بوی تند چسب و تیل در فضای کوچک کارگاه پیچیده است؛ اما چیزی که بیشتر محسوس است، صدای درشت سوهانیست که روی تکههای چوب کشیده میشود و طرحهایی از دل چوب بیرون میشود و جان میگیرد. کارگاه حکاکی «ظرافت» در پلسرخ شهر کابل، جایی است که دختران گرد هم آمده و با دستان هنرمند شان روی تکههای چوب زیبایی میآفریند.
خاتمه حسینی ۲۵ساله و فارغ صنف دوازدهم که پنج سال پیش حکاکی نورستانی را آموخته است، یک سال میشود کارگاه شخصی خودش راه انداخته و در دورههای ششماهه به دیگر زنان و دختران، این هنر را میآموزاند. «با دوستهایم یک کارگاهی راهاندازی کردهایم و حدود یکونیم سال در آن جا فعالیت داشتم؛ بعدا آنها خارج رفتند و خودم تصمیم گرفتم که کارگاه شخصی خودم را داشته باشم و با هزینهی ۵۰ هزار افغانی این کارگاه را باز کردم و اکنون سرمایهی ما به ۱۵۰ هزار میرسد.»
دور تا دور کارگاه، ظرفهای چوبی با نقشونگارهای سنتی چیده شده اند. شماری ساده اند و شماری با رنگ و نقاشی درهم آمیخته شده اند.
سلاموطندار را در اکس دنبال کنید
خاتمه، از صبح تا شام، سوهان و چکش در دست دارد، نه فقط برای هنرآفریدن؛ بل با درآمدی که از این راه به دست میآورد، بخشی از نیازهای خانوادهاش را نیز فراهم میکند. هرچند ماهانه درآمد منظمی ندارد؛ اما با آنهم میتواند کرایهی کارگاه و حقوق ماهانهی چهار دختری که به گونهی دایمی با او کار میکنند را پرداخت کند.
خاتمه، میگوید که نداشتن سرمایهی کافی و کسادبودن بازار فروش آن چه تولید میکند، سبب شده که کارش رونق زیادی نداشته باشد. «دشواریهای زیادی داریم، یکی نبود اعتماد مردم به کار زنان در بخش حکاکی نورستانی است. مردم فکر میکنند که حکاکی کار مردان است؛ اقتصاد مردم پایین و بازار کار ما بسیار ضعیف است. در جمهوری خوب بود و فرمایشهای خارجیها میگرفتیم.»
در روزگاری که محدودیتهای آموزشی و کاری زیادی سر راه دختران و زنان وجود دارد، این کارگاه کوچک، توانسته برای شماری از زنان و دختران فرصتی برای حضور معنادار در جامعه را فراهم آورد.
خاتمه در حالی که به آرامی در میان میزها راه میرود، حرکت دستان دخترانی که با دقت روی چوب نقش میزنند را نیز مرور میکند. «علاقهی مردم به یادگیری حکاکی زیاد است و در این میان هنرآموزان ما بیشتر دخترانی است که از آموزش بازمانده و این جا میآیند که حکاکی یاد بگیرند.»
در میان ردیفی از دخترانی که مصروف کندنکاری روی چوب استند، سراغ نسیمه عطایی میروم که با سوهانی روی ساعت دیواری چیزی را حکاکی میکند. او، زمانی که دانشآموز صنف دهم بود، از ادامهی آموزش باز مانده و از این که میتواند حکاکی را بیاموزد، حس خوبی دارد. او میافزاید: «حدود سه ماه است که هنر حکاکی را یاد میگیرم؛ در ابتدا که آشنایی نداشتم خیلی برم مشکل بود؛ اما بعد خوب شد و حالی عادت کردم؛ حالا تمام دختران از مکتب هم محروم شدند، به همین خاطر خواستم یک هنر یاد بگیرم.»
سلاموطندار را در تلگرام دنبال کنید
خاطره مردای، یکی از دیگر هنرآموزان این کارگاه، دانشآموز صنف دهم بود و پس از بستهشدن مکتب به این کارگاه آمده است. انگشتهایش رنگی شده اند، برس در دست دارد و روی یک میوهدانی نقشی را جاگذاری میکند. خاطره، میگوید که حکاکی را به امید ساختن راهی برای استقلال مالی و هنرمندشدن میآموزد. «خواستم کاری از خود داشته باشتم و راهی که از آن طریق کسب درآمد کنم، از همین خاطر آمدم که حکاکی یاد بگیرم؛ به نظرم نقشکندن روی چوب، طراحی و حکاکی روی چوب خیلی خوشآیند است.»
بیشتر دخترانی که در کارگاه خاتمه حسینی سرگرم یادگیری استند، هنر را آخرین راه برای رشد و دگرگونشدن میبینند. وقتی سوهان و چکش را در دست میگیرند، گذر زمان را فراموش کرده و برای رسیدن به تصویری که در ذهن دارند، تلاش میکنند.
خاتمه حسینی، سوهان را دوباره در دست میگیرد. کار زیادی به پایان این حکاکی نمانده. او، آرزو دارد که کارگاهش را گسترش بدهد تا هم خودش درآمد بیشتری داشته باشد و هم دختران بیشتری بتوانند این هنر را بیاموزند.