در چند سال اخیر شماری از شهروندان افغانستان برای دستیافتن به زندهگی آرام، فریب قاچاقبران انسان را میخورند و راه دیگر کشورها را در پیش میگیرند.
جمشید، جوانیست که برای دستیابی به آرزوهایش، تن به مهاجرت نامنظم میدهد تا از راههای دشوارگذر به ایران برسد، اما در مسیر سفر با مشکلات زیادی روبهرو شده و از یکجا بهجای دیگر منتقل میشود.
جمشید در بارۀ خودش به سلاموطندار میگوید: «مجبور شدم کشور را ترک کنم و با مشکلات زیاد خود را به ایران برسانم. بعد از مدتی که در ایران بودم، از آنجا بهسوی ترکیه رفتم و مدتی در آن کشور ماندم. بلاخره با چند دوستم یکجای شدیم و با قاچاقبر دیگر هماهنگی کردیم و یک مقدار پول همراهشان معامله کردیم و بعد از ترکیه به یونان رفتیم.»
جمشید برای اینکه به آرزوهایش که همانا زندهگی آسوده با امکانات مناسب در اروپاست، دست یابد برای رسیدن به هدفش از دوستان خود پول قرض میگیرد.
او میگوید در میان راه سختیهای زیادی را متحمل شده و حتی نان برای خوردن و آب برای آشامیدن پیدا نمیشد. جمشید اما با عبور از سختیها خود را به اروپا رساند.
او نبود کار در کشور را از علتهای مهاجرتش به اروپا عنوان میکند: «دلیل مهاجرت من نبود کار بود. از دست بیکاری خیلی رنج میبردم چون تقریباً ده الی دوازده نفر نانخور در فامیل بود. نمیتوانستم نفقۀ فامیل خود را پیدا کنم بلاخره مجبور شدم که از کشور بروم مهاجر شوم از دوستان یک مبلغ پول قرض گرفتم همراه قاچاقبر هماهنگی کردم از افغانستان رفتم تا بلاخره به بسیار مشکلات و به سختیها حتی روزهای بود در جریان سفر قاچاقی به ما نان و آب پیدا نمیشد. از جویهایکه آب قابل خوردن نداشت آب مینوشیدیم و با گذشتن از کوهها و جنگلات خود را به اروپا رساندیم و رد مرز شده به کشور برگشتیم.»
سلاموطندار فارسی را در فیسبوک دنبال کنید
جمشید که برای دستیافتن به زندهگی بهتر و بهبود چرخ اقتصاد خانوادهاش راه مهاجرت نامنظم را در پیش گرفت و با تلاشهای زیاد و گذشتن از هفتخوان رستم خود را به اروپا رساند، اما دوباره با دست خالی به کشور برگشت.
محمدهاشم، جوان دیگریست که برای پیداکردن لقمهنانی راه مهاجرت نامنظم به ایران را در پیش میگیرد. او برای رسیدن به این کشور و پوره کردن پول قاچاقبر، تمامی داروندار خود را فروخته و حتی به قماربازی روی میآورد.
- «اگر صلح سبب تأمین امنیت و ایجاد فرصتها شود، به کشور بر میگردم»
- گسترش کرونا مشکلات مهاجران افغانستان را دو برابر کرده است
- مهاجرت نامنظم و سرنوشت ناروشن مهاجران افغانستانی در اروپا
محمدهاشم چشمدید خود از راه قاچاق رفتن به ایران را اینگونه بیان میکند: «با اسلحه و چاقو میزنند ناخنهای آدم را میبرد، گوشهای آدم را میبرد، اگر پول نیاید در تولبکس یک موتر کرولا پنج نفر را مینشانند، موترهای دارند که ۴۵ نفر را مینشانند جای دیگر اگر نمیرد، آنجا میمیرد آدم.»
به گفتۀ محمدهاشم، سختیهای راه، رفتار خشن قاچاقبران انسان و گرفتن پول گزاف توسط قاچاقبران او و همراهانش را زمینگیر کرده بود تا جاییکه ناگزیر بودند برای رسیدن به ایران، از کوههای بلند عبور کنند.
او میگوید، برخی از جوانان از کوهها افتاده جانهای خود را از دست دادند. «سر کوهها بودیم. میرفتیم و میآمدیم. یکی از همراهان ما پایش خطا خورد، رفت پایین با چند سنگ که بالای سرش گذاشتیم دفناش کردیم. تنها این نه چند جنازه بود و قبرها بالای کوهها. این چنین مشکلات است برادر هم باشد در چنین حالت نمیتواند کمک کند. یککوه است که مهاجرین یک روز راه میروند که بالاشوند اگر وقت پایین شدن پای کسی خطا بخورد میروند به رحمت حق.»
محمدهاشم میگوید، تمامی این مشکلات را تنها به خاطر اینکه دولت نتوانسته زمینۀ کار را برای جوانان فراهم سازد، متقبل شده است.
سلاموطندار را در اینستاگرام دنبال کنید
عبدالمالک رستمی، رئیس مهاجران و برگشتکنندهگان جوزجان میگوید، مهاجران تازه برگشته به کشور باید به این ریاست مراجعه کنند تا پس از ثبت نام برایشان کمکهای نقدی و موادغذایی که با همکاری نهادهای همکار فراهم میشود، توزیع شود.
«مهاجران زمانیکه برگشت میکنند باید پیش ما مراجعه کنند تا ثبت سیستم خود بسازیم بعد از اینکه شامل سیستم شدند پیش ما اعتبار پیدا میکنند که اینان در جمع عودتکنندهگان است و ما در طول سال در صورتیکه نهادهای امدادرسان به ما مراجعه میکنند ما برای آنها (مهاجران) کمک میکنیم. ما میتوانیم آنها را شامل برنامه بسازیم بعضی مواقع پول نقد به ما از طرف نهادها مطرح میشود که ما لیست ارقام را با آنها (نهادهای کمکرسان) شریک میکنیم و بعد از سروی کسانیکه در دسترس هستند و مورد تأ یید قرار میگیرند، برای آنان کمک میکنند.»
سالانه هزاران تن از جوانان کشور برای رسیدن به زندهگی آسوده و آرام راهی کشورهای اروپایی میشوند که در این مسیر زندهماندن فقط یک چانس است.
در اکثر موارد جوانان کشور برای یافتن لقمهنانی تن به مهاجرت غیر قانونی میدهند، اما از خطرات جسمی، مالی، روحی و روانی آن آگاهی ندارند و پول خود را به هدر میدهند.
جمشید و محمدهاشم نیز دو تن از این جوانان هستند که به دلیل نا امنی، فقر، بیکاری و برای رسیدن به یک زندهگی آسوده تن به مهاجرت دادند، اما پس از سپریکردن مشکلات زیاد سرانجام دوباره به کشور برگشتانده شدند.