سرعت پیشرفت طالبان و سقوط پیهم ولسوالیها در مناطق مختلف کشور به ویژه شمال مایۀ اعجاب بسیاری شده است. در تازهترین مورد زلمی خلیلزاد گفته است که از شدت درگیری غافلگیر نشده، اما از سرعت پیشرفت طالبان متعجب شده است. ظاهراً طالبان نیز از این پیشامد متعجب شدهاند، زیرا اگر این اراضی وسیع از راه جنگ تسخیر میشد، طالبان مجبور بودند برای بهدستآوردن بخش کوچک آن ماهها بجنگند. انس حقانی نوچۀ شاعرمشرب در خانوادۀ جلالالدین حقانی رهبر شبکۀ حقانی که از قطر خیال نظام اسلامی را به سر میپروراند، در نتیجهگیری سرعت پیشرفت طالبان را «تفاهم میان جهتهای افغان» نامیده است.
بیان حقانی شباهتی با اظهارات حنیف اتمر دارد که گفته بود ولسوالیها به صورت برنامهریزیشده تخلیه شدهاند. البته توصیف تخلیۀ برنامهریزیشده، چندان مصداق ندارد، زیرا شهرستانها و پایگاههای استراتژیک با نفرات و امکانات به طالبان واگذار شده است. طالبان با سرپایی (چپلی) و موترسایکل به شهرها آمدند، صاحب چکمه شدند و به زرهپوشها و نفربرهای پیشرفته دست یافتند. بیش از همه، این ماجرا باشندهگان محل را بهتزده کرده است. مردم ناگهان متوجه شدند که گروهی از مردمان پشمآلود و چرکین زمام آنان را به دست گرفتهاند.
سرعت پیشرفت طالبان روحیه نیروها و رزمندهگان را که علیه طالبان میجنگند و این گروه را ننگین میدانند، نیز تضعیف و به معنی دیگر تحقیر کرده است. طالبان در هر نقطهیی که دست یافتهاند قوانین غیرانسانی خود را عملی کرده و مسبب آزار مردم شدهاند. مردم میپرسند دولت با وجود ارتش منظم، تجهیزات مدرن، هواپیماها و چرخبالهای جنگنده، چرا در برابر طالبان به تحقیر تن داد؟ مگر این مردان «وطنپرست» در رأس آنها «متفکر کبیر» نمیگفتند که خروج نیروهای خارجی را به فرصت تبدیل خواهند کرد، فرصت که نوید آن داده میشد، این بود!؟
شاید از یک نظری طرح این پرسشها عبث مینماید؛ زیرا توقع رفتار نیکو از کسانی که با شعار مردمسالاری و تغییر در دسترخوان مردم، مردمسالاری را با تعصب و تقلب آلودند و نان از دسترخوان مردم ربودند، انتظار بیجا است. این جماعت با شعارهای رنگین مبارزه با فساد و اصلاحات در نهادهای امنیتی اجازه دادند تا دشمن در میان رزمندهگان رخنه کند. امور نظامی به غیر نظامیان سپرده شد، شماری در مدت کوتاه و به سرعت ارتقا کردند و به رتبههای مهم نظامی دست یافتند. مگر طارقشاه بهرامی در ظرف دو سال از رتبه «دگرمنی به رتبه تورنجنرالی» نرسید؟ مگر مرد بیماری به نام اسدالله خالد به عنوان وزیر دفاع گماشته نشد و روزها از وظیفه غایب نبود؟
فرماندهان پولیس در شهرستانها بر اساس فرمانیکه غنی در ۱۴ حمل سال گذشته صادر کرده، بنابر تشخیص شورای امنیت ملی گماشته شده و اکنون این افراد «متعهد، صادق و با تجربه» حدود ۲۰۰ ولسوالی را به دشمن واگذار کردهاند. در شماری از پایگاههای مهم ارتش نیز داستان مشابه اتفاق افتاده است. افراد در مدت کوتاه صعود کردهاند و سپس به فرماندهی مناطق استراتژیک رسیدهاند، اما این نوابغ که پلههای موفقیت را دویدهاند، چرا در برابر دشمن ایستادهگی نتوانستهاند؟
غنی در سفری به ولایت خوست گفت که «آنهاییکه از داخل نظام را تخریب میکنند، باید بدانند که پس از این در برابرشان صبر و تحمل نمیکنیم.» از این مرد کاری باید پرسید که چرا تاکنون با مخربان مدارا شده و از کجا معلوم که این وعدۀ تازه بیپایه و شعار مجدد نباشد. هشدار تلفنی به افرادی که گویا همدست طالباناند و سپس نشر آن در صفحات مجازی شاید مایۀ شعف شماری از هواداران و سادهلوحان شود، اما از این پرسش ساده نمیتوان چشم پوشید که چهگونه به فرد خاین فرصت داده میشود تا از کاری که بدان ایمان دارد دست بردارد. این فیگور فقط به حال سیاستمداران فرصتطلب مفید است و درد مردم را درمان نمیکند.
شناختن موریانههای نظام کار دشواری نیست، کسانیکه در مناصب مهم دولتی میرسند، حتماً و به یقین متعلق به گروهی یا فرد صاحب نفوذی هستند و سپس این افراد با دشمن همدست میشوند. اگر واقعاً ارادهیی وجود داشته باشد، پیگری و تحقیق در مورد این افراد به کلونی موریانهها منتهی میشود. طالب و تفکرش برای آینده و مردم افغانستان بسیار خطرناک است، اما این موجودات قرونوسطی بدون حمایت موریانهها شانسی برای موفقیت ندارند.
نکتۀ شگرف دیگر اینست که در مبارزه با طالب پیامهای متضادی مخابره میشود که بر سستی، ضعف و حتا همنوایی شعاریون در این نبرد دلالت دارد. از یک جانب شعار میدهند که «افغانستان خانه ما و گور ما است.» از جانب دیگر از طالب برای یک دعوای باطل مدد میجویند. توگویی همۀ هموغم ملت اینست که طالب مرز دیورند را به رسمیت نشناسد و در صورتی که طالب این تعهد را بدهد آنگاه خدایگان جمهوریت، حاضراند تخت را به ملا هیبتالله بسپارند. چنین سخنی در این شرایط، چیزی جز سرود تسلیم نیست و روحیه رزمندهگان را که علیه لشکر جهل میرزمند، نابود میکند.
موریانههای درون نظام
موبایل؛ از وسیلهی روزمره تا موتور تولید درآمد برای نسل جوان
زنان مبتلا به سوءتغذیه: به مواد غذایی کامل دسترسی نداریم
پزشکان بیمرز: در دو سال بیش از ۳۶۶ هزار بیمار را در بلخ تریاژ کردهایم
سیزدهمین نمایشگاه «صحت افغان» در کابل گشایش یافت
اخراج شش هزار و ۵۰۰ شهروند افغانستان از ایران و پاکستان
بازگشتکنندگان در غزنی با مشکل اقتصادی روبهرو اند
شانهدادن برای اندوه؛ روایت جوانی که نبود پدر و بار سرپرستی خانواده را به دوش میکشد
سرعت پیشرفت طالبان و سقوط پیهم ولسوالیها در مناطق مختلف کشور به ویژه شمال مایۀ اعجاب بسیاری شده است. در تازهترین مورد زلمی خلیلزاد گفته است که از شدت درگیری غافلگیر نشده، اما از سرعت پیشرفت طالبان متعجب شده است. ظاهراً طالبان نیز از این پیشامد متعجب شدهاند، زیرا اگر این اراضی وسیع از راه جنگ تسخیر میشد، طالبان مجبور بودند برای بهدستآوردن بخش کوچک آن ماهها بجنگند. انس حقانی نوچۀ شاعرمشرب در خانوادۀ جلالالدین حقانی رهبر شبکۀ حقانی که از قطر خیال نظام اسلامی را به سر میپروراند، در نتیجهگیری سرعت پیشرفت طالبان را «تفاهم میان جهتهای افغان» نامیده است.
بیان حقانی شباهتی با اظهارات حنیف اتمر دارد که گفته بود ولسوالیها به صورت برنامهریزیشده تخلیه شدهاند. البته توصیف تخلیۀ برنامهریزیشده، چندان مصداق ندارد، زیرا شهرستانها و پایگاههای استراتژیک با نفرات و امکانات به طالبان واگذار شده است. طالبان با سرپایی (چپلی) و موترسایکل به شهرها آمدند، صاحب چکمه شدند و به زرهپوشها و نفربرهای پیشرفته دست یافتند. بیش از همه، این ماجرا باشندهگان محل را بهتزده کرده است. مردم ناگهان متوجه شدند که گروهی از مردمان پشمآلود و چرکین زمام آنان را به دست گرفتهاند.
سلاموطندار فارسی را در فیسبوک دنبال کنید
سرعت پیشرفت طالبان روحیه نیروها و رزمندهگان را که علیه طالبان میجنگند و این گروه را ننگین میدانند، نیز تضعیف و به معنی دیگر تحقیر کرده است. طالبان در هر نقطهیی که دست یافتهاند قوانین غیرانسانی خود را عملی کرده و مسبب آزار مردم شدهاند. مردم میپرسند دولت با وجود ارتش منظم، تجهیزات مدرن، هواپیماها و چرخبالهای جنگنده، چرا در برابر طالبان به تحقیر تن داد؟ مگر این مردان «وطنپرست» در رأس آنها «متفکر کبیر» نمیگفتند که خروج نیروهای خارجی را به فرصت تبدیل خواهند کرد، فرصت که نوید آن داده میشد، این بود!؟
شاید از یک نظری طرح این پرسشها عبث مینماید؛ زیرا توقع رفتار نیکو از کسانی که با شعار مردمسالاری و تغییر در دسترخوان مردم، مردمسالاری را با تعصب و تقلب آلودند و نان از دسترخوان مردم ربودند، انتظار بیجا است. این جماعت با شعارهای رنگین مبارزه با فساد و اصلاحات در نهادهای امنیتی اجازه دادند تا دشمن در میان رزمندهگان رخنه کند. امور نظامی به غیر نظامیان سپرده شد، شماری در مدت کوتاه و به سرعت ارتقا کردند و به رتبههای مهم نظامی دست یافتند. مگر طارقشاه بهرامی در ظرف دو سال از رتبه «دگرمنی به رتبه تورنجنرالی» نرسید؟ مگر مرد بیماری به نام اسدالله خالد به عنوان وزیر دفاع گماشته نشد و روزها از وظیفه غایب نبود؟
فرماندهان پولیس در شهرستانها بر اساس فرمانیکه غنی در ۱۴ حمل سال گذشته صادر کرده، بنابر تشخیص شورای امنیت ملی گماشته شده و اکنون این افراد «متعهد، صادق و با تجربه» حدود ۲۰۰ ولسوالی را به دشمن واگذار کردهاند. در شماری از پایگاههای مهم ارتش نیز داستان مشابه اتفاق افتاده است. افراد در مدت کوتاه صعود کردهاند و سپس به فرماندهی مناطق استراتژیک رسیدهاند، اما این نوابغ که پلههای موفقیت را دویدهاند، چرا در برابر دشمن ایستادهگی نتوانستهاند؟
سلاموطندار را در یوتیوب دنبال کنید
غنی در سفری به ولایت خوست گفت که «آنهاییکه از داخل نظام را تخریب میکنند، باید بدانند که پس از این در برابرشان صبر و تحمل نمیکنیم.» از این مرد کاری باید پرسید که چرا تاکنون با مخربان مدارا شده و از کجا معلوم که این وعدۀ تازه بیپایه و شعار مجدد نباشد. هشدار تلفنی به افرادی که گویا همدست طالباناند و سپس نشر آن در صفحات مجازی شاید مایۀ شعف شماری از هواداران و سادهلوحان شود، اما از این پرسش ساده نمیتوان چشم پوشید که چهگونه به فرد خاین فرصت داده میشود تا از کاری که بدان ایمان دارد دست بردارد. این فیگور فقط به حال سیاستمداران فرصتطلب مفید است و درد مردم را درمان نمیکند.
شناختن موریانههای نظام کار دشواری نیست، کسانیکه در مناصب مهم دولتی میرسند، حتماً و به یقین متعلق به گروهی یا فرد صاحب نفوذی هستند و سپس این افراد با دشمن همدست میشوند. اگر واقعاً ارادهیی وجود داشته باشد، پیگری و تحقیق در مورد این افراد به کلونی موریانهها منتهی میشود. طالب و تفکرش برای آینده و مردم افغانستان بسیار خطرناک است، اما این موجودات قرونوسطی بدون حمایت موریانهها شانسی برای موفقیت ندارند.
نکتۀ شگرف دیگر اینست که در مبارزه با طالب پیامهای متضادی مخابره میشود که بر سستی، ضعف و حتا همنوایی شعاریون در این نبرد دلالت دارد. از یک جانب شعار میدهند که «افغانستان خانه ما و گور ما است.» از جانب دیگر از طالب برای یک دعوای باطل مدد میجویند. توگویی همۀ هموغم ملت اینست که طالب مرز دیورند را به رسمیت نشناسد و در صورتی که طالب این تعهد را بدهد آنگاه خدایگان جمهوریت، حاضراند تخت را به ملا هیبتالله بسپارند. چنین سخنی در این شرایط، چیزی جز سرود تسلیم نیست و روحیه رزمندهگان را که علیه لشکر جهل میرزمند، نابود میکند.
مرتبط با این خبر:
— شمال چه گونه عقیم شد؟
— سفر با چنتۀ خالی
— غنی تا کجا میتازد؟
کلیدواژهها: غنی // موریانه // نظام // حقانی // محب
تحلیل و گزارش
شورای امنیت چهارشنبه در بارهی افغانستان نشست برگزار میکند
آتشسوزی در هند ۲۵ کشته برجا گذاشت
اخراج بیش از ۳۰۰۰ شهروند افغانستان از ایران و پاکستان
بنیاد آقاخان یک شبکهی آبرسانی در پروان میسازد
زمینلرزهی شرق افغانستان؛ «روند آموزش ۲۰۰ هزار دانشآموز متأثر شده است»
دیدار ترامپ با آل ثانی؛ قطر: گفتوگوها مثبت بود
زلزلهی ۷.۴ریشتری در ساحل شرقی کامچاتکای روسیه رخ داد
نخستین نخستوزیر زن در تاریخ نپال؛ کارکی پس از ناآرامیهای خونین به قدرت رسید
غرقشدن دو کشتی در کنگو؛ ۱۹۳ تن جان باختند
مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامهی «راهحل دوکشوری» اسرائیل و فلسطین را تصویب کرد
ارتش نپال و معترضان برای تعیین رهبر موقت وارد گفتوگو شدند
حقانی: امارت اسلامی برای مبارزه با مواد مخدر با کمبود امکانات روبهرو است
یعقوب مجاهد: دشمنان نظام میخواهند به نام سمت و قوم اتحاد مان را برهم بزنند
غنی از نامزدان نهایی فاسدترین شخصیتهای سال پروژۀ گزارشدهی فساد و جرم سازمانیافته
طالبان: نامهای اعضای خانوادۀ حقانی در فهرست سیاه آمریکا، نقض موافقتنامۀ دوحه است
اخبار و گزارشهای سلام وطندار را از شبکههای اجتماعی دنبال کنید:
فیسبوک
توییتر
تلگرام