نامزدی دختران در کودکی؛ سنتی که سرنوشت می‌سازد

رخشانه‌ی ۲۵ساله، باشنده‌ی ولسوالی آب‌کمری بادغیس که اکنون شش سال از ازدواجش می‌گذرد، می‌گوید که در سه‌سالگی به نام پسر کاکایش شده و سرنوشت ازدواجش بدون رضایت او رقم خورده است. او، می‌افزاید که در برابر تصمیم خانوادگی حق مخالفت نداشته و پس از رسیدن به سن بلوغ مطابق همان تعهد مجبور به ازدواج شده است.

گره‌های امید؛ قالین‌بافی، تکیه‌گاه اقتصادی زنان در هرات

به دنبال وضع محدودیت‌ها بر کار و آموزش زنان، شماری از زنان در هرات با راه‌اندازی کارگاه‌های قالین‌بافی زمینه‌ی اشتغال را برای زنان و دخترانی فراهم کرده اند که نان‌آور خانواده‌های شان اند. این کارگاه‌ها نه تنها به تأمین معیشت خانواده‌ها کمک می‌کنند؛ بل فضای امن برای زنان و دختران محروم از کار و آموزش است تا با یادگیری مهارت‌هایی مانند قالین‌بافی از آسیب‌های روحی ناشی از انزوا رهایی یابند.

سکوت چهارساله‌ی مکتب‌های دخترانه؛ «آرزو دارم در آینده داکتر شوم»

حق آموزش زنان و دختران، از جمله حقوق بنیادین بشری است که در اسناد متعدد بین‌المللی بر اهمیت آن تأکید شده است. هم‌چنان نتیجه‌ی تاریخی نگاه اسلام به برابری زن و مرد در آموزش، با استناد به شواهد قرآنی، روایی و واقعیت‌های عینی نشان می‌دهد که اسلام همواره خواهان ایجاد فرصت‌های مناسب آموزشی برای تمامی زنان و دختران بوده است.

شدت گرما در ننگرهار؛ بیماری‌ها در میان دختران افزایش یافته است

گرمای روز و شب، نبود برق، رژیم غذایی نامناسب، مشکلات اقتصادی و بار سنگین مسئولیت‌ها، عامل‌هایی اند که دختران در ننگرهار را با فشار خون پایین، بی‌حالی، تب، سردرد و ضعف جسمانی روبه‌رو کرده‌ است. ننگرهار، یکی از ولایت‌های افغانستان است که در تابستان نسبت به بسیاری از ولایت‌های دیگر گرمای بیش‌تری دارد.

نقاشی در دل محدودیت‌ها؛ دختران در هرات آرزوهای شان را میان رنگ‌ها جست‌وجو می‌کنند

در سرزمین هنر و فرهنگ، جمعی از دختران در هرات تصمیم گرفته‌ اند با قلم‌مو و رنگ، به مسیر زندگی شان رنگ و معنای تازه ببخشند و محدودیت‌ها را نگذارند تا مانع دست‌یابی به آرزوهای شان شود. آنان، می‌گویند که بدون پشتیبانی مالی و پشتیبانی از سوی خانواده، گالری هنری ساختند.

نگرانی از سال آینده؛ مروری بر حس‌وحال دانش‌آموزان دختر صنف ششم

کمی آن سوتر، هدیه‌ی سیزده‌ساله که دانش‌آموز برتر این مکتب است، می‌گوید که این روزها هنگام خیره‌شدن به تقدیرنامه‌هایش که در جریان سال‌های آموزشی به دست آورده، بیش‌تر از فردایش دلهره پیدا می‌کند. «اول‌نمره عمومی استم. به تقدیرنامه‌هایم که توجه می‌کنم، می‌گویم اگر این‌ها توقف کنند من چه کنم، چه کنم در خانه زندگی ما بدون درس بی‌معنا می‌شود.»

ناداری و زیبایی؛ روایتی از کار زنان در یک کارگاه قالین‌بافی در شهر کابل

نزدیک به بیست زن، در کارگاهی کنار هم آمده اند و با زحمت و دقت زیاد، روی نخ‌ها المک می‌زنند و با چرخاندن تارهای رنگ‌شده میان نخ‌های سفید، نقش‌های قشنگی را به شکل قالین در می‌آورند؛ تلاشی‌ برای بیرون‌زدن از بی‌کاری و درآودن نانی از آبله‌ی کف دست. به دنبال روشن‌شدن هوا، این زنان از خانه‌های شان بیرون می‌زنند و تا نزدیک غروب سرگرم کار استند.

گردآمدن برای یادگیری حکاکی نورستانی؛ فرصتی که دختران در دل بحران ایجاد کرده اند

بوی تند چسب و تیل در فضای کوچک کارگاه پیچیده است؛ اما چیزی که بیش‌تر محسوس است، صدای درشت سوهانی‌ست که روی تکه‌های چوب‌ کشیده می‌شود و طرح‌هایی‌ از دل چوب بیرون می‌شود و جان می‌گیرد. کارگاه حکاکی «ظرافت» در پل‌سرخ شهر کابل، جایی است که دختران گرد هم آمده و با دستان هنرمند شان روی تکه‌های چوب زیبایی می‌آفریند.

شماری از دختران در غزنی از کم‌خونی رنج می‌برند

شماری از دختران در غزنی، از کم‌خونی رنج می‌برند و می‌گویند که پیامدهای ناشی از کم‌خونی، آن‌ها را با چالش جدی روبه‌رو کرده است. آن‌ها، می‌افزایند که تأمین همیشگی داروی کم‌خونی به آن‌ها دشوار است. یاسمین، دخترخانم ۲۰ساله در غزنی است که به گفته‌ی خودش، کم‌خونی چندساله او را با مشکل روبه‌رو کرده و بیش‌تر وقت‌ها خسته و کم‌انرژی بوده و دارای نشانه‌هایی از کم‌خونی روی جلدش است‌.

سرگذشت تلخ ۲۰ زن زیر سایه‌ی اعتیاد مردان؛ روایتی از خشونت، فقر و انزوا

به گفته‌ی این زنان، اعتیاد اعضای خانواده نه تنها زندگی شان را در فقر و تاریکی مطلق فرو برده؛ بل موجب اعتیاد دیگر اعضای خانواده نیز شده است. سلما، دختری ۲۱ساله، می‌گوید که اعتیاد پدرش به مواد مخدر (چرس)، او را مجبور کرده است سرپرستی چهار خواهر و برادر خردترش را برعهده بگیرد.

سرنوشت گم‌شده‌ی دختران در افغانستان؛ سه سال محرومیت، سه سال آرزوهای بربادرفته

سمیه و ۱۲ دختر دیگر که امسال صنف ششم را تکمیل کرده اند و در این گزارش با آنان گفت‌وگو شده است، بیش‌تر از هر زمان دیگری غرق در نگرانی و ناامیدی اند. سمیه که در میان هم‌صنفانش مقام نخست را به دست آورده؛ اما این مقام به جای شادی و نشاط، فقط بار سنگینی از نگرانی به او به هم‌راه داشته است.

تصمیم بسته‌شدن انستیتیوت‌های طبی؛ ازدست‌رفتن فرصت‌های آموزشی یا تهدید سلامت جامعه

این دانش‌جویان، از نگرانی عمیق خود در باره‌ی آینده‌ای نامعلوم و افزایش افسردگی ناشی از احتمال اجرایی‌شدن این تصمیم، سخن می‌گویند. بسیاری از این دختران که پس از بسته‌شدن دانش‌گاه‌ها، به انستیتیوت‌ها رو آورده بودند، می‌گویند که در صورت بسته‌شدن انستیتیوت‌های طبی، دیگر هیچ راهی برای ادامه‌ی تحصیل نخواهند داشت.

شماری از خانواده‌ها برای پشتیبانی از دختران شان راه‌های بدیل آموزشی را فراهم کرده اند

این خانواده‌ها، می‌گویند که برای جبران بازماندن دختران شان از آموزش، آنان را به مدرسه‌های دینی، مرکزهای آموزشی آنلاین، صنف‌های خانگی و حتا به بیرون از کشور، فرستاده اند. در این گزارش با ۲۳ خانواده و ۱۹ دختر بازمانده از آموزش، گفت‌و‌گو شده است که تمامی خانواده‌ها و دختران راه‌های بدیل آموزشی را انتخاب کرده اند.

پزشکان: جوانی‌دانه به دلیل‌های گوناگون میان دختران به وجود می‌آید

شماری از پزشکان، در گفت‌وگو با سلام‌وطندار می‌گویند که جوانی‌دانه به دلیل‌های گوناگونی چون استرس و اضطراب، تغییرهای فصلی، قاعدگی، تغییرهای هورمونی و نداشتن رژیم غذایی مناسب، میان دختران به وجود می‌آید. آنان، می‌افزایند که جوانی‌دانه بیش‌تر میان دخترانی که در محدوده‌ی سنی ۹ تا ۲۵ سال قرار دارند، دیده می‌شود.

«حتا به ناکامی‌ام راضی هستم؛ به خاطری که می‌خواهم یک سال دیگر هم مکتب بروم»

بهار می‌گوید که مکتب، هم‌صنفان و آموزگارانش را چنان دوست دارد که حاضر است حتا روزهای جمعه نیز به مکتب برود. با گفتن این حرف، بغض گلوی بهار را می‌فشارد و اشک محوطه‌ی چشم‌هایش را که داد از معصومیت کودکانه می‌زند، احاطه می‌کند و می‌گوید نمی‌داند پس از دو ماه آینده جای خالی مکتبش را با چه پر کند.