بررسی سلاموطندار از گفتوگو با ۳۰ جوان بیکار در کابل نشان میدهد که بیش از نصف این جوانان پس از فروپاشی جمهوری بیکار شده اند. در این گزارش با ۱۱ زن و ۱۹ مرد در پایتخت گفتوگو شده است که ۱۸ تن آنها گفته که پس از رویکارآمدن حکومت سرپرست، شغل شان را از دست داده اند.
این بررسی، میان ردهی سنی ۱۵ تا ۳۵ سال انجام شده است و بیشتر این افراد گفته اند که وضعیت اقتصادی خوبی ندارند. ۱۲ تن از ۳۰ تنی که در این گزارش با آنها گفتوگو شده است، پس از پایان دورهی تحصیلی نتوانسته اند کاری به خود شان دستوپا کنند.
روهیداحمد خیرخواه و عمران صافی که هر کدام بیش از پنج سال تجربهی کاری در ادارههای مختلف را دارند و اکنون از بیکاری رنج میبرند، میگویند که پس از رویکارآمدن حکومت سرپرست، شغل شان را از دست داده اند.
روهیداحمد، میافزاید: «در ادارات دولتی و شخصی تجربهی کاری دارم. از سال ۱۳۹۰ در ادارات دولتی و شخصی به حیث مأمور اداری، مدیر اداری، مدیر اجرایی تا بست چهار کار کردهام. ما وظیفه داشتیم تا زمانی که حکومت جمهوریت بود و حکومت که سقوط کرد، کسانی که در ادارات دولتی تا بست چهار بودند، همه بیکار و از وظیفه اخراج شدند.»
عمران، نیز میافزاید: «من خودم بعد از تحول دو سال میشود که بیکار هستم و دلیل بیکاربودنم این است که اکثریت مؤسسات داخلی و خارجی و شرکتها بعد از تحولات فعالیتهای شان متوقف شد و اکثریت جاهایی که من کار میکردم، جاهایی بود که به مردم زمینهی کار را فراهم کرده بود، همهی آنها از بین رفت و متوقف شدند.»
سلاموطندار را در اکس دنبال کنید
از میان ۱۸ جوان گفتوگوشده که پس از تحولات پسین بیکار شده اند، هفت تن آنان را زنان تشکیل میدهند. پس از این که حکومت سرپرست زنان و دختران را از کارکردن در بیشتر ادارههای حکومتی و سازمانهای بینالمللی منع کرد، بسیاری از زنان شغل شان را از دست داده و به مشکلات اقتصادی دچار شده اند.
تمنا هاشمی و صفیه رحیمی، دو باشندهی کابل که پیش از این در مؤسسههای بینالمللی کار میکردند، میگویند که این روزها به دلیل بیکاری، به سختی میتوانند زندگی شان را بگذرانند.
تمنا میافزاید: «از رشتهی ادبیات انگلیسی فارغ شدهام و دو سال در بخش تدریس در یکی از مکتبها تجربهی کاری دارم. همچنان در یکی از مؤسسات نیز کار میکردم؛ اما پس از تحولاتی که در کشور آمد، بیکار شدهام و دیگر نتوانستم وظیفه پیدا کنم.»
صفیه نیز میافزاید: «من تا سال گذشته وظیفه داشتم و در مؤسسهی WFP کار میکردم و زمانی که کارکردن زنان در ادارات و مؤسسات منع شد و زنان بیکار شده اند، من نیز از جمع آن زنان هستم.»
در سوی دیگر، جوانانی که دورهی تحصیلی شان را به پایان رسانده و نتوانسته اند کاری به خود شان پیدا کنند، میگویند که در بیشتر ادارههای حکومتی و شخصی درخواست کاری داده؛ اما هیچ پاسخی دریافت نکرده اند.
عبدالوهاب رحمانی، باشندهی کابل که دورهی تحصیلیاش را به پایان رسانده است، در این باره میگوید: «خودم از رشتهی زراعت فارغ هستم، چندین بار امتحان دادهام؛ اما نسبت مشکلاتی که در ادارات دولتی است و هر کس از اقارب خود را در بستهای مختلف جابهجا میکرد و من در امتحان هم کامیاب شدم؛ اما بست را به کسی دیگر دادند. بعد از آن تصمیم گرفتم که یک پلان بگیرم و کار شخصی را آغاز کنم.»
ذکرالله مشعل، دیگر باشندهی کابل نیز که دورهی تحصیلیاش را به پایان رسانده است، در این باره میگوید: «فارغ از رشتهی حقوق هستم؛ در افغانستان کاروبار نیست و در ادارات هم تا شناخت نداشته باشی، مقرر نمیشوی؛ سه سال میشود که بیکار هستم.»
بر اساس آمار ادارهی ملی احصائیه و معلومات که در اختیار سلاموطندار قرار داده است، ۱۷ میلیون جوان در افغانستان واجد شرایط کار اند که از این میان بیش از ۱۰ میلیون آن در معرض بیکاری قرار دارند.
مسئولان اتحادیهی سراسری زحمتکشان و مزدوران افغانستان، میگویند که کار حق کارگر است و دولت باید زمینهی کار را به آنان فراهم کند.
لیاقت عادل، رییس اتحادیهی سراسری زحمتکشان و مزدوران افغانستان، به سلاموطندار میگوید که تحولات سیاسی در افغانستان، مصادرهی حقوق کارگران توسط کارفرمایان، فساد گسترده در ادارهها و گسترش بیماری کرونا، از عاملهایی است که گراف بیکاری میان جوانان را در افغانستان بلند برده است.
او میافزاید: «در مورد جوانان این را گفته میتوانم این که آمار دقیقی از بیکاران در سالهای اخیر در افغانستان معلوم نیست؛ اما این را بگویم که فرار جوانان از کشور و مهاجرت بیشمار آنان، نشاندهندهی این است که گراف بیکاری میان جوانان بالا رفته است.»
از سویی هم، جامعهشناسان، میگویند که بیکاری تهدید روانی و بعد تهدید مستقیم برای جامعه است و زمانی که جوانان نتوانند سرگرم کار شوند، آن جامعه آیندهای روشنی پیش رو ندارد.
سلاموطندار را در تلگرام دنبال کنید
ضیا شمس، جامعهشناس، در این باره میگوید: «جامعهی افغانی، جامعهای است که با این گونه تهدیدات پیش میرود و به همین دلیل، دچار تحول هضمشدنی و یک حرکت مناسبی به طرف ثبات ندارد. بیکاری در نسل جوان است از جهات مختلف در آفت و ناتوانی تمدنی قرار دارند. ما اگر جامعهی خود را از این وضیعت مصون کنیم، نیاز به یک جامعهی متحرک داشته باشیم، یک دینامزمهای در ابعاد مختلف جامعه که حرکت جامعه را نشان دهد که قابل تشخیص باشد، حرکت جامعه را نشان دهد به کار زیاد و نهادهای صادق توانمند و سختکوش نیازمندیم.»
در همین حال، سمیعالله ابراهیمی، سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی، به سلاموطندار میگوید که با رویکارآمدن حکومت سرپرست، این وزارت توانسته است به نزدیک به ۳۰۰ هزار تن جواز کاری صادر کند.
ابراهیمی، میافزاید: «با رویکارآمدن امارت اسلامی تلاش صورت گرفته است که زمینهی کار به کارگران فراهم شود؛ به همین دلیل بستهای کاری در اداراتی که خالی بود، آن را در اختیار مردم و جوانان قرار دادیم و بیشتر افراد جذب شدند که به طور نمونه میتوانم بگویم که در همین سال جاری بیش از ۱۱۰ هزار نفر جواز کاری دریافت کرده اند.»
سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی، نیز میگوید که به خاطر ایجاد فضای خوب برای فعالیت سکتورها و کارخانهها و پایینآمدن گراف بیکاری، کنفرانس ملی کار در آیندهی نزدیک برگزار میشود. «برای کاهش گراف بیکاری، برای برگزاری کنفرانس ملی کار روی برنامهها کار میکنیم که بتوانیم در کنار سکتور خصوصی، با همکاری سازمان جهانی کار، زمینهی کارهای بهتر را به مردم ایجاد کنیم، سهولتها را فراهم بسازیم، در بخش اسناد تقنینی پیشرفتها را به دست بیاوریم. این همه، برنامههایی است که میتواند گراف بیکاری را در جامعه پایین بیاورد.»
با این که نرخ بیکاری از پیش نیز در افغانستان بلند بود؛ اما پس از فروپاشی جمهوری و تعلیق بیشتر پروژههای توسعهای جامعهی جهانی و محدودیتهایی که در برابر کار زنان وضع شده، شمار زیادی دیگر به جمع بیکاران اضافه شده است. بیکاری میان جوانان و ناداری خانوادهها سبب شده است که سالانه صدها هزار شهروند برای یافتن کار، به کشورهای همسایه و منطقه مهاجرت کنند.