وارد پارک شهر نو میشوم؛ جایی که بیشتر از کسانی که برای تفریح آمده باشند، افراد بیکار با چهرههای آشفته و خسته در آن به چشم میخورند. در میان این «خستگی»ها، افرادی از هر دستهی سنی دیده میشود که رنج نداشتن در پوشاک رنگرفته، چهرهی ناخوش و لبهای خشکیدهی شان به خوبی پیداست.
با کمی قدمزدن در پارک، با مرد میانسالی روبهرو میشوم که تازه ریشش به ماشبرنجی میزند و روی دستمال چهارخانهاش، زیر سایهی درختی پیر لم داده تا اندکی خستگی در کند. همین که سر حرف را با هم باز کردیم، به گلایهکردن شروع کرد؛ گلایه از روزگاری که این رزوها او را زیر بارش زیر گرفته است. او که خودش را احمد فواد معرفی میکند، در یک سال گذشته هیچ کاری نداشته و به سختی توانسته است از پس هزینهی زندگی خانوادهاش بربیاید؛ برآمدنی که او را لاغرتر و گونههای استخوانیاش را نمایانتر کرده است.
فواد که این روزها با بیکاری و ناداری خودش کلنجار میرود، میگوید که برای فرار از بیکاری و دیدن چهرههای کودکان و خانمش که رنج نداشتن را ثانیهبهثانیه به رخ او میکشند، به پارک شهر نو آمده تا چند ساعتی، اندوه خودش را به تنهایی بخورد و چرتی هم برای نان شب بزند. او، با صدایی پر از خستگی و ناامیدی، میگوید که «وقتی نان صبح ر پیدا کنی، چاشتاش نمیشه؛ اگه چاشته پیدا کنی، د چرت نان شو میمانی.» فواد که پدر یک دختر و دو پسر است، بیشتر از هر چیزی از گرسنگیکشیدن کودکانش غمگین است؛ غمی که به این زودیها از سر او و سفرهی خالی خانهاش دستبرداشتنی نیست و با گذشت هر روز، به ناراحتی ذهنیاش میافزاید و مانند زخمی در سرش رشد میکند.
سلاموطندار فارسی را در تویتر دنبال کنید
فواد که این روزها زیر فشار زندگی له شده، در حالی که به سمت پاهایش خیره مانده، میگوید: «از بس که از دست روزگا به تنگ آمدیم، یگان وقت دلم میشه که جیغ بزنم.»
در گوشهی دیگر پارک، با مرد جوان دیگری برمیخورم که از ظاهرش نزدیک به ۳۰ساله به مینماید. بیکاری او را نیز ناچار کرده که برای گذراندن وقتش به پارک شهر نو بیاید و چندساعتی به بدبختیهای اطرافش بنگرد و ساعتی هم زیر سایهی درختی بخوابد. او شکوهکنان میگوید؛ با این که دو سند کارشناسی در دست دارد؛ اما هر باری که برای گرفتن کار به ادارههای دولتی رفته، او را به دلیل این که در حکومت پیشین کارمند بوده، در هیچ ادارهای پذیرفته اند.
هرچند ناداری و بیکاری، بحرانی نیست که به تازگی دامنگیر افغانستان شده باشد؛ اما پس از فروپاشی جمهوری، کشور بیشتر از پیش در بحرانهای اجتماعی-اقتصادی فرو رفته و شهروندان به گونهی بیسابقهای با سختیهای زندگی سردچار شدند، به نحوی که اکنون بالای ۹۵ درصد شهروندان از ناامنی غذایی رنج میبرند و بیشتر از ۵۵ درصد دیگر، برای زندهماندن به کمکهای انساندوستانه نیازمند استند؛ کمکهایی که اگر سروقت به کشور واریز و به دست نیازمندان قرار نگیرد، احتمال مرگومیر بالا به دلیل گرسنگی در زمستان پیش رو افزایش مییابد و شمار زیادی از کودکان به ویژه در روستاهای دورافتادهی کشور، بهار سال آینده را تجربه نخواهند کرد.
با این که آمار دقیقی از شمار بیکاران کنونی در افغانستان در دست نیست؛ اما بر اساس آمارهای دورهی جمهوری، از ۱۶ میلیون شهروند واجدشرایط کار در کشور، تنها شش میلیون آن در چرخهی کاری فعالیت داشتند؛ آماری که با توجه به رکود بازار کار و ازمیانرفتن شمار زیادی از فعالیتهای اقتصادی که با روحیهی امارت اسلامی همخوانی ندارد و آماری که در رسانههای همگانی شده، اکنون میبایستی رقم بیکاران به بالای یازده میلیون افزایش یافته است.
در کنار بیکاری که به گونهی بهینهای به افزایش ناداری در کشور منتهی شده، خشکسالیهای پیهمی که از سه سال به این سو شماری از ولایتهای افغانستان را آسیبپذیر کرده و افزایش بهای مواد خوارکی و سوختی در بازارها، میزان گرسنگی و ناداری به گونهی باورنکردنیای افزایش یافته است. در راستای همین روند رشد روبهپایین اقتصادی و تحرک اجتماعی، افغانستان در معرض مرگ کتلهای به دلیل گرسنگی قرار گرفته است.
سلاموطندار فارسی را در فیسبوک دنبال کنید
در تازهترین گزارش سازمان خواروبار و کشاورزی سازمان ملل متحد و برنامهی جهانی غذا، پیش از رسیدن زمستان –در قوس سال روان- شش میلیون شهروند در حالت اضطراری گرسنگی قرار خواهد گرفت. این دو نهاد سازمان ملل متحد، در گزارش مشترکی که از وضعیت افغانستان در هفتم میزان سال روان همگانی کرده، گفته است که به دلیل سطح بلند نیازمندیها، متأثرشدن فرآوردههای کشاورزی و افزایش بهای مواد خوراکی، شش میلیون شهروند پیش از رسیدن زمستان، در معرض خطر اضطراری گرسنگی قرار خواهد گرفت.
در این گزارش آمده است که شهروندان افغانستان، دومین زمستانی را به تجربه خواهند گرفت که به دلیل افزایش درصدی گرسنگی، هیچ آمادگی ازپیش برای رویارویی با آن ندارند.
یافتههای این گزارش، نشان میدهد که در مقایسه با سال پیش، شمار افرادی که پیش از فرارسیدن زمستان با ناامنی غذایی روبهرو میشوند، به گونهی چشمگیری افزایش یافته است. «اکنون، ۴ میلیون ۳۰۰ هزار شهروند با لایههایی از بحران ناامنی شدید غذایی دستوگریبان اند و بیشتر از ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تن دیگر، در وضعیت اضطراری گرسنگی قرار دارند.»
در همین حال، دفتر همآهنگی کمکهای انسانی سازمان ملل متحد (اوچا)، میگوید که در سال روان میلادی برای کمک به ۲۲ میلیون نفر در افغانستان، ۴.۴ میلیارد دالر منابع مالی درخواست کرده بود؛ اما با گذشت نُه ماه، تنها ۴۳ درصد این درخواست فراهم شده است.
با توجه به رشد چشمگیر بیکاری و به دنبال آن افزایش گرسنگی و بلندرفتن بهای مواد خوارکی و سوختی، اگر کمکهای مورد نیا شهروندان پیش از فرارسیدن زمستان مهیا و در مکانهای مناسب آن جابهجا نشود، احتمال بلندرفتن تلفات انسانی به دلیل گرسنگی در ماههای آینده به ویژه با سردشدن هوا وجود دارد که بیشتر از کودکان در خانوادههای نادار و روستاهای دورافتادهی کشور، قربانی خواهد گرفت.