وارد اتاقی میشوم که حالا میتوانست نجیبه در آن نشسته باشد؛ اما، اکنون، پدرومادر، خواهر و شماری از بستگان نزدیکش، در این اتاق گرد آمده اند، تا نبودنش را با هم قسمت کنند. نجیبه، دختر نوجوانی که روز گذشته در حملهی انتحاری بر مرکز آموزشی کاج، کشته شد، آرزو داشت پس از گذراندن کانکور، در رشتهی پزشکی تحصیل کند.
او، روز گذشته با رویاهایی «نهچندانبزرگ، اما مهم»ی که در سر داشت، در کانکور آزمایشیای در آموزشگاه کاج، شرکت میکند تا تواناییهای خودش را محک بزند؛ این که چه اندازه برای راهیافتن به رشتهی دلخواهش در دانشگاه، آماده است.
عزیزه، مادر نجیبه، که اکنون در سوگ ازدسترفتن دخترش اشک میریزد، میگوید که با دیدن نقاشیها و دستنوشتههای نجیبه، یاد او میافتد و نمیتواند که داغ نبودنش را فراموش کند. او، گریهکنان ادامه میدهد: «نقاشیهایشه میبینم، نجیبه یادم میایه؛ قلمهایشه میبینم، نجیبه یادم میایه. امشب تا صبح، نجیبه دَ نظرم بود؛ امشب تا صبح، از دست نجیبه خواب نکدم.»
در کنج دیگر اتاق، عوضعلی، پدر نجیبه با چشمانی نمزده نشسته و با انداختن دانههای تسبیح، صبر ازدسترفتن دخترش را میکشد. او، با صدایی گرفته، از رویاهایی که دخترش در سر داشت، میگوید؛ از این که نجیبه آرزو داشت پزشک شود، تا دیگران را درمان کند؛ اما این حمله، به همین سادگی، او را از آرزو و از زندگیاش جدا کرد.
عوضعلی که زخم ازدستدادن نجیبه برایش تازه است و دستش نیز از دامن قاتلانش کوتاه، میگوید: «ما همهی ما از افغانستان استیم؛ چه تاجیک، پشتون، هزاره، اوزبیک و ترک، همهی ما از افغانستان استیم. چرا خواهر و برادران خود را این گونه به خاکوخون میکشانید؟»
سلاموطندار فارسی را در تویتر دنبال کنید
نجیبه بیشتر از یک سال بود که برای شرکت در کانکور چشمانتظاری میکشید؛ چشمانتظاریای که روز جمعه پای او را به اشتراک در صنف کانکور آزمایشی در آموزشگاه کاج کشاند؛ جایی که پایان چشمانتظاری و پایان زندگی را برایش رقم زد.
زینب، خواهر نجیبه، میگوید که با وجود تکرار حمله بر مرکزهای آموزشی هزارهها، او و دیگر دختران هزاره، در هیچ شرایطی از آموختن دست نخواهند برداشت.
دشتبرچی؛ ساحتی هزارهنشین در غرب کابل، از چند سال به این سو، همواره در آتشوخون رویدادهای خشونتبار سوخته و به روز سیاه نشسته است؛ رویدادهایی که شهروندان ملکی به ویژه مرکزهای آموزشی را هدف قرار داده و صدها پرواز را پرپر کرده است.
حمله بر مرکز آموزشی کاج، تازهترین مورد از این رشته حملههای خونبار در غرب کابل است که ۳۵ کاج را سر بریده و ۸۲ کاج دیگر را زخم زده است.
فریبا عباسی، گواه رویداد، میگوید: «فرد حملهکننده، اول گارد دروازه را با شلیک میزند و بعدا پیش رویش هر کی میاید را میزند؛ بعدا به صنف آمادگی کانکور وارد میشود و اولا با ضرب گلوله طرف آنها شلیک میکند و بعد از آن خود را انفجار میدهد.»
پس از این که فرد مهاجم خودش را منفجر میکند، شماری از دانشآموزان با انداختن شان از سر دیوار این مرکز به بیرون، توانسته اند جان سالم به در ببرند.
سلاموطندار فارسی را در فیسبوک دنبال کنید
در کنار این، گواهان رویداد، مدعی اند که نیروهای امنیتی حکومت، پس از رویداد، مانع انتقال زخمیان و جسد قربانیان شده اند. محمدرضا قلندری، شاهد رویداد، میگوید: «تمام فضا را پشم و شیشه و همچنان خون گرفته بود. ما بر آمدیم که جسدها را بکشیم؛ اما امارت اسلامی برای ما اجازه نمیداد که جسدها را بکشیم.»
این حمله، حوالی ساعت هفت صبح روز گذشته –جمعه، ۸ میزان- رخ داد که بر اساس تازهترین آمار منتشره از سوی یوناما، ۳۵ کشته و ۸۲ زخمی بر جای گذاشته است.
با این که در بیشتر از دو دههی گذشته، حملههای زیادی از این دست در غرب کابل اتفاق افتاده و از شهروندان هزارهی افغانستان، صدها کشته و زخمی گرفته است؛ اما، برای پیشگری و به دادگاه کشاندن عاملان این رویدادها، تا اکنونی هیچ تلاش جدی و روشمندی نه در درون مرزهای کشور و نه در بیرون از آن انجام نشده است.