از یک ماه به اینسو شدت جنگ در بیشتر ولایتهای کشور افزایش یافته و ولسوالیهای بسیاری یکی پیهم سقوط کرده است. دولت اما نتوانسته هنوز جلو سقوط ولسوالیها بهدست طالبان را بگیرد و از میان دهها ولسوالی سقوطکرده، ولسوالیهای پسگرفتهشده توسط نیروهای امنیتی به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد.
چندی پیش سرپرست وزارت دفاع از مردم خواست در برابر طالبان بسیج شوند. پس از آن شماری از رهبران جهادی، وکلای پارلمان و برخی افراد سرشناس در حمایت از نیروهای امنیتی سلاح برداشتند، اما آنچه مورد نقد شهروندان قرار گرفت، عکسهاییست که این افراد در شبکههای اجتماعی نشر میکنند.
از چند روز به اینسو عکسهایی از خالد نور، پسر عطامحمد نور، رهبر شاخۀ انشعابی حزب جمعیت اسلامی و عضو هیأت گفتوگوکنندۀ دولت افغانستان در گفتوگوهای صلح در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود؛ طوری که در عکسها واضح دیده میشود، خالد نور با لباس نظامی، ظاهر آراسته که کمتر شبیه سرباز و بیشتر شبیه بازیگر سینماست، با سلاحی در دست ایستاده است.
درخشندهگی موهای آقای نور در عکسها، عینک و «ساعت برند او که در دست راستش بسته»، بیشتر سوژۀ شبکههای اجتماعی شده تا رفتنش به جبهه.
با وجود آنکه شماری از کاربران شبکههای اجتماعی رفتن رهبرزادهها به میدانهای نبرد را به فال نیک گرفتهاند و میگویند که این اقدام روحیۀ سربازان را تقویت میکند؛ اما انتقادها نسبت به تعریف و تمجیدها بسیار بیشتر است.
سلاموطندار فارسی را در فیسبوک دنبال کنید
علی اکبری، یکی از کاربران فیسبوک پای تصویر خالد نور نوشته است که اگر دهها محافظ تا به دندان مسلح میداشت، او هم جرأت میکرد به میدان نبرد برود و عکس بیندازد.
احمد آرمان نیز گفته است که مردم عادی حالا بهتر از کسانی مانند خالد نور وضعیت را درک میکنند، اما کاری از دستشان ساخته نیست؛ ولی رهبران و پسرانشان با تمام امکانات، فقط میتوانند عکسهای شیک و فیسبوکی بگیرند.

هفتۀ گذشته پس از کشاندهشدن دامنۀ جنگ در بلخ، عطامحمد نور با پخش اعلامیهیی از مردم و رهبران سیاسی و جهادی خواست که بسیج مردمی شکل دهند و برای مقابله با طالبان جبهه بگیرند.
حالا عکسهایی از عطامحمد نور در کنار پسرش در حالی که لباس نظامی به تن دارند و برای مقابله با طالبانی که در شورتپه مستقر شدهاند، در شبکههای اجتماعی نشر شد. اما با نشر این عکسها، خبر سقوط ولسوالی شورتپه نیز همهرسانی شد.
کاربران شبکههای اجتماعی عکسهایی از خالد نور و یارمحمد دوستم، پسر مارشال دوستم را مقایسه کردهاند. از سوی دیگر، عکسهایی از بکتاش ایشچی، یکی از سران قومی اوزبیکتبار، نیز دستبهدست میشود. او اما ظاهرش شبیه کسانیست که در جبهات جنگ بهسر میبرد و کمتر مورد انتقاد قرار گرفته است.
یارمحمد دوستم با درجۀ ارکان حرب از ترکیه فارغ شده است و در کنار مارشال دوستم رسماً در میدانهای نبرد شرکت میکند. اما یارمحمد دوستم برای گرفتن عکس فیسبوکی سلاح برنداشته؛ بلکه به صورت واقعی در میدانهای نبرد در کنار مارشال دوستم حضور داشته است.
نزدیک به سه هفته پیش، سهراب عظیمی، پسر جنرال ظاهر عظیمی، سخنگوی پیشین وزارت دفاع پس از پسگیری فاریاب کشته شد. گرچند با سهراب ۲۰ سرباز دیگر نیز در این نبرد کشته شدند؛ اما مرگ سهراب بیشتر از همه باعث تأثر و واکنش مردم شد.
سلاموطندار را در اینستاگرام دنبال کنید
از نظر مردم عادی، هیچ فرقی میان سهراب و دهها سرباز دیگر که روزانه کشته میشوند نیست، اما آنچه مرگ سهراب را برجسته کرد، شاید این بود که او برای زندهگی گزینههای دیگری نیز داشت.
سهراب پسر یک جنرال معروف و بازنشستۀ افغانستان است و بدون شک میتوانست با سرمایۀ پدرش زندهگی آرام و مرفهیی در بیرون از کشور برایش بسازد، اما عشق به وطن سبب شد تا آخرین لحظه در مقابل دشمن بجنگد. چنانچه پدرش جنرال ظاهر عظیمی از آنکه گلوله در سینۀ پسرش اصابت کرده بود و نه در پشتش، گفت که افتخار میکند پسرش رو در رو با دشمن جنگیده است.
به باور شهروندان، پشتیبانی از نیروهای امنیتی کار پسندیده است، اما این پشتیبانی نباید به یک قطعه عکس که بیشتر شبیه پوستر فیلمهای هندیست خلاصه شود.
فرق است میان سهرابهایی که جنگ در جبهه را به زندهگی مرفه در کاخها ترجیح میدهند و خالدهایی که با پول پدر از هیچ به جایی میرسد که سر میز گفتوگو در مورد سرنوشت مردم با چنتۀ خالی ظاهر میشوند.