افغانستان، کشوری کوهستانی است که از گذشته‌ها با داشتن علفچرهای سرسبز مکان مناسب برای پرورش حیوانات شناخته شده است و چوپانان کوه‌به‌کوه و دشت‌به‌دشت دام‌های خود را برای چراندن می‌برند. در این گزارش با ۲۷ جوان چوپان در ۱۲ ولایت افغانستان گفت‌وگو شده است و جوانانی که با به‌دوش‌کشیدن چالش‌های بی‌شمار، میراث گذشتگان شان را زنده نگه داشته و شب‌وروز خود را گاهی در غربت و میان گله‌ای از دام‌ها سپری می‌کنند.

این جوانان از چالش‌های کاری شان روایت‌های گوناگونی دارند و می‌گویند که تغییرهای آب‌وهوایی، خطر حمله‌ی حیوانات وحشی، نداشتن سرپناه هنگام چراندن دام‌ها در مکان‌های دور، خشک‌سالی و نبود آب، نابودی علفچرها و رفتن به ایلاق‌ها و سفرهای دور و دراز چندین ماهه، از عمده‌ترین چالش‌های آنان است. قدوس که در دل کوه‌های سمنگان از پنج سال به این سو چوپانی می‌کند، می‌گوید که سکوت صبح را با صدای زنگ گوسفندان آغاز می‌کند و ۲۵۰ رمه‌ی بز و گوسفند خود را به چراگاه‌ها می‌برد.

او که مصروف منجسم‌کردن رمه‌اش است، زمان را از یاد برده  و گاهی مسیرهای طولانی را طی کرده و شب‌زنده‌داری می‌کند تا بتواند برای رمه‌‌اش آب و علوفه تهیه کند. «صبح تا شب مشغول چوپانی هستم؛ تقریباً ۱۸ ساعت می‌شود. بلی، به خاطر چراندن گوسفندهای خود را، بزهای خود را به دیگر ایلاق‌ها می‌بریم؛ جاهایی که سرسبز باشد و علف زیاد داشته باشد. به نظر من، چوپانی یک کار بسیار پرچالش است.»

همین گونه، خورشید که می‌دمد، چوپان‌ها و رمه‌‌های شان راهی ایلاق‌ها می‌شوند و گاهی مسیرهای طولانی را می‌پیمایند. این جوانان، می‌گویند که ناگزیر اند خانه را ترک کرده و زمان زیادی را به تنهایی با رمه‌های شان سپری کنند. جوانان گفت‌وگوشده در این گزارش، گفته ‌اند که دو ماه، سه ماه و حتا گاهی چهار ماه را در سفر به سر می‌برند.

سلام‌وطندار را در تلگرام دنبال کنید

علاءالدین، باشنده‌ی ولسوالی خواجه‌سبزپوش فاریاب که از پدر و پدربزرگش شغل چوپانی را به ارث برده است، می‌گوید که بیش‌تر از خانه و خانواده، با رمه‌هایش زندگی می‌کند و گاهی بدون هیچ گونه امکانات شب‌ها را در دشت‌ها سپری می‌کند. «ما رمه‌های خود را به دشت‌ها می‌بریم؛ به کوهستانی که سرسبز می‌باشد، می‌بریم؛ برای مدتی مثلاً سه_چهار ماه می‌بریم و می‌چرانیم، باز می‌آییم. بلی، از خانواده هم چهار تا پنج ماه دور می‌باشیم؛ چند شبانه‌روز است که مصروف همین چوپانی هستم. اگر به خانواده بعضی وقت‌ها تلفن بکنم؛ در غیر آن، احوال ندارم.»

زندگی چوپانی با مشکلات فراوانی هم‌راه است؛ زمستان با سردی بی‌رحمش و تابستان با تشنگیِ بی‌امانش، هم‌چون دو غولی اند که سال‌ به ‌سال از راه می‌رسند؛ اما چوپان، با دل قوی و پشت خم‌نشده، راهش را ادامه می‌دهد و هر سال مقاومت می‌کند؛ اما نبود کلینیک‌های حیوانی در مناطق دوردست در صورت بیمارشدن حیوانات، به مشکلات آنان می‌افزاید.

چوپان‌های گفت‌وگوشده در این گزارش، می‌گویند که بیش‌تر وقت‌ها به دلیل تغییرهای آب‌وهوایی، سیلاب‌ها و سرما و گرمای شدید، دام‌های شان را از دست می‌دهند؛ اما در دشت‌ها و کوه‌ها مبارزه می‌کنند؛ مبارزه‌ی خاموش که همیشه و در هر فصل جریان دارد و هدف آن بقای جان خود و گله‌ای است که جز چوپان هم‌راه دیگری ندارد.

ارسلان از فاریاب، جوانی چوپان، در باره‌ی مشکلاتش می‌گوید: «کلینیک نداریم، مجبوریم و همان ۱۰ تا ۲۰ رأس گوسفند را از مجبوریت می‌چرانیم. مشکلات ما در تابستان خیلی زیاد می‌شود؛ به خاطر این که آب نداریم.»

زمین‌گل از لغمان، دیگر جوان چوپان، هم در باره‌ی مشکلاتش می‌گوید: «برای ما، روزهای بهار بهترین روزها هستند؛ چون هوا خوب می‌شود، کوه‌ها سبز می‌شوند و برای حیوانات علف پیدا می‌شود؛ اما همین فصل گاهی سخت هم است؛ چون سیلاب‌ها می‌آیند و ما جای مشخصی نداریم که در آن بمانیم، بنابراین از سیلاب‌ها خیلی در زحمت هستیم. یک تجربه‌ی خوب من این است که اکنون می‌توانم تشخیص بدهم کدام گله بیمار است یا کدام بز به تازگی زایمان می‌کند. تجربه‌ی بد من این است که یک روز سیلاب شدیدی آمد، نتوانستم گله را ببرم و نزدیک به ۱۰ رأس مواشی‌ام را از دست دادم.»

حسن ۲۴ساله از تخار، یکی دیگر از جوانان چوپان، نیز در باره‌ی مشکلاتش می‌گوید: «بدترین خاطره‌ام این است که در ایلاق‌ها در سردی بدون سرپناه می‌خوابیم؛ مشکل ما این است که یک داکتر حیوانات نداریم؛ در ایلاق تا در مرکز می‌رسانیم، شاید تلف شود، باید در اطراف داکتر باشد که ببریم؛ دارو بدهیم؛ یک طرف نبود چراگاه‌ها است؛ امسال هم باران نبود، آن قدر نبارید و مشکلات زیاد داریم.»

وقتی که آفتاب از کوهستان‌ها پایین می‌رود، دشت‌ها و کوه‌ها تاریک و آرام می‌شوند؛ اما این سکوت، برای چوپان‌ها آغاز دل‌نگرانی‌ست. در دل شب، وقتی سکوت سنگین‌تر می‌شود و زوزه گرگ‌ها از دوردست‌ها به گوش می‌رسد، چوپان‌ها با مقاومت بی‌پایان از حیوانات نگه‌داری می‌کنند؛ اما گاهی موفق به مقاومت نشده و رمه‌های شان شکار می‌شود.

زین‌الدین از ولسوالی مقر بادغیس که ۲۵ سال دارد و بره‌ی کوچکش را با مهربانی به آغوش کشیده است، در این باره می‌گوید: «نه، درس نخوانده‌ام و به رد چوپانی‌بودن بی‌‎سواد به رد مال بودم. درس که نخواندی، مگر به رد مال بروی. چوپانی دیگر خوبی ندارد، درس که نخواندی، مجبوری هر رقمی که شده، به رد چوپانی بروی، نان پیدا کنی و بخوری، سخته چوپانی. گرگ‌ها می‌اندازد خود را به رمه و می‌برد گوسفندان را. بعضی وقت‌ها خطا داده می‌توانیم، بعضی وقت‌ها نمی‌توانیم از پیش مان می‌برد.»

عبدالودود، جوانی چوپان از جوزجان، نیز در این باره می‌گوید: «کار چوپانی سخت است، باید راضی باشیم؛ به خاطری که زحمت می‌کشیم تا نان حلال به دست بیاوریم. روزانه ۱۲ ساعت مشغول کار هستیم؛ شب هم باید دو ساعت حیوانات را نگه‌داری کنیم. در ‌کل چهارده تا پانزده ساعت مصروف می‌شویم. بلی، یک بار به گوسفندان من گرگ نزدیک شد؛ ولی من سلاح داشتم و هم‌چنان از طرف شب آتش روشن می‌کنم، آتش روشن باشد، گرگ نزدیک شده نمی‌تواند و می‌ترسد.»

با این که افغانستان از گذشته‌ها با داشتن علفچرها مکان مناسب برای پرورش حیوانات بوده؛ اما چوپان‌های گفت‌وگوشده در این گزارش می‌گویند که زمین‌ها ترک خورده و خاک سفت و بی‌جان شده است. خشک‌سالی، کم‌بود آب و نبود علفچرها، در این اواخر کار را بر چوپان‌ها دشوار کرده و به چالش‌های آنان برای تهیه‌ی علوفه و نگه‌داری دام‌ها افزوده است.

خیرالله، باشنده‌ی روستای «دهک» ولایت غور، در باره‌ی چالش‌هایش می‌گوید: «مشکلاتی که در شبانی ما با آن‌ها برمی‌خوریم، نبود آب کافی برای رفع تشنگی حیوانات و از سوی دیگر، بعضی سال‌ها کشت و زراعت تمام مناطق صحرایی از سوی مردم زمینه‌ی علفچرها را برای ما سخت می‌کند یا هم خشک‌سالی مانع پیداشدن شغل چوپانی برای ما می‌شود.»

امان‌الله، باشنده‌ی فاریاب، نیز در باره‌ی چالش‌هایش می‌گوید: «ما سال پار فایده هم داشتیم و مال ما هم بسیار خوب بود؛ علف هم بود؛ منطقه هم آباد بود؛ از آن بسیار راضی بودیم. امسال علف هم نیست، کوهستان بسیار خشک‌سالی است. بدترین روز ما امسال است؛ دو بار می‌شود که می‌آوریم؛ این جا تاوان کرده می‌رویم و خود ما هم دنبال این‌ها شب‌وروز خسته، آواره، تکه و زله هستیم.»

با این حال، کارشناسان دام‌داری، شیوه‌ی پرورش حیوانات در افغانستان را عنعنه‌ای و غیرحرفه‌ای عنوان می‌کنند و می‌گویند که دام‌داران با چالش‌های بی‌شماری روبه‌رو اند. آن‌ها، از حکومت سرپرست می‌خواهند که با پشتیبانی از مال‌داران در زمینه‌ی اصلاح نسل دام‌ها، تهیه‌ی خوراکه‌ی حیوانی و آگاهی‌دهی دام‌داران، بر رشد سکتور مال‌داری بیفزایند.

امرالله شفق، کارشناس دام‌داری، در این باره می‌گوید: «شیوه‌ی مال‌داری در افغانستان بیش‌تر به شکل بومی بوده و به ندرت و با درصدی خیلی پایین صورت می‌گیرد. مال‌داران ما از معیارها آن هم در زمان اوج یا شدت بیماری به کلینیک‌های حیوانی مراجعه می‌کنند و خواهان تداوی/درمان حیوان مصاب می‌شوند؛ بیش‌تر مال‌داران از ابتدایی‌ترین دانش مال‌داری آگاهی ندارند و مطابق به تجربه‌های خود اقدام به پرورش و نگه‌داری حیوانات می‌کنند. عمده‌ترین چالش‌های مال‌داران می‌تواند بیش‌تر از تصور ما باشد؛ فقدان آگاهی از روش‌ها و تکنولوژی‌های مال‌داری در بخش‌های تربیه، تغذیه، اصلاح نسل، عدم شناسایی نسل‌های اصلاح‌شده با تولید بالا.»

ملتان زرور، دیگر کارشناس دام‌داری، نیز در این باره می‌گوید: «دولت می‌تواند با تهیه‌ی امکانات حمل‌ونقل به مال‌داران کمک بکند؛ کلینیک‌های سیار حیوانی و مواد خوراکی حیوانی در وقت خشک‌سالی و قحطی به مال‌داران توزیع کند و هم‌چنان تخم‌های علوفه‌جات در چراگاه‌ها پاش دهد و با مال‌داران در قسمت فروش حیوانات آگاهی دهد. نبود تغذیه، سبب ازبین‌رفتن حیوانات می‌شود.»

سلام‌وطندار را در اکس دنبال کنید

دام‌داران و کارشناسان دام‌داری، در حالی از چالش‌‎های دام‌داران در این گزارش گفته‌ اند که پیش از این سازمان خوراک و کشاورزی ملل متحد (FAO)، نیز در باره‌ی وضعیت مال‌داران و کشاورزان در افغانستان ابراز نگرانی کرده و گفته است که نجات معیشت کشاورزان و مال‌داران افغان باید در اولویت قرار گیرد. این سازمان، افزوده که خشک‌سالی افغانستان را در معرض خطر قرار داده و خواهان پشتیبانی از دام‌داران شده ‌است.

با این همه، غلام‌محمد کاظم، سخن‌گوی وزارت زراعت، آبیاری و مالداری حکومت سرپرست، به سلام‌وطندار می‌گوید که برای حل چالش‌های دام‌داران برنامه‌های متعددی را روی دست دارند و با هم‌کاری مؤسسه‌های هم‌کار، اقداماتی را روی دست گرفته اند.

او، می‌افزاید: «وزارت زراعت برای حل مشکل کم‌بود علف و چراگاه در ولایت‌های مختلف کشور برنامه‌هایی را روی دست گرفته است. این برنامه‌ها شامل حفاظت از علفچرها، توزیع علوفه‌ی خشک و مواد خوراکه‌ی حیوانی و هم‌چنان ایجاد چراگاه‌ها با تخم نباتات، ترویج کشت نباتات، علوفه و آموزش مال‌داران در زمینه‌ی مدیریت پایدار چراگاه‌ها می‌باشد. هم‌چنان در هم‌کاری با مؤسسه‌های هم‌کار، حوزه‌های آب برای مواشی را در چراگاه‌ها به گونه‌ی سمنتی و خاکی احداث کرده است تا دست‌رسی حیوانات به آب در فصل‌های خشک تأمین شود.»

این در حالی است که افغانستان به عنوان کشور زراعتی در منطقه و جهان شناخته شده است و بر بنیاد گزارش اداره‌ی هم‌کاری بین‌المللی امریکا در سال ۲۰۱۳ و آمار زراعتی، ۸۰ درصد مردم افغانستان به کشاورزی و ‌دام‌داری اشتغال دارند و ۳۱ درصد درآمد ناخالص ملی از محصولات زراعتی به دست می‌آید که بخش بزرگ صادرات افغانستان نیز محصولات زراعتی و دامی است.

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: