زندگی برای افراد دارای معلولیت؛ «بعضی‌ها ما را به چشم بد می‌بینند»

در گوشه‌ای از دفترش نشسته و بی‌وقفه سرگرم  تنظیم و فراهم‌سازی خدمات آموزشی و بهداشتی برای دختران دارای معلولیت است. مریم احمدی ۲۳ساله، باشنده‌ی شهر کابل که از معلولیت بینایی رنج می‌برد، می‌گوید که بدون دریافت هیچ دست‌مزدی تلاش دارد برای دیگر دختران دارای معلولیت بینایی شرایط زندگی بهتر را فراهم کند؛ تلاشی که از نگاه او تنها مسئولیت نیست و بخشی از هویت و باورش به توانایی‌های افراد دارای معلولیت در افغانستان است. «چند مدت به عنوان رییس در یک سازمان روشن ضمیران افغانستان بودم و برای افراد دارای معلولیت کار می‌کردم؛ فعلا هم آمر کمیته بانوان روشن‌دلان استم و در این بخش کار می‌کنم.»

کار و فشار خانوادگی؛ نبود قانون حمایتی زنان باردار را آسیب‌پذیر کرده است

این بخشی از حرف‌های زهرای ۲۸ساله، باشنده‌ی بادغیس است. زهرا که دوران سومین بارداری‌اش را می‌گذراند، می‌گوید که نه تنها نمی‌داند چه حقوقی دارد، بل حتا فرصت استراحت ندارد و با گذشت شش ماه از بارداری‌اش، تنها یک بار توانسته است با پول قرض نزد قابله برود.

کودکان کار دیروز، نوجوانان امروز؛ «بزرگ‌ترین آرزویم خواندن خط است»

احمد ۱۵ساله، کم‌تر از پنج سال داشت که روی جاده‌ها سرگرم کار شد؛ اکنون وسایل مورد نیاز کودکان را می‌فروشد و روزانه میان ۲۰۰ تا ۵۰۰ افغانی درآمد دارد. او که به دلیل کارکردن ناگزیر شد از صنف هفتم مکتب را ترک کند، می‌گوید که آرزو دارد دوباره مکتب برود و پزشک شود، در غیر آن مهاجرت خواهد کرد.

قصه‌ی زنی که روزش را با بازرسی مراجعه‌کنندگان در یکی از وزارت‌خانه‌ها سر می‌کند

عابده سلطانی ۴۵ساله‌ باشنده‌ی اصلی قلعه‌ی زمان‌خان کابل است و چهار سال پیش، پس از گذراندن یک دوره‌ی آموزشی کوتاه‌مدت، در بخش امنیتی این وزارت‌خانه استخدام شده است. از آن زمان، هر روز صبح زود تا دیروقت روز در همین اتاق، درگیر بازرسی زنانی‌ست که برای کارهای اداری به این ‌جا می‌آیند. «وقتی آمدم، تجربه نداشتم؛ اما سه ماه یک دوره‌ی آموزشی بود. آن را سپری کردم، یاد گرفتم و حالا کارم خیلی خوب شده. مشکلات اولیه حل شد؛ اما کار ما، تلاشی است، کمی سخت است.

دانش‌آموزانی که با فروختن گل، می‌کوشند اندکی از ناداری شان را بفروشند

کنار درهای فروش‌گاه‌ها و رستوران‌های شهرنو کابل، می‌ایستند و تلاش می‌کنند دیگران را برای خریدن یک دسته‌گل تشویق کنند. نگاه‌‌های شان سنگین و پر از انتظار است. این کودکان، نیم روز شان را در مکتب سر کرده و نیم‌ دیگر آن را در خیابان‌های گرم کابل سپری می‌کنند.

روز جهانی مبارزه با کار کودکان؛ «مشکلات زندگی نمی‌گذارد که کار نکنم»

مرتضا در رابطه به دشواری‌ کارش، می‌گوید که اگر احتیاط نکند، ممکن است با خطر سوختگی روبه‌رو شود. «کاری است که اگه احتیاط نکنی، اوگار میشی؛ گیس است و آتش داره؛ گاهی پیب پاره میشه و آتش به صورت و دست اصابت می‌کنه. چندین بار که پیب گیس پاره شد، دست و رویم سوخت.» مرتضا از کاری که انجام می‌دهد، هفته‌ی ۶۰۰ افغانی دست‌مزد می‌گیرد؛ درآمدی که برای رفع بخشی از نیازهای خوراکی و پوشاکی خانواده‌اش هزینه می‌شود و در بدل کار بی‌‌وقفه‌اش، ناچیز است.

پوشاک بانوان کابل؛ مکانی برای یادگیری و فرصتی برای کار

در یک زیرزمینی که به کمک چراغ‌هایی که از سقف آویزان است، امکان دیدن اطراف مهیا می‌شود، سه اتاق کنار هم قرار گرفته که توسط یک دهلیز مشترک با هم وصل می‌شود. در هر کدام از این اتاق‌ها چندین زن سرگرم مهره‌دوزی و خیاطی استند. این کارگاه، پوشاک بانوان کابل نام دارد.

نظرسنجی سلام‌وطندار؛ ۷۴ درصد جوانان از هوش مصنوعی در بخش‌های آموزش، کار و سرگرمی استفاده می‌کنند

سلام‌وطندار برای بررسی میزان آشنایی جوانان افغانستان با هوش مصنوعی، نظرسنجی‌ای را میان ۳۹۵ جوان باسواد در ۳۴ ولایت راه‌اندازی کرده است. ۷۳.۶ درصد اشتراک‌کنندگان این نظرسنجی، گفته اند که با هوش مصنوعی و روش‌های استفاده از آن آشنا استند.

اراده‌ی راسخ و پولادین؛ روایتی از زندگی سه دختر دارای معلولیت

هیچ چالشی نمی‌تواند مانع اراده‌ی راسخ جوانان برای دست‌یابی به موفقیت شود. مشکلات اجتماعی و حقوقی ممکن است برای هر جوان در افغانستان دردسرساز باشد؛ اما جوانان دارای معلولیت علاوه بر این چالش‌ها، بار ناتوانی‌های جسمانی را نیز حمل می‌کنند تا به سوی هدف‌های شان پیش بروند. در این گزارش، سلام‌وطندار به بررسی موفقیت‌ها و تلاش‌های سه جوان دارای معلولیت پرداخته است که با وجود روبه‌روشدن با مشکلات بیش‌تر از دیگران توانسته ‌اند در مسیر خود دست‌آوردهای مهمی را رقم بزنند.

افراد دارای معلولیت خواستار فراهم‌شدن زمینه‌ی تحصیل و کار اند

هم‌زمان با روز جهانی افراد دارای معلولیت، شماری از این افراد با شکایت از رفتار تبعیض‌آمیز در جامعه و دست‌رسی‌نداشتن به فرصت‌های آموزشی و شغلی، از حکومت سرپرست می‌خواهند که به آن‌ها خدمات نخستین زندگی را فراهم کند.