در یک نگاه، جنگ افغانستان، حوصلۀ آمریکا را سر آورده است. حدود یک تریلیون دالر هزینه و کشتهشدن نزدیک به ۲۵۰۰ نیروی آمریکایی و زخمیشدن ۲۰ هزار تن دیگر، آمریکا را واداشته که برای خروج از این سیاهچاله اندیشه کند. معاملۀ ادارۀ ترامپ با طالبان و بخشیدن امتیازهای یک جانبه به این گروه تا اندازهیی که دستاورد ناچیز آمریکا را در افغانستان به مخاطره انداخت، این گمانه را تقویت کرد.
در ادارۀ جو بایدن، گزینۀ خروج و حل منازعۀ افغانستان از طریق مذاکره نیز روی میز قرار دارد. با وصف آن که توافق ترامپ با طالبان، منافع استراتژیک آمریکا را در جنوب آسیا بازتاب نمیدهد، اما ادارۀ بایدن تا هنوز در چارچوب توافقنامۀ دوحه با طالبان در تعامل است. در این تردید نیست که معامله با طالبان افقی را برای پایان جنگ با این گروه در افغانستان گشوده، اما صلح سیاسی در افغانستان به دلیل منافع متضاد کشورهای ذینفع در منازعۀ جنوب آسیا دشوار خواهد بود.
استراتژیستهای آمریکایی و دولت این کشور نمیتواند به آسانی از افغانستان دل بکنند. هرچند ادارۀ بایدن خروج از افغانستان را به عنوان گزینۀ بالقوه مطرح میکند، اما تاکنون صراحتاً در این مورد سخن گفته نشده است. در سال ۲۰۱۱ بارک اوباما برنامۀ خروج تدریجی نیروهای آمریکایی را از افغانستان اعلام کرد که در ۲۰۱۴ باید عملی میشد، اما این برنامه هیچگاه محقق نگشت. همچنان که جو بایدن گفت، خروج آمریکا از افغانستان بسیار دشوار است. دشوار به این معنی که آمریکا نمیتواند، جغرافیای افغانستان را که حیثیت سکویی برای نظارت از عملکرد کشورهای رقیب این کشور در آسیا از جمله چین، روسیه و ایران دارد، خالی کند.
بر خلاف آنچه شماری استدلال میکنند هزینهیی که آمریکا در افغانستان متحمل شده، برای بزرگترین ارتش و اقتصاد دنیا، هزینۀ گزافی نیست و برای حفظ موقعیتش در رقابت جهانی این کشور حاضر است، هزینه بیشتری هم بپردازد تا منافعاش به حریف واگذار نشود.
طالبان در جدال جهانی قدرتهای بزرگ وسیلهیی بیش نیستند که گاه حضورشان در میدان بازی به سود آمریکا تمام شده و گاه به عنوان ابزاری مورد استفادۀ کشورهای رقیب قرار گرفتهاند. خروج آمریکا از جنگ افغانستان هیچکسی را به اندازۀ کشورهای رقیب آمریکا خوشحال نمیسازد و اعلامیۀ کنفرانس «تروئیکای توسعهیافته» در حقیقت بازتاب اجماع چین، روسیه و آمریکا در مورد خروج نیروهای خارجی از افغانستان بود که به بهانۀ تأمین صلح فراهم میشود. این اجماع بدون تظاهر آمریکا به خروج از افغانستان حاصل نمیشد.
بر اساس توافقنامۀ دوحه، آمریکا تا یک ماه دیگر همراه با متحدانش باید از افغانستان خارج شود، اما تا هنوز نشانۀ واضحی از خروج دیده نمیشود. ضمیر کابلوف، نمایندۀ پوتین در امور افغانستان، در تازهترین مورد تأکید کرده که آمریکا باید نیروهایش را بر اساس توافق دوحه خارج کند، اما از واشنگتن خبر رسیده که دولت بایدن در حال بررسی حفظ نیروها در افغانستان است. مبارزه با تروریسم بزرگترین بهانۀ آمریکا برای اشغال افغانستان بود و اکنون ایالات متحده تلاش دارد با این بهانه شماری از نیروهایش را در افغانستان حفظ کند. با این تفاوت که در گذشته مبارزه با القاعده و طالبان دلیل حضور آمریکا در افغانستان بود و اکنون گویا مبارزه با داعش باعث شده آمریکا به فکر حفظ نیروهایش در افغانستان باشد.
رئیس کمیتۀ نیروهای مسلح آمریکا در تازهترین مورد گفته که وظیفه «شماره یک» دولت بایدن در افغانستان حفظ شماری از نیروهای آمریکاییست و آمریکا با گروه طالبان در این زمینه در حال مذاکره است. عجالتاً ناممکن به نظر میرسد که طالبان به تمدید حضور نیروهای آمریکایی توافق کنند و آمریکاییها نیز به این نکته اذعان کردهاند، اما در این مورد آمریکاییها بختشان را خواهند آزمود.
اگر طالبان به حضور و داوم نیروهای آمریکا در افغانستان توافق کنند، این شانس را خواهند داشت که به گونۀ کامل جای تکنوکراتها را در حکومت آینده اشغال کنند و به مرادشان در افغانستان حکومت کنند. قطع علاقه از افغانستان برای آمریکا بسیار دشوار خواهد شد. پشتکردن به افغانستان و خروج از این کشور را به صورت قطع رقبای آمریکا به معنی شکست تلقی خواهند کرد؛ مشابه آنچه اتحاد شوروی در افغانستان چشید و روسها خوشحال خواهند شد که تجربه مشابه را آمریکا داشته باشد.
بر خلاف آنچه شماری استدلال میکنند هزینهیی که آمریکا در افغانستان متحمل شده، برای بزرگترین ارتش و اقتصاد دنیا، هزینۀ گزافی نیست و برای حفظ موقعیتش در رقابت جهانی این کشور حاضر است، هزینه بیشتری هم بپردازد تا منافعاش به حریف واگذار نشود. آمریکا به افغانستان نیامده تا به قیمت حیثیت و آسیبدیدن هژمونیاش این کشور را ترک کند. فزونی بر آمریکا متحدان اروپایی این کشور از جمله سازمان ناتو مایل است که روسها از افغانستان زیر نظر باشند.
بنابرین، این خطر وجود دارد که جنگهای نیابتی بار دیگر در افغانستان تشدید شود و روزنۀ صلح با طالبان در پی تمایل آمریکا برای حضور دوامدار در افغانستان مسدود گردد. تا زمانی که آمریکاییها قاطعانه در مورد خروج از افغانستان تصمیم نگیرند، قدرتهای رقیب این کشور دست از جنگ نیابتی بر نخواهند داشت. در حقیقت آمریکاییها این فرصت را داشتند تا با استفاده از فرصت در چند سال پس از ۲۰۰۱ به شورشگری در افغانستان پایان دهند. آنان به پاکستان کشور متحدشان این امکان را دادند تا گروه طالبان را دوباره احیا کند و دولت مورد حمایت آمریکا را در افغانستان به چالش بکشد.
به هر حال آمریکاییها با بیمسئولیتی در افغانستان، فقط منافعشان را مرجع شمردند و نتوانستند یا نخواستند یک افغانستان با ثبات را به وجود آورند. مداخله انگلیسها در آغاز قرن ۲۰ در افغانستان توانست ثبات سیاسی در این کشور را تأمین کند، اما آمریکاییها نتوانستند چنین کنند. اکنون تمایل آمریکا برای حضور در افغانستان ممکن است به بیچارهگی بیشتر مردم افزون کند و کشور بار دیگر به میدان جدال رقبا تبدیل شود.