یافتههای سلاموطندار از گفتوگو با ۱۶ زن و دختر مبتلا به اختلالهای روانی نشان میدهد که ۱۲ تن آنها در اثر تغییراتی که در زندگی شان به وجو آمده است، به اختلالهای گوناگون روانی مبتلا شده اند. ردههای سنی ۱۲ تن از زنان و دخترانی که با اختلالهای روانی روبه رو اند، میان ۱۶ تا ۲۵ سال است. از میان ۱۶ گفتوگوشونده در این گزارش، ۱۲ تن با اختلال افسردگی و چهار تن دیگر با اختلالهای شدیدتر روانی دستوپنجه نرم میکنند.
فوزیهی ۲۰ساله، دانشجوی رشتهی حقوق و علوم سیاسی، با بستهشدن دانشگاهها به روی دختران بیسرنوشت مانده است. فوزیه میگوید: «متوجه شدم که همان استعداد، اعتماد به نفس، جرئت و انگیزهای که قبلاً داشتم، فعلاً نیست و هر روز استعداد ما در وجود ما کشته میشود. در این چند ماه مشکلات بیشتر میشود؛ معنای زندگی دارد از بین میرود. نزد روانشناس مراجعه کردهام، گفت که شما به افسردگی دچار شده اید و باید تداوی شوید.»
عزیزه نیز میگوید: «تمام دختران از این که از کار و تحصیل محروم شده اند، به مشکلات روانی دچار شده اند؛ به خاطری که من در یک پوهنتون/دانشگاه معتبر دولتی درس خوانده و زحمت کشیدهام؛ اما حالا زمینهی کارکردن به من فراهم نمیشود و با مشکلات روبه رو و افسرده شدهام.»
مریم و حسنا بابک که پیش از تحولات اخیر سرگرم کار، درس و فعالیتهای اجتماعی بودند، میگویند که تغییرات در سبک زندگی، آنها را با چالشهای بزرگ روبهرو کرده است.
مریم، میگوید: «من درس خوانده بودم و دیپلم داشتم و میخواستم کار کنم؛ اما نتواستم کار کنم. بعد من نامزد شدم و نامزدم آدم درست برنیامد و پس از بروز مشکلات میخواستم از نامزدم جدا شوم و محکمه به گونهی غیابی فیصله نمیکند. محکمهام مرا بلاتکلیف مانده و این باعث شده که من بیشتر افسرده شوم.»
حسنا بابک، همچنان میگوید: «نزدیک به یک سال میشود که این بیماری نظر به مشکلات مختلف حاد شده است. اولاً دورشدن از تحصیل به مدت یک سال که ما اجازهی رفتن به دانشگاها ومکتبها را نداشتیم. تشویشهای روحیام بیش از حد شده و این بیماری بعضی اوقات سبب آزردنم میشود.»
از سویی هم، چهار تن دیگر از زنانی که در این گزارش با آنان گفتوگو شده است، میگویند که به دلیل مشکلات اقتصادی، رویداد برقگرفتگی و مشکلات خانوادگی، با چالشهای روانی روبهرو شده اند.
شبانه، یک تن از این زنان، میگوید: «من تقریباً از ۱۳۹۸ به این طرف به تکلیف روانی و روحی مبتلا هستم. دلیل این که من به این بیماری مبتلا هستم، این است که یک زمان مرا برق گرفته بود. بعد از یک شبانهروز در حالت کما بعد از آن من کمکم یادفراموشی پیدا کردم.»
زینب، یک تن دیگر از این زنان، نیز میگوید: «چهار سال میشود که با مشکلات روحی و روانی دچار شدهام و زمانی که متوجه شدم علت این مریضیام مشکلات خانوادگی و مشکلاتی که برایم رخ داده است، میتوانند باشد و بیشتر به جاهای تنها فکر میکنم و هیچ کسی نباشد و خانه تاریک باشد و وقتی این مشکلم بیشتر میشود، هیچ دوست ندارم در اجتماع باشم.»
در همین حال، باشندگان کابل، نیز زندگی مردان و زنان را وابسته به هم میدانند و میگویند که بعضی اقدمات بر زنان، مردان خانواده را نیز متأثر میکند؛ به همین دلیل در این اواخر اختلالهای روانی در میان افراد مختلف بیشتر شده است.
جاوید، باشندهی کابل، میگوید: «از آن جایی که ما در شهر و بازار میگردیم، مشکلات روحی زیاد شده است. به نظرم، این بیماری روحی بین زنان به دلیل اعمال محدودیتها بیشتر دیده میشود.»
فعالان حقوق زن، نیز دیدگاه مشابه دارند. فروزان داوودزی، فعال حقوق زن، میگوید: «قبلاً به خانمها زمینهی کار مهیا بود و خانمها تحصیل میکردند و این خانمهایی که امیدوار بودند تحصیل کنند و درس بخوانند؛ اما ناامید شدند و این خودش باعث مشکلات روحی میشود.»
روانشناسان، نیز به روایت مراجعهکنندگان نزد خود شان، افزایش اختلالهای روانی در میان زنان و دختران را تأیید میکنند و میگویند که بیشتر مراجعهکنندگان نزد آنان را زنان مبتلا به اختلالهای روانی تشکیل میدهند.
هبتالله ابراهیم، یک تن از روانشناسان، میگوید: «بیشتر مراجعان ما از طبقهی اناث هستند؛ چون پسران زیادتر حس نمیکنند که نزد داکتر روانشناس مراجعه کنند؛ زیرا طبقهی اناث به دلایل مختلفی مثل کمسوادی خانواده، فشارها و رفتارهای نامناسب مردان خانواده بیشتر آسیبپذیر هستند. دلیلهای مختلف وجود دارد که دخترخانمها با مشکلات روحی و روانی مواجه میشوند. همچنان از لحاظ روانشناسی اگر ببینیم، دخترها بیشتر عاطفی و آسیبپذیر هستند. دلیل اخیر هم تعصب میان دختر و پسر است و در برخی خانوادهها وجود دارد.»
انوشه محمدی، یک تن دیگر از روانشناسان، نیز میگوید: «بیشترین مراجعین صحت روانی طبقهی اناث هستند. بیماری روانی در بین خانمها به این دلیل زیاد است؛ چون آنها آسیبپذیرترین قشر جامعه هستند؛ زیرا فراگیری تحصیل و تعلیم که اخیراً به تأخیر افتاده، شاید از دلایلی باشد که در میان خانمها زیادتر شده است.»
از سویی هم، پزشکان عقلی و عصبی، آسیبپذیری زنان در مبتلاشدن به اختلالهای روانی نسبت به مردان را بیشتر میدانند و میگویند که در تمامی جوامع، زنان نیاز دارند بیشتر مورد توجه و شفقت باشند.
عبدالمبین حکیمی، پروفسور بیماریهای عقلی و عصبی، میگوید: «این بیماریها نزد خانمها زیادتر است و این در همه دنیا معمول است که زیادتر خانمها مبتلا میشوند. از نظر ساختار بیولوژیکی، مغز زن و مرد فرق ندارد. یک اصطلاح وجود دارد که مغز زن کمتر است؛ اما این کامل به اثبات نرسیده است و خانمها یک جنس لطیف و زود آسیبپذیرهستند در مقایسه به مردان. به همین خاطر اختلالهای روحی و روانی نزد خانمها زیادتر است.»
با این همه، مسئولان در دفتر جمعیت هلالاحمر افغانی، با این که در بارهی افزایش یا کاهش اختلالهای روحی و روانی در میان زنان آماری را شریک نمیکنند؛ اما عرفانالله شرفزوی، سخنگو و آمر بخش رسانههای دفتر جمعیت هلالاحمر افغانی، میگوید که هماکنون ۱۶۴۸ بیمار روانی زن در مرکزهای روان درمانی این نهاد زیر درمان اند.
عرفانالله شرفزوی، میافزاید: «از طریق هلالاحمر افغانی در کابل، ننگرهار، هرات، بلخ و کندز مرکزهای درمان بیماران روانی وجود دارد و در این مرکزها ۱۶۴۸ بیمار روانی زن زیر درمان قرار دارند که از این میان ۲۵۸ تن آنان در مرکزهایی که مربوط دفتر هلالاحمر افغانی است، زیر درمان قرار دارند و تعداد باقی مریضها در خانههای خود استند که هفتهی یک بار به مرکزهای ما مراجعه میکنند.»