از میان دود، باروت و جنگهای نفسگیر راه ولسوالیهای ولایت جوزجان را در پیش گرفتم که کودکان قدونیمقد از میان دیوارهای شکسته و باقیماندۀ جنگ، انتظار پدرانشان را میکشند و دنبال هر موتر برای دیدار پدرانشان میدوند.
نگاههای مأیوسانۀ کودکان بیکفش و مادران منتظر، دل هر انسانی را آب میکند. به خانههایی میروم که جنگ، مهر پدری را از فرزندان و توان حرفزدن را از مادران قدخمیده گرفته است. وارد یک خانۀ بیسقف میشوم که مادری در کنار دیوار نشسته با دستمال عکس پسر سربازش را که در جنگ با طالبان کشته شده، پاک میکند و اشک میریزد.
بیبی حوا، مادری که پسر سربازش در جنگ با طالبان کشته شده میگوید، جنگ جاری در کشور به آمار زنان بیوه و کودکان یتیم افزوده است که ادامۀ آن مادران بسیاری را بیفرزند و فرزندان بسیاری را یتیم خواهد کرد.
این مادر که در اندوه پسر سربازش میسوزد، از طرفهای درگیر جنگ میخواهد به جنگ جاری پایان داده و زندهگی مسالمتآمیز را در پیش گیرند.
بیبی حوا میگوید: «تا کی شهید بدهم، تا کی جوان بدهم. این جوانهایی که امروز میروند و این خبرنگارانی که امروز به تلویزیون نشان میدهد، اینها هم فرزندان ما هستند؛ نه اینکه یک فرزند من رفته. جمع مومن و مسلمانی که با فرزند مه شهید شدهاند، آنها هم فرزندم هستند، ما صلح میخواهیم از جنگ خسته شدهایم. شهید داده داده، خسته شدهایم تا کی ما فرار کنیم و راه بریم ای خدای من!»
حرفها در اینجا پایان نمییابد از میان ایستهای بازرسی و تحمل راههای دشوارگذر وارد محلههایی میشوم که جنگ به شمار خانههای مخروبه و کودکان دارای معلولیت افزوده است.
با ورود به این محله صدای فریاد زنان و کودکان از چند فرسنگ دورتر به گوشم رسید، در آنجا خانوادهیی به تازهگی یک عضوش را در صفوف طالبان از دست دادهاند.
صدای فریاد زنان و کودکان را دنبال میکنم، به خانۀ مادری میرسم که فرزندش را در صفوف طالبان از دست داده است.
این مادر خودش را حسینا معرفی میکند و میگوید، از جنگ و خونریزی که هر روز جوانان را به کام مرگ میفرستد، خسته شده است و برای پایان جنگ انتظار میکشد. به گفتۀ او، امروز در هر دو طرف جنگ جوانانی کشته میشوند که هر دو پیرو یک کتاب، یک دین و مسلماناند.
این مادر از طرفهای درگیر جنگ در کشور میخواهد، به جنگشان پایان دهند و خواستههایشان را از راه گفتوگو برآورده کنند.
حسینا میگوید: «ما میخواهیم صلح شود، جنگ نباشد. ما همیشه بین جنگ هستیم، فقط جنگ است و جنگ. برادرم، پسر کاکایم و برادر شوهرم طالب هستند. برادرم و برادر شوهرم طالب بود، کشته شدند، ما میخواهیم صلح شود.»
پس از سفر طولانی و گفتوشنودها راه شهر شبرغان، مرکز ولایت جوزجان را در پیش گرفتم تا با شماری از عالمان دینی این ولایت در مورد جنگ کنونی ابراز سخن کنم.
شماری از عالمان دینی جوزجان جنگ کنونی در کشور را ناروا میخوانند و میگویند که طرفهای درگیر باید فرصتهای پیشآمده را غنیمت شمرده و خواستههایشان را از راه گفتوگو در میز مذاکره حل کنند.
مولوی احمدشاه، یک عالم دینی در جوزجان میگوید که جنگ کنونی در کشور صبغۀ شرعی ندارد.
شماری از نیروهای امنیتی و اعضای طالبان که نخواستند در گزارش از آنان نام برده شود، میگویند که از جنگ جاری خسته شدهاند و انتظار پایان جنگ و وحدت و همدیگرپذیری را میکشند.
- عکس نخست از بیبی حوا