محدودیتهای اجتماعی بر دختران و زنان در افغانستان به ویژه دخترانی که از آموزش باز مانده اند، تأثیرهای عمیق و گسترده بر زندگی اجتماعی، اقتصادی و روانی آنها داشته است.
مریم (نام مستعار)، دختری در هرات است که پس از بستهشدن مکتبها به روی دانشآموزان دختر بالاتر از صنف ششم در کشور، دچار افسردگی شده است. او میگوید: «از روزی که مکتبها بسته شده، هیچ طاقت و قرار ندارم؛ فکر میکنم چیزی را گم کردهام. دیگر هیچ آرزویی ندارم؛ فکر میکنم تمام دلخوشیهایم نابود شده است.»
اختلالهای روانی میان دختران و زنان، این روزها در هرات افزایش یافته است. افسردگی، اضطراب و پنیک، سه گونه اختلال روانی است که بیشتر دامنگیر دختران در هرات است. مریم میگوید: «هیچ تصوری از آیندهام ندارم؛ آینده را تاریک میبینم و هیچ آرزویی ندارم و همیشه با خود میگویم که آیندهام چه خواهد شد. زندگی به من بیمعنا شده است.»
در حالی که خانواده، یکی از مهمترین رکنهای جامعه است و پشتیبانی خانوادهها میتواند تأثیرهای مثبتی بر روحوروان زنان مبتلا به اختلالهای روانی بگذارد، مریم میگوید که هیچ پشتیبانیای از سوی خانوادهاش نشده است. «خانوادهام مرا بیشتر زیر فشار قرار میدهند و میگویند که باید ازدواج کنی و این موضوع بیشتر سبب درد و رنجم میشود.»
در همین حال، مادر مریم نیز که نگران وضعیت دخترش است، میگوید با این که میداند دخترش دچار اختلال افسردگی شده؛ اما امیدوار است که او هرچه زودتر صحتیاب شود.
سلاموطندار را در تلگرام دنبال کنید
مادر مریم، میافزاید: «تقریباً دو سال میشود که دخترم را افسردگی گرفته است و روزها در خانه داخل میشود و نه درست غذا میخورد و نه هم دوست دارد که از خانه بیرون شود؛ تمام روز در یک گوشه نشسته و با کسی گپ نمیزند.»
مریم تنها دختری نیست که از اختلال افسردگی در هرات رنج میبرد؛ بل دختران و زنان زیادی هستند که افسردگی سبب مختلشدن روند زندگی شان شده است.
سپیده نیز یکی دیگر از دخترانی است که با اختلال افسردگی روبهرو است. او میگوید: «احساس میکنم که دیگر زنده نیستم؛ زندگی به من خستهکن شده؛ اصلاً دوست ندارم که در مهمانیها و محفلهای دوستانه شرکت کنم؛ هیچ انگیزهای به من نمانده است.»
یکنواختی روال زندگی نیز یکی از دلیلهای دچارشدن زنان به اختلالهای روانی در هرات است. مژده (نام مستعار)، میگوید: «نبود سرگرمی و بیکاری سبب شده که خود را بار اضافی فکر کنم؛ قبلاً مصروف درسهای مکتب بودم و ساعتم تیر بود. حالت یکنواخت زندگی، آدم را خسته میکند؛ کاش یک جای مصروف یک کار میشدم.»
افزایش اختلالهای روانی میان زنان، حتا سبب نگرانی شماری از رواندرمانها در هرات نیز شده است. افسانه (نام مستعار)، رواندرمان در هرات، نیز افزایش اختلالهای روانی در این ولایت را تأیید میکند.
این رواندرمان، میگوید: «آمار اختلالهای روانی میان دخترخانمها بالا رفته است؛ این دختران به افسردگی حاد گرفتار اند. آمار خودکشی بالا رفته است و اختلالهای روانی دختران که درونی بود، با بستهشدن مکتبها آشکار شد و ضربهی سنگینی بر روحوروان شان وارد شد.»
افسانه، میافزاید که افسردگی، اضطراب و پنیک، در این اواخر از عمدهترین اختلالهای روانی دختران است.
زنان چه قدر به خدمات درمانی مناسب دسترسی دارند؟
بانو افسانه، در این باره چنین میگوید: «زنان به خدمات درمانی مناسب خیلی دسترسی اندک دارند و این موضوع سبب شده تا اختلالهای روانی زنان افزایش پیدا کند.»
این رواندرمان، میافزاید هماکنون خدماتی که از سوی برخی از مؤسسهها برای درمان زنان دچار به افسردگی ارائه میشود، نیز اندک است و نیاز است در این بخش کلینیکهای صحت روانی افزایش یابد و افراد مسلکی در آن فعالیت داشته باشند.
کدام عاملها سبب بهوجودآمدن اختلالهای روانی میشود؟
به باور بانو افسانه، رواندرمان در هرات، عمدهترین عامل بهوجودآمدن اختلالهای روانی در افغانستان، جنگ است.
این رواندرمان، تأکید میکند: «جنگ، محدودیتهای اجتماعی، سطح پایین فرهنگی، عدم آگاهی مردم از مشکلات روانی، عدم آگاهی مردم از چهگونگی استفاده از خدمات درمانی، مشکلات روانی والدین و اقتصاد پایین، همه از جمله عاملهای روحی و روانی میان زنان است.»
سلاموطندار را در اکس دنبال کنید
در بعد اجتماعی نیز اختلالهای روانی زنان میتواند بحثبرانگیز باشد؛ تا جایی که زندگی روزمرهی آنان را در خانواده دچار مشکل کند. ستوده (نام مستعار)، جامعهشناس در هرات، میگوید: «افسردگی زنان در خانوادهها سبب میشود که مشکلات خانوادگی به وجود بیاید؛ از جمله میتوان به ناسازگاری با خانواده، عدم توجه به فرزندان، شوهر و امور زندگی و بیحوصلهبودن در تمام عرصههای زندگی اشاره کرد.»
بانو ستوده، میافزاید که افسردگی زنان در جامعه نیز میتواند تأثیرهای منفی به جا بگذارد. او تصریح میکند: «زنانی که دچار افسردگی در یک اجتماع باشند، جامعه حالت نامناسب یا خوابافتادگی را به خود میگیرد؛ چون نیمی از نیرویش در حالت فلج است و باعث عدم توسعه و رشد اجتماعی میشود.»
این جامعهشناس، دلیلهای اختلالهای روانی زنان را وضع محدودیتها بر دختران و زنان و وضعیت بد اقتصادی و سیاسی در کشور عنوان میکند.
برای بیرونرفت از اختلالهای روانی میان زنان چه باید کرد؟
بانو ستوده، میگوید تا زمانی که زمینه و فرصتهای کاری که زنان بتوانند بیرون از خانه فعالیت داشته باشند، به آنها فراهم نشود، آنها نمیتوانند از اختلالهای روانی رهایی یابند. «باید در این عرصه مؤسسات و دونرها زنان را حمایت مالی کنند و در کنار این، دولت باید به زنان توجه بیشتر داشته باشد.»
به باور کارشناسان رواندرمانی و اجتماعی در هرات، برای بیرونرفت از اختلالهای روانی زنان در جامعه، در گام نخست باید سطح آگاهی مردم در بارهی اختلالهای روانی زنان بالا برده شود و در گام بعدی روانشناسان ورزیده در مرکزهای درمانی فعالیت داشته باشند و مرکزهای درمانی بیشتری ایجاد شود.