یک نواری ویدیویی‌ در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که محمداشرف غنی و مارشال عبدالرشید دوستم را در حال خوش‌وبش نشان می‌دهد. در این نوار ویدیویی عبدالرشید دوستم تمایل نشان می‌دهد با روشی که در ایام کرونایی میان سیاستمداران معمول بود، ساعد خود را با ساعد غنی مماس کند. غنی با خوش‌رویی اعتراض می‌کند، «نی بیا صحی دست بتیم، صحی دست بتی!» بعد دوستم را در آغوش می‌گیرد و مارشال دوستم با زبان کنایه می‌گوید: «دست من یک دست است!» و بعد دو طرف شلیک خنده سر می‌دهند.

دوستم بعد از دو سال و در آستانۀ یک تحول سیاسی در افغانستان از پایگاه اصلی‌اش ولایت جوزجان به کابل بازگشت و پس از چند روز با غنی دیدار کرد. غنی و دوستم پشت دروازه‌های بسته و در پستوی ارگ ملاقات طولانی داشتند و میان آنان مسائل مختلف از جمله جنگ علیه طالبان در صورت تشدید جنگ در کشور و امتیازهایی که بایست غنی به دوستم قائل شود، مطرح شد. مارشال دوستم از مدت طولانی به این‌سو راغب بود که غنی را ملاقات کند و طرح خود در مورد جنگ علیه طالبان را با او شریک کند، اما غنی هیچ تمایلی به ملاقات با او نداشت.

تحولات اخیر و تلاش‌های آمریکا برای صلح در افغانستان غنی را در مضیقه قرار داد و او لاجرم برای کاهش سطح فشار بار دیگر به سیاست‌مداران سنتی رجوع کرده است. دیدار با دوستم و پسر و دختر او نیز از همین ضرورت ناشی می‌شود. ضرورت، آغوش غنی را به روی دوستم و شماری از سیاست‌مداران گشوده است.

در واقع روابط میان دوستم و غنی آن‌چنان که در نوار ویدیویی دیده می‌شود، شکل ثابت نداشته و فرازوفرود بسیاری را تجربه کرده است. دوستم، در ناسیونالیسم افغانی که غنی نسبت به آن ابراز وفاداری می‌کند و همه چیز را با ارزش‌های افغانی می‌سنجد، تعریف خاصی دارد. اولاً؛ دوستم از لحاظ تباری اوزبیک است و مطالباتش برای جایگاه حقوقی و امتیازات اوزبک‌ها در ساحت ناسیونالیسم افغانی تمرد و فزون‌خواهی شمرده می‌شود. از نظر ناسیونالیسم همه باید مطیع فرمایشات برادر بزرگتر باشند و جایگاه آنان در حد «غلام‌بچه» مانع ندارد.

یکی از شروط جرگۀ عبدالله برای حل بحران انتخاباتی اعطای رتبۀ مارشالی به دوستم بود. غنی در واقع زیر فشار جام شوکران نوشید تا به اعطای رتبۀ مارشالی به دوستم موافقت کند. زیرا چنین اقدامی در حکم زیر پاگذاشتن ارزش‌های ناسیونالیسم افغانی بود.

ثانیاً؛ دوستم در زمان حکومت داکتر نجیب‌الله، در گشودن مناطق با عنوان «گلم جمع» هیچ ترحم را نمی‌شناخته است. به گونۀ مثال در جنگی در قندهار در آن زمان، پشتون‌های زیادی را که در برابرش می‌جنگیدند، کشته و از خرمن مردگان گذشته است. همچنان در زمان سقوط طالبان او متهم است که طالبان زیادی را در دشت لیلی قتل‌عام کرده که عمدتاً پشتون بوده‌اند. دوستم هیچ یکی از این موارد را نمی‌پذیرد اما در ناسیونالیسم افغانی او قاتل پشتون‌هاست. غنی در مقاله‌یی که در سال ۲۰۰۹ منتشر شده دوستم را قاتل شناخته‌شده خوانده و کرزی را به دلیل اتحاد با دوستم شماتت کرده است.

ثالثاً؛ دوستم به حکومت غلزایی‌ها و به هم قبیله‌یی غنی خیانت کرده است. دوستم نقش برجسته در سقوط نجیب‌الله احمدزی هم‌ایل احمدزی بر سر اقدار داشت و غنی نمی‌تواند این اقدام را هرگز فراموش کند.

با توجه به موارد یادشده دوستم، در ناسیونالیسم افغانی مهره‌یی مطلوب نیست، اما گاه ضرورت‌ها و شرایط زمانی سلطان را وامی‌دارد که به توصیۀ ماکیاولی روباه شود. غنی با توجه به منافع سیاسی‌اش مجبور شده بر خلاف سخن پیشین خود دوستم را به عنوان معاون نخست ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۴ گزینش کند. دوستم توانست رأی اوزبیک‌ها را به صورت یک‌پارچه در صندوق غنی واریز کند که در میان آرای غنی که با گوسفندان سیاسی به دست آورد، مانند الماس در میان گوسفندان بود.

غنی پس از آن ‌که از دوستم به عنوان ضرورت استفاده کرد، او را به سختی مجازات کرد. در زمانی که دوستم معاون نخست ریاست جمهوری بود، مهره‌یی عاطل شمرده می‌شد و صلاحیت چندانی به عنوان فرد دوم مملکت نظر به تعریف قانون نداشت. هنگامی‌ که دوستم برای سرکوب طالبان در شمال مشغول جنگ بود در سال ۲۰۱۶ در ولسوالی غورماچ فاریاب با یک سوءقصد غافلگیرکننده مواجه شد. در این سوءقصد حدود ۲۰ تن از محافظان دوستم کشته شدند، اما او به سختی از این معرکه جان سالم به در برد. پس از این حادثه دوستم شورای امنیت ملی را که در رأس آن حنیف اتمر قرار داشت، به مشارکت در این سوء‌قصد متهم کرد. شورای امنیت این اتهام را نپذیرفت، اما در پی آن روابط میان غنی و دوستم بیشتر به وخامت گرایید.

با پخش خبر تعرض جنسی به احمد ایشچی، غنی در مقام مدافع ارزش‌های حقوق بشری ظاهر شد و دوستم را به شدت زیر فشار قرار داد. او در نهایت دوستم را به ترکیه تبعید کرد و برای مدتی اجازه نداد وارد کشور شود. سرانجام دوستم پس از اعتراض‌هایی که در پی بازداشت نظام‌الدین قیصاری در شماری از ولایت‌های اوزبیک‌نشین انجام شد، از سوی غنی اجازه یافت به کشور بازگردد. در آخرین انتخابات ریاست جمهوری دوستم به جرگۀ مخالف غنی پیوست و در جریان جنجال‌های ناشی از بحران انتخاباتی گاهاً هشدارهایی از جوزجان به غنی مخابره می‌کرد. در این جریان غنی تلاش کرد او را اقناع کند، اما دوستم پیوسته مخالف ماند.

یکی از شروط جرگۀ عبدالله برای حل بحران انتخاباتی اعطای رتبۀ مارشالی به دوستم بود. غنی در واقع زیر فشار جام شوکران نوشید تا به اعطای رتبۀ مارشالی به دوستم موافقت کند. زیرا چنین اقدامی در حکم زیر پاگذاشتن ارزش‌های ناسیونالیسم افغانی بود. بسیاری از ناسیونالیست‌های رادیکال پس از این اقدام، غنی را به سختی مورد سرزنش قرار دادند. به نظر آنان رفتن به سوی جنگ با دوستم نسبت به این خفت ترجیح داشت. به هر حال برای اعطای رسمی رتبۀ مارشالی غنی برنامۀ رسمی در کابل برگزار نکرد و دوستم مجبور شد، مراسمی با هزینه شخصی خود در جوزجان برگزار کند. دوستم در یکی از مصاحبه‌هایش امتناع غنی از برگزاری مراسم رسمی را ناشی از نوع نگاه نژادپرستانه نسبت به اوزبیک‌ها تلقی کرد.

دوستم پیوسته گفته است که قادر است در ظرف شش ماه در صورتی که غنی به او اجازه دهد، گلیم طالبان را از افغانستان جمع کند، اما غنی هیچ‌گاه به او چنین فرصتی را نخواهد داد. در آخرین فاز رفاقت، با وجودی که دوستم گفت که «دست من یک دست است!» اما حقیقت این است که دو طرف در میدان سیاست به روش خود بازی می‌کنند؛ خندهای بلند و لبخندهای تصنعی در زمین سیاست آینده‌یی ندارد.

مرتبط با این خبر:

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: