شماری از دختران و زنان، می‌گویند که پس از تحولات سیاسی پسین و با وضع شماری از محدودیت‌ها از سوی حکومت سرپرست بر زنان، جایگاه آنان در خانواده و اجتماع تضعیف شده است. در این گزارش با ۲۵ دختر و زن بازمانده از آموزش و کار گفت‌وگو شده است و همه‌ی آنان از تضعیف جایگاه شان در خانواده و اجتماع روایت می‌کنند.

۲۰ تن از این دختران و زنان، می‌افزایند که با خشونت فیزیکی، کلامی و فشارهای روانی از سوی خانواده‌های شان روبه‌رو هستند و پنج تن دیگر با این که خشونت را تجربه نکرده اند؛ اما از تغییر نحوه‌ی دید خانواده و اجتماع نسبت به خود شان سخن می‌گویند. آنان، از فشارها بر ازدواج از سوی خانواده‌های شان نیز حکایت دارند.

ستایش، باشنده‌ی کابل که پیش از تحولات سیاسی در کشور در نهادهای مختلف کار کرده است، می‌گوید که به دلیل وضع محدودیت‌ها بر کار زنان از سوی حکومت سرپرست، کارش را از دست داده و رفتار اعضای خانواده‌اش نیز با او تغییر کرده است.

او می‌افزاید که احساس خودکم‌بینی دارد و حتا گاهی از سوی خانواده‌اش تهدید به ازدواج اجباری نیز می‌شود. «از وقتی که بی‌وظیفه شده‌ام، نه پدر به من ارزش می‌دهد، نه مادر و نه برادر. وقتی که وظیفه داشتم، فامیلم قبول نداشتند که ازدواج کنم یا از آن‌ها جدا شوم و دور بروم؛ اما حالا پدرم می‌گوید که یک کراچی‌دار هم پیدا شود، ترا برایش می‌دهم.»

همین گونه‌، فوزیه، زنی که تنها نان‌آور خانواده‌اش است و پس از ۱۷ سال کار در نهادهای مختلف اکنون بی‌کار شده است، می‌گوید که بی‌کاری تأثیرات منفی روی روابط او با خانواده‌اش داشته و گاهی مورد تحقیر از سوی شوهر و خانواده‌ی شوهرش نیز قرار گرفته است. «از روزی که بی‌کار شده‌ام، مورد تحقیر و توهین شوهرم قرار گرفته‌ام. فامیلم طعنه می‌دادند که در خانه کار نمی‌کنی و نیستی و حالا که بی‌کار شده‌ام، هم طعنه می‌دهند که خوب شد بی‌کار شدی. مادر و خواهر شوهرم اقدام کردند که به شوهرم خانم دوم بگیرند؛ به خاطری که کار ندارم.»

سلام‌وطندار را در اکس دنبال کنید

زلیخا، باشنده‌ی بامیان، نیز می‌گوید که در گذشته آموزگار بود و با تغییر نظام بی‌کار شد. او می‌افزاید که پس از بی‌کارشدن، در تصمیم‌گیری‌های مهم خانواده دخیل نیست و دیدگاه او گرفته نمی‌شود. «من وقتی که استاد بودم، در فامیل از من زیاد نظر خواسته می‌شد و به من احترام می‌کردند؛ حالا وقتی از درس و همه‌چیز مانده‌ام و استاد نیستم، همگی بی‌احترامی‌ام را می‌کنند و از من نظر نمی‌خواهند.»

در همین حال، شماری از دختران گفت‌وگوشده در این گزارش که پس از تحولات سیاسی پسین از آموزش باز مانده اند، می‌گویند که دورشدن از محیط آموزشی و نداشتن اختیار بر رقم‌زدن آینده‌ی شخصیتی، سبب شده است تا خانواده‌های شان به تناسب گذشته به آنان توجه نکنند.

اسما که با بسته‌شدن مکتب‌ها از آموزش باز مانده است، در این باره می‌گوید: «تغییرات آمده؛ شخصاً خودم زمانی که‌ مکتب می‌رفتم، مادروپدرم هم‌راهم خیلی مهربان بودند؛ فقط می‌گفتند بچیم درس‌های خود را بخوان. بعد از این که دروازه‌های مکتب‌ها و دانش‌گاه‌ها بسته شد، رفتار شان خیلی تغییر کرده است؛ هیچ به نیازهای من توجه نمی‌کنند. حالا که می‌گویم من می‌روم زبان انگلیسی می‌خوانم، کمپیوتر می‌خوانم، به من پول بده. پدرم می‌گوید مکتب خواندی چه شدی که حالا انگلیسی و کمپیوتر بخوانی.»

در کنار این، شماری از دخترانی که از سوی خانواده‌های شان پشتیبانی می‌شوند؛ اما می‌گویند که دورشدن از محیط آموزشی سبب شده است که با خودکم‌بینی در اجتماع روبه‌رو شوند.

سمیه‌ی ۱۵ساله که از مکتب باز مانده است، در باره‌ی تأثیرات دوری از محیط آموزشی روی جایگاه اجتماعی‌اش چنین می‌گوید: «طبیعی است؛ در آن زمان ما در یک محیط اکادمیک بودیم و می‌گفتند این‌ها تحصیل‌کرده هستند؛ اما حالا که در خانه نشسته‌ایم، البته که تفاوت وجود دارد. حالا که به شهر یا بازار می‌رویم، مردم به نظر دیگری به ما می‌بینند؛ یعنی نگرش دیگری به ما دارند؛ چون شما می‌دانید کسانی که در یک سطح بالای تحصیلی قرار دارند، مردم به آن‌ها احترام بیش‌تری قایل هستند.»

شماری از فعالان حقوق زن، نیز به این باور اند که افزایش محدودیت‌ها بر آموزش و کار دختران و زنان و دوری از محیط‌های آموزشی و کاری، در درازمدت پیامدهای منفی را در جامعه به هم‌راه دارد.

حسنا رئوفی، فعال حقوق زن، در این باره می‌گوید: «در سه سال پسین محرومیت زنان باعث شده که آنان با چالش‌های متداوم و بی‌سابقه مواجه باشند. بزرگ‌ترین محدودیت فراراه زنان، عدم دست‌رسی به تعلیم و کار بوده که باعث فقر اقتصادی در خانواده‌ها شده و هم‌چنان باعث شده که خانواده‌ها دختران را نیروی کار خانگی تلقی کنند و در نتیجه اولویت آموزش دختران کاهش یابد.»

سلام‌وطندار را در تلگرام دنبال کنید

احمدراشد صدیقی، استاد دانش‌گاه و کارشناس مسائل اجتماعی، نیز در باره‌ی تأثیرات محرومیت زنان روی جایگاه اجتماعی آنان، چنین می‌گوید: «متأسفانه در جامعه‌ای که زندگی می‌کنیم، بسیاری از موارد پایگاه و جایگاه ما در جامعه تأثیر مستقیم روی عوایدی که ما در زندگی داریم، دارد و ما به اساس همان عواید احترام می‌شویم به ویژه خانم‌هایی که زمانی صاحب کار بودند و حالا بی‌کار شده اند، باعث می‌شود توجه اعضای خانواده به آن‌ها به مرور زمان کاهش پیدا کند و این کاهش دیدگاه می‌تواند روی دیدگاه خانم‌ها به نظم خانواده و در تعلیم کودکان نیز تأثیر بگذارد.»

سویتا حبیبی، روان‌درمان،‌ نیز می‌گوید که حضورنداشتن زنان در محیط‌های اجتماعی و کاری منجر به افزایش چالش‌های روحی و روانی دختران و زنان و سرانجام سبب کاهش اعتمادبه‌نفس نزد آنان می‌شود. «بی‌کاری زنان می‌تواند تأثیرات عمیقی را روی روان خانم‌ها داشته باشد. در قدم اول، ممکن است سبب افسردگی خانم‌ها شود. هم‌چنان، نداشتن شغل سبب ایجاد حس ناامیدی و حس بی‌ارزش‌بودن در خانم‌ها شده می‌تواند.»

دختران و زنان گفت‌وگوشده در این گزارش، در حالی از تضعیف جایگاه شان در خانواده و اجتماع به دلیل محروم‌بودن از آموزش و کار خبر می‌دهند که این محدودیت‌ها از سوی حکومت سرپرست به ویژه وزارت امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در برابر زنان وضع شده است. با این وجود، در پاسخ به تضعیف جایگاه زنان نزد خانواده‌ها، مسئولان در این وزارت، می‌گویند که آنان از صدها مورد خشونت علیه زنان پیش‌گیری کرده اند و در آینده نیز به پشتیبانی‌های شان از حقوق زنان ادامه می‌دهند.

سیف‌الاسلام خیبر، سخن‌گوی وزارت امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، به سلام‌وطندار می‌گوید: «در رابطه با خشونت‌های خانوادگی، وزارت امربه‌معروف بسیار متوجه است و از بسیاری از موارد خشونت‌های خانوادگی که به بهانه‌های مختلف در خانواده‌ها صورت می‌گیرد، جلوگیری کرده است و باز هم کسانی که از طرف فامیل خود با چنین مشکلات روبه‌رو می‌شوند، آنان می‌توانند به وزارت امربه‌معروف مراجعه کنند و اگر در ولایت‌ها باشند، می‌توانند به ریاست‌های امربه‌معروف مراجعه کنند و به شماره‌ی ۱۹۱ زنگ بزنند.»

این در حالی است که سازمان ملل متحد، اعلام کرده است که به دلیل محدودیت‌های وضع‌شده بر زنان در سه سال پسین، از هر ۱۰ زن، هشت تن آنان با چالش‌های روانی و خشونت‌های خانوادگی روبه‌رو شده اند.

مرتبط با این خبر:

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: