
عبدالله: تبعیض سیستماتیک در دانشگاه سبب شد کشور را ترک کنم
مهاجرت، پدیدهیی که باشندهگان کشورهای مختلف برای هدفهای مختلف و کسب مهارتهای جدید آن را برمیگزینند. شماری از افرادی که زمینۀ کار و تحصیل برایشان

مهاجرت، پدیدهیی که باشندهگان کشورهای مختلف برای هدفهای مختلف و کسب مهارتهای جدید آن را برمیگزینند. شماری از افرادی که زمینۀ کار و تحصیل برایشان

حمیدالله، نوجوان ۱۸ ساله، باشندۀ ولایت لوگر است. او تا صنف یازدهم درس خوانده و چندین بار به خاطر فقر و یافتن لقمهنانی، به ایران مهاجرت نامنظم کرده است.

زنان اخراجشدۀ بیسرپرست افغانستانی از ایران، همانند دیگر جوانان از خشونتهای رنجآور از سوی مرزبانان ایرانی و قاچاقبران انسان روایت میکنند.

همهچیز بامداد چهارشنبه، ۹ سپتامبر آغاز شد. درست زمانی که اردوگاه موریا، بزرگترین اردوگاه پناهجویان در جزیرۀ لیسبوس یونان، آتش گرفت. این تنها یک رویداد آتشسوزی نبود، بل فاجعهیی بود که بیش از ۱۰ هزار پناهجو را بیخانمان کرد.

هرچند که پدیدۀ مهاجرت از زمانههای دور به اینسو در بین جوامع بشر وجود داشته و تنها به افغانستان خلاصه نمیشود، اما افزایش ناامنیها و بیثباتی در کشور، سبب افزایش غیرقابل کنترل این پدیده شده است.

وکیل احمد، جوان ۲۰ ساله، باشندۀ ولایت غور است. او، دو شبانهروز در یکی از پاسگاههای ایران از پا آویزان بوده و گاز اشکآور به چشمانش پاشیده شده است.

هرچند پدیدۀ مهاجرت از سالهای دور به اینسو در میان مردم وجود داشته، اما افزایش ناامنیها و بیثباتی در چند سال پسین در کشور سبب شده است که رقم مهاجرت به گونۀ بیپیشینه افزایش یابد.

فضل خان باشندۀ ولایت بغلان است. او چند سالی پیش به دلیل آنچه که مشکلات اقتصادی میگوید، راه مهاجرت نامنظم را در پیش میگیرد و در نهایت به هدفش نمیرسد.

عبدالمعز خودش را باشندۀ اصلی منطقۀ مرغاب ولایت غور معرفی میکند. به گفتۀ خودش، ۱۳ساله داشته که افغانستان را به دلیل فقر و تنگدستی ترک میکند و به ایران میرود.

موقع حرف زدن نمیدانست چه بگوید و کدامین دردش را بازگو کند. حال و احوال خوبی نداشت. گفتمتش: از روزهای خوب زندهگی بگو. گفت: «تازه عروس شده بودم و با خانواده شوهرم در زادگاهم زندهگی میکردم.

محمدزبیر عالمیار، از جوانان نخبۀ کشور که در بلجیم زندهگی میکند میگوید، پس از گرفتن کارت شهروندی این کشور تحصیلاتش را در رشتۀ «سیاست جهانی» به سطح کارشناسی ارشد/ماستری آغاز کرده و اکنون دانشجوی سال آخر این رشته است.

با وجود محدودیتهای مرزی، قاچاق انسان و مهاجرتهای غیرقانونی به کشورهای اروپایی هنوز ادامه دارد. همهساله بسیاری از جوانانی که قادر به یافتن کار در داخل کشور نمیشوند، با تحمل سختیهای زیاد دست به مهاجرتهای نامنظم میزنند.

ربانی کریمی میگوید که در یک نیمهشب گرم تابستانی، صدای انفجار او را از خواب بیدار میکند. پس از وقوع انفجار، صدای شلیک گلوله در فضا میپیچد. او میگوید، پس از درگیری و شلیکهای پیهم، محافظان پدرش او و سایر اعضای خانواده را به خانه همسایۀ منتقل و از آنجا به مکان دورتری انتقال میدهند.

شب بود. از آن شبهای که آسمان پر از ستاره میشود. روی بام خانه خوابیده بودم و به ستارهها نگاه میکردم. دلم برای مکتب رفتن تنگ شده بود. برای روزهایی که به مکتب فکری سلجوقی میرفتم، بیشتر.

خشونت، تبعیض جنسیتی و ازدواجهای زیر سن در برابر زنان در افغانستان سببشده که شماری از آنها کشور را ترک کنند. آنها برای داشتن زندهگی

حبیب عظیمی، نام (مستعار) از نوجوانانی که صنف ۱۱ مکتب بود به دلیل فقر و حضور طالبان، مسیر مهاجرت نامنظم را در پیش گرفت و مقصدش کشور ایران بود. او باشندۀ ولسوالی سیدآباد ولایت میدانوردک است.