهماندن مکتبها به روی دختران، سبب افزایش نگرانیهای روانی نزد دختران شان شده است.
خدیجه، مادر یک دانشآموز صنف یازدهم در غور است. او میگوید که دخترش در یازده سال گذشته اولنمرهی صنف خود بود و میخواست در کانکور نیز اولنمره شود تا بتواند در رشتهی پزشکی دندان، تحصیل و به زنان خدمت کند. خدیجه میافزاید: «از زمانی که در مکتبها را به روی دختران بستند، دختر من هم خیلی افسرده، ناراحت و دلشکسته شده است که حکومت کنونی اجازه نداده به آرزوهایش برسد.» او از مقامهای امارت اسلامی، میخواهد که در بهار پیش رو مکتبها را بازگشایی کنند تا دخترش بتواند درس بخواند و به آرزوهایش برسد.
محمدحلیم، باشندهی هرات، هم میگوید که دخترش در صنف دهم درس میخواند و در بخش رباتیک ابتکارهای خوبی دارد. او میافزاید: «دخترم همیشه تلاش میکرد تا شاگرد نخبهی صنف شان باشد و در بخش رباتیک خیلی کارهای خوبی کرده؛ اما دوام بستهماندن مکتبها سبب شده که با نگرانی زندگی کند و بسیاری وقتها گریه میکند و از من و برادرانش میپرسد که آیا در سال جدید تعلیمی میتواند به مکتب برود یا خیر؟»
سلاموطندار فارسی را در فیسبوک دنبال کنید
فیضالدین، باشندهی کندهار، نیز به سلاموطندار میگوید که آموختن علم به هر مرد و زن فرض است و حکومت باید زمینهی آموزش را به دختران فراهم کند تا آنان بتوانند در رشتههای دلخواه شان به ویژه بخش صحت که نیاز اساسی زنان است، آموزش ببینند و به شهروندان خدمات ارائه کنند.
با این همه، پزشکان میگویند که بستهماندن مکتبها و منعشدن زنان از کار، اثرهای منفیای بر روان دانشآموزان دختر و زنان کارمند گذاشته و آنان را زیانمند کرده است.
عبدالاحمد نوری، متخصص اعصاب و روان در غور، میگوید که تنها در این ولایت بیش از ۸۰ درصد دانشآموزان دختر و زنان کارمند به ناخوشیهای روانی گرفتار شده اند و این روند در حال گسترش است. او میافزاید: «از سال پیش به این سو، ما مراجعهکنندگان بسیاری داشتهایم به ویژه دانشآموزان دختر و زنانی که از وظیفه باز مانده اند که بیش از ۸۰ درصد شان به دلیل این که در خانه میمانند و مصروفیتی هم ندارند، به بیماریهای روانی گرفتار شده اند.» آقای نوری، مشورههای روانی، تغییر ذهنیت و سرگرمکردن بیماران روانی را از راهکارهایی میداند که میتواند در صحتیابی آنان مؤثر باشد.
دانشآموزان دختر و خانوادههای آنان در حالی از مقامهای امارت اسلامی خواهان بازگشایی مکتبها استند که مقامهای حکومتی بارها گفته اند که برای ایجاد فضای مصون آموزشی و تحصیلی برای دختران، تلاش میکنند. هنوز روشن نیست که چه زمانی دروازههای مکتبها و دانشگاهها به روی دختران باز میشود و دختران و زنان این حق شان را دوباره به دست خواهند آورد.