روایت رنج بی‌وطنی

کندز، در شمال‌شرق کشور، از ولایت‌های ناامن ا‌ست. این ولایت، در سال‌های پسین دو بار به‌دست گروه طالبان افتاده و درگیری‌های پی‌هم و بی‌کاری در

زنبورها، نسترن جان و دعوت به عروسی؛ گزارشی از اتاق شماره ۹

به محض ورود از دروازه شمالی به درون ساختمان، در سمت چپ «اتاق شماره ۹» قرار دارد. با ورود به این اتاق، چشم‌هایم را بستم و لحظه‌یی گمان کردم که در قلب یک مسلخ گیر افتاده‌ام؛ بوی خون و بوی جسد آدمی اتاق شماره ۹ را تسخیر کرده است.

بوی گوشت و خون و باروت؛ چند روایت‌ از یک فاجعه

دو استادی که با حسیب‌الله بودند، خودشان را از پنجره پایین انداختند، اما حسیب به خاطر زخمش نتوانسته خودش را نجات دهد. او می‌گوید که پس از تقریباً دو ساعت نیروهای کماندو که منزل اول را از وجود مهاجمان پاک کرده بودند، او را نجات داده‌اند. او می‌گوید، دست‌کم جسد چهار هم‌صنفی‌اش را با چشمان خودش دیده است.

ما بعد از ۱۴ قرن

حکومت افغانستان در همین پنچ سال گذشته تقریباً اضافه‌تر از پنجاه هزار سرباز جوان مملکت را به کام مرگ فرستاده و از طرف دیگر طالبان و این گروه امارت‌خواه نیز مسئول مرگ همین تعداد افراد بی‌گناه بوده‌اند.