پس از تحولات پسین سیاسی و به دلیل محدودیت‌های اعمال‌شده از سوی حکومت سرپرست بر آموزش دختران، شماری از خانواده‌ها برای پشتیبانی از آموزش دختران شان راه‌های بدیل آموزشی را فراهم کرده اند.

این خانواده‌ها، می‌گویند که برای جبران بازماندن دختران شان از آموزش، آنان را به مدرسه‌های دینی، مرکزهای آموزشی آنلاین، صنف‌های خانگی و حتا به بیرون از کشور، فرستاده اند.

در این گزارش با ۲۳ خانواده و ۱۹ دختر بازمانده از آموزش، گفت‌و‌گو شده است که تمامی خانواده‌ها و دختران راه‌های بدیل آموزشی را انتخاب کرده اند.

یافته‌های این گزارش، نشان می‌دهد که ۱۰ خانواده دختران شان را به مدرسه‌های دینی، هفت خانواده به مکتب‌های آنلاین، چهار خانواده به صنف‌های خانگی، یک خانواده به صنف نقاشی و یک خانواده‌ی دیگر دختر خود را برای ادامه‌ی تحصیل به بیرون از کشور فرستاده است.

زلیخای ۳۵ساله از بلخ، مادری که دو دخترش از آموزش باز مانده اند، می‌گوید که پس از بسته‌شدن مکتب‌ها و دانش‌گاه‌ها به روی دختران، ناگزیر شده است دخترانش را به مدرسه‌ی دینی شامل کند.

او می‌‌افزاید: «بعد از بسته‌شدن مکتب‌ها و پوهنتون‌ها/دانش‌گاه‌ها، دخترانم را به مدرسه روان می‌کنم تا حداقل معلومات دینی شان زیاد شود؛ مصروف باشند و از درس‌های خود دور نباشند. امید دارم مکتب‌ها و پوهنتون‌ها دوباره باز شوند و دخترانم به درس‌های خود ادامه دهند.»

سلام‌وطندار را در اکس دنبال کنید

قربان‎‌علی، باشنده‌ی بامیان که دو دخترش از آموزش باز مانده اند، می‌گوید که ناگزیر شده است با هزینه‌ی شخصی دخترانش را به مرکزهای آموزشی یادگیری زبان و هنر نقاشی و خطاطی بفرستد.

او می‌افزاید که در صورت ازمیان‌رفتن فرصت‌های محدود آموزشی، برای آینده‌ی بهتر دخترانش، کشور را ترک می‌کند. «درس ارزش زیاد دارد؛ خیلی مهم است. دخترانم را می‌گویم بروید کورس، انگلیسی بخوانید، خطاطی و نقاشی بخوانید. نگرانی ما زیاد شده؛ وقت‌ها که بود، دختران بدون فیس درس می‌خواندند و حالا به کورس روان شان می‌کنم، خودم فیس پرداخت می‌کنم. اگر کورس‌های شخصی هم بسته شود، ما مجبوریم وطن را ترک کنیم.»

همین گونه، حوای ۲۹ساله، مادر دیگری از کاپیسا، می‌گوید که پس از بسته‌شدن مکتب‌ها دخترش با چالش جدی روحی و روانی روبه‌رو شد و برای رهایی او از افسردگی، مکتب آنلاین را انتخاب و دخترش را شامل کرده است.

او می‌افزاید: «بعد از این که مکتب‌ها بسته شدند، واقعاً روزهای دشوار را سپری کردیم؛ حتا یک دخترم را افسردگی گرفت و ۱۸ روز در یکی از شفاخانه‌های کابل بستری بود؛ اما باز هم ما تسلیم نشدیم. بعد از آن فهمیدم که زیاد مکتب‌های آنلاین برای دخترها ایجاد شده و هر دو دخترم را در مکتب‌های آنلاین ثبت نام کردم که اکنون هم درس می‌خوانند.»

در کنار این، شماری از خانواده‌ها به دلیل محدودیت‌های آموزشی، دختران شان را برای ادامه‌ی تحصیل به بیرون از کشور فرستاده اند. فروزان، مادری از بادغیس که دخترش برای ادامه‌ی تحصیل اکنون در بیرون از کشور به سر می‌برد، می‌گوید: «بعد از بسته‌شدن مکتب‌ها، به خاطر ادامه‌ی تحصیل شان از کورس‌های آنلاین هم استفاده کردیم؛ چون دوره‌ی لیسه بودند و باید صنف‌های یازدهم و دوازدهم خود را تمام می‌کردند، به این خاطر من خواستم که آن‌ها را به بیرون از کشور روان کنم تا همین قسم به تحصیل خود ادامه بدهند.»

از سویی هم، یافته‌های این گزارش نشان می‌دهد که از میان ۲۳ خانواده، ۱۹ خانواده گفته اند که در صورت ادامه‌ی بسته‌ماندن مکتب‌ها و دانش‌گاه‌ها به روی دختران، چاره‌ای جز مهاجرت ندارند.

پیمانه، مادری از جوزجان، در این باره می‌گوید: «اگر همین محدودیت‌ها ادامه یابد، طبعاً که ما مجبور می‌شویم برای آینده‌ی فرزندان خود به کشورهای بیگانه مهاجر شویم تا باشد که آینده‌ی فرزندان خود را تضمین کنیم و به آرزوهایی که دارند، برسند.»

در سوی دیگر، ۱۹ دختر گفت‌وگوشده در این گزارش که شش تن آن‌ها دانش‌جو و ۱۳ تن دیگر دانش‌آموز بوده، می‌گویند که با وجود مشکلات و مانع‌های ایجادشده پس از بسته‌شدن مکتب‌ها و دانش‌گاه‌ها و چالش‌های اقتصادی؛ اما راه‌های بدیل آموزشی را فرا گرفته اند.

سامعه، دختری که از رفتن به مکتب باز مانده است، می‌گوید: «از وقتی که مکتب‌های ما بسته شده، مصروف رسامی هستم و مدرسه می‌روم. پدرم درگذشته و یک مادرم است که او هم وضعیت مالی‌اش خوب نیست که بتواند مرا درست حمایت کند.»

شمایل، دیگر دختری که از رفتن به دانش‌گاه باز مانده است، نیز می‌گوید: «هنگام بسته‌شدن دانش‌گاه‌ها صنف دوم دانش‌گاه بودم؛ متأسفانه نتوانستم ادامه بدهم؛ احساس خوب ندارم از این که هم‌صنفان پسر ما فارغ شدند و ما هنوز در همان سطح هستیم. به عوض درس فعلاً فقط زبان انگلیسی را می‌خوانم.»

سلام‌وطندار را در تلگرام دنبال کنید

در همین حال، جمال‌الدین سلیمانی، کارشناس آموزش‌وپرورش، با تأکید بر اهمیت یادگیری و آموزش دختران اما می‌گوید که راه‌های بدیل آموزشی به ویژه آموزش آنلاین نمی‌تواند جایگزین کامل آموزش حضوری و رسمی باشد.

او می‌افزاید: «به هیچ عنوان، هیچ آموزشی جای آموزش حضوری و رسمی را نمی‌تواند بگیرد و متأسفانه این فعلاً یک بحران است؛ خوب است که برای دخترها یک سواد حداقل برای خواندن و نوشتن داشته باشند و این‌ها می‌توانند که از هیچ یک چیز شوند؛ ولی نمی‌توانند آن قسمی که در گذشته‌ها به شکل رسمی می‌آموختند، حالا بیاموزند.»

فروزان داوودزی، فعال حقوق زن، نیز می‌گوید که نبود زمینه‌های آموزشی به دختران در افغانستان، به معنای فلج‌کردن جامعه است. او می‌افزاید که زن باسواد زمینه‌ساز خانواده و جامعه‌ی باسواد است. او به این باور است که آموزش زنان نسبت به مردان اهمیت بیش‌تر دارد.

فروزان، تأکید می‌کند: «تحصیل زنان در یک جامعه بیش‌تر تأثیرگذار است نسبت به تحصیل مردان؛ چون ما اگر یک زن را تحصیل‌کرده می‌سازیم، به این معنا است که یک جامعه را به سوی روشنی می‌بریم؛ چون زن مادر است، مادر اساس و تهداب‌گذار یک خانواده می‌باشد؛ بیش‌تر تربیت خانواده به دوش مادر است.»

خانواده‌ها ‌و دختران به دلیل محدودیت‌های اعمال‌شده بر آموزش دختران و زنان در حالی به راه‌های بدیل آموزشی رو آورده اند که ندامحمد ندیم، سرپرست وزارت تحصیلات عالی حکومت سرپرست، در سنبله‌ی امسال در برنامه‌ی تشریح دست‌آوردهای یک‌ساله‌‌‌ی این وزارت در مرکز اطلاعات و رسانه‌های حکومت، به خبرنگاران گفته بود که تا «امر ثانی» در پیوند به آموزش دختران پرسش مطرح نکنند. «جواب کوتاه این مسئله این است طوری که تعلیم تا امر ثانی معطل است، پرسش هم در این باره تا امر ثانی معطل است.»

وضعیت بازگشایی دروازه‌های مکتب‌ها و دانش‌گاه‌ها به روی دختران در حالی ناروشن است که سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در ۲۵ اسد سال روان و به مناسبت سومین سال به‌قدرت‌رسیدن حکومت سرپرست در افغانستان، گفته بود که یک میلیون و ۴۰۰ هزار دختر افغان به عمد از آموزش محروم شده‌ اند. هم‌چنان، دست‌رسی به آموزش ابتدایی نیز به شدت کاهش یافته است و ۱.۱ میلیون دختر و پسر نسبت به گذشته کم‌تر به مکتب می‌روند.

مرتبط با این خبر:

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: