یکی از شهروندان از سروبی کابل که به تازگی از پاکستان بازگشته، به بخش ماینروبی ادارهی ملی آمادگی مبارزه با حوادث تماس گرفته و از وجود مهمات منفجرناشده در خانهاش خبر میدهد. با گروه هفتنفرهی ماینروبی، به سمت محل راه میافتیم. پس از دو ساعت راهکردن، به روستای «تیزین» ولسوالی سروبی میرسیم. گروه ماین روبی به سرپرستی سعدی معصوم، یکی از ماینروبان ماهر، به خانهای که در آن مهمات منفجرناشده است، وارد میشود تا آن را خنثا کند. سعدی معصوم، از این که می تواند دیگران را از مرگ نجات دهد، خوشحال است، اما خودش همهروزه، این ترس را با خود دارد که پس از بیرونشدن از خانه، شب نتواند دوباره به خانه بازگردد. با این نگرانی که در صورتش دیده میشود، میگوید: «هر صبح که از خانه میآیم و احساس میکنم امروز، شاید دیگر به خانه برنگردم؛ چون این یک کار خطرناک است و مه باز هم خوشحال استم که جان یک کودک، یک خواهر و برادر را از مرگ نجات میتم.»
آقای معصوم، در میان اعضای گروه، عبدالبصیر که در میان همکارانش به فرشتهی خاموش مشهور شده را برای اجرای خنثاسازی انتخاب میکند. عبدالبصیر ۵۲ساله که نیمی از عمرش را در کوهها و دشتهای افغانستان در ماینروبی گذرانده، میگوید که مرگ را با چشمانش میبیند و با دستانش خاموش میکند. «ما بسیار ماینها را پاک کردهایم. در سطح افغانستان که بیشتر ملوث از مواد انفجاری بود، ولایت کابل است و در سطح ولسوالیها، ولسوالی بگرام بیشتر ملوث به ماینها بوده است. مه در حدود ۳۰ ولایت کار کردهام و بیشتر مواد انفجاری منفجرناشده را از بین بردهایم.»
سلاموطندار را در اکس دنبال کنید
عبدالبصیر وارد حویلی میشود، در گوشهای از حویلی، اتاق ویرانی به چشم میخورد که سقفش ریخته و پایین پنجرهی آن، ماین کارگزاری شده است. در حالی که قطرههای عرق پیشانیاش را تر کرده و ترس در چهرهاش نمایان میشود، میگوید: «در بخش ماینپاکی خطرات موجود است؛ در راه ماینپاکی، تعداد زیادی از همکاران کشته و زخمی شده اند، دست و پاهای خود را از دست داده اند و ما، این خطر را به جان خود پذیرفته ایم که به وطن خود خدمت کنیم.»
عقربههای ساعت به کندی یک دور کامل را میچرخد تا عبدالبصیر مواد کارگزاریشده را شناسایی کرده و با دستانش به آهستگی و احتیاط آن را بلند کرده، درون یک جعبه کاغذی میگذارد و به آرامی آن را با خودش از حویلی بیرون میبرد. در مشورت با باشندگان محل و همکارانش، این مواد انفجاری را به ساحهی خلوت محل برده و منفجر میکند.

عبدالبصیر برای پیشگیری از انفجار مهمات و ماینهای منفجرناشده، از خانوادهها، میخواهد که به بخشهایی که با نشانههای خطر مشخص شده، نزدیک نشوند. «زمانی که با سنگهای سرخ و سفید رو بهرو میشوند، باید با آنها نزدیک نشوند و کودکان خود را آگاه کنند که به هر چیزی ناآشنا رو بهرو میشوند، دست نزنند.»
مهمات منفجرناشده در افغانستان، بیشتر جان کودکان و زنان را به خطر انداخته و از آنها قربانی میگیرد. پس از انجفار این مهمات توسط عبدلبصیر، لبخند به لبهای کودکان محل میافتد.
خالد، باشندهی روستای تیزین ولسوالی سروبی کابل که چندی پیش از پاکستان به افغانستان بازگشته، میگوید که در همین تازگیها پسر کاکایش را در انفجار ماینهای به جامانده از جنگ از دست داده است. «پسر خردسال که ۱۱ ساله بود، گوسفندها را میچراند، با یک ماین روبهرو شد و زمانی برادر دیگرش گفت که به آن دست نزن، دست نزن او برایش گفته بود که این ماین نیست و انفجار نمیکند و آتش زده بود، آتش برای کار نکرده بود و باز با سنگ زده بود و انفجار کرده و در نتیجه آن جا کشته شد.»

علیمخان، دیگر باشندهی روستای تیزین ولسوالی سروبی کابل، وقتی میفهمد قرار است حرفش در رسانهای منتشر شود، میگوید: «از حکومت خواست ما این است که ساحات آلوده به مهمات منفجرناشده را پاکسازی کنند و باید بار بار به این مناطق مراجعه کنند.»
افغانستان، با هزارو ۱۵۰ کیلومترمربع زمین آلوده به مهمات منفجرناشده، از آلودهترین کشورها است؛ آلودگیای که ماهانه از شهروندان ۵۰ تا ۶۰ قربانی میگیرد.
سلاموطندار را در تلگرام دنبال کنید
در این میان، عبدالبصیر و همکارانش، همهروزه جان شان را به خطر میاندازند تا شهروندان کمتری در انفجار مهمات بهجامانده از جنگ، جان یا عضوی از بدن شان را از دست بدهند.
عبدالبصیر با حس آرامشی که پس از پاکسازی خانهی باشندهی سروبی در او ایجاد شده، با همکارانش به سمت دفتر کارش در شهر کابل راه میافتد تا برای رویارویی فردایش با مهمات منفجرناشدهی دیگری آماده شود.