جو بایدن، پیرترین رئیسجمهور آمریکا دیروز رسماً قدرت را تحویل گرفت. روشن است که رسیدهگی به اقتصاد آسیبدیدۀ آمریکا از کرونا، مبارزه با افراطگرایی معتقد به برتری نژاد سفید، بهبود روابط آمریکا با متحدانش، رسیدهگی به مشکلات خاورمیانه و روابط این کشور با چین از اولویتهای آقای بایدن است. اما این پیرمرد در قضیۀ افغانستان با آزمون دشواری مواجه است.
بر اساس «موافقتنامۀ آوردن صلح به افغانستان» که بین طالبان و ادارۀ دونالد ترامپ به امضا رسید، بایدن تا ماه می میلادی فرصت دارد به قضیۀ افغانستان رسیدهگی کند و نیروهایش را به گونۀ کامل از این کشور بیرون کند. ادارۀ ترامپ به گونۀ یکجانبه امتیازات بسیاری به گروه طالبان داده است. ۵ هزار زندانی که از زندانهای افغانستان آزاد شده، به نبرد بازگشتهاند و مشروعیت بینالمللی دولت افغانستان ضعیف شده است. در سوی دیگر در نتیجۀ حاتمبخشیهای ادارۀ ترامپ، هویت طالبان از یک گروه تروریستی به گروه سیاسی و نظامی تحول کرده و بسیاری از کشورهای منطقه و جهان آشکار با این گروه وارد معامله شدهاند.
بایدن با شعار «آمریکا برمیگردد» قدرت را به دست گرفته و اعادۀ موقعیت آمریکا در جهان را مسئولیت خود میداند. بنابر این رسیدهگی مسئولانه به قضیۀ افغانستان در راستای سیاست کلی او قرار دارد. به صورت عموم ما در مورد سیاست بایدن در رابطۀ افغانستان چیزی نمیدانیم؛ زیرا در این مورد سخن بسیاری گفته نشده، اما مصداقهای این تحلیل بر نشانههای چشمانداز سیاست خارجی بایدن و اظهارنظرهای خود او و نزدیکانش تکیه دارد.
طوری که گفته میشود، پایان طولانیترین جنگ تاریخ آمریکا یکی اهداف جو بایدن است. اما بایدن برای رسیدن به هدف، با روش ترامپ عمل نخواهد کرد. ادارۀ بایدن برای رسیدهگی به قضیۀ افغانستان در نخست توافقنامۀ صلح با طالبان و ضمایم محرمانۀ آن را بررسی میکند؛ آنگونه که آنتونی بلینکن، وزیر خارجۀ ادارۀ بایدن گفته است، محتوای مذاکرات به دقت بررسی خواهد شد.
با توجه به تأکید بایدن به تقویت دموکراسی و حمایت از ارزشهای حقوق بشری در جهان، برای رسیدهگی به قضیۀ افغانستان یک مسئولیت اخلاقی نیز متوجه آمریکا خواهد بود. ادارۀ ترامپ در زمان مذاکرات صلح با طالبان، هیچ رغبتی به حفاظت از دموکراسی و ارزشهای حقوق بشری نشان نداد. اتحادیۀ اروپا و سازمان ناتو که تأکید بر حفظ میراثهای مثبت داشتند نیز در حاشیه قرار گرفتند، اما با توجه به این که بایدن به تقویت روابط با متحدان آمریکا از جمله اتحادیۀ اروپا تأکید دارد، از آنان نیز در زمینه حرف خواهد شنید. بنابر این، مسألۀ دموکراسی، حقوق زنان و ارزشهای بشری که از سوی ادارۀ ترامپ از قلم افتاده بود، گفتوگوهای صلح را متأثر خواهد کرد.
استراتژیستهای ادارۀ بایدن برای رسیدهگی به قضیۀ افغانستان در نظر دارند که به بهانه فراهمنبودن شرایط، مهلت شش ماهه به تقسیماوقات خروج نیروهای آمریکا در افغانستان افزوده شود. چنانچه این برنامه عملی شود، چارچوب زمانی پیشبینیشده در توافقنامۀ دوحه نیز نقض خواهد شد. طالبان به دشواری حاضر شدند که مهلت زمانی ۱۴ ماهه را برای خروج نیروهای آمریکایی بپذیرند و آنان در برابر پیشنهاد تمدید زمان بیشتر مقاومت خواهند کرد. اما نکتۀ مثبت این است که بایدن از گذشته روابط خوبی با پاکستان داشته و از آنان برای متقاعدکردن طالبان استفاده خواهد کرد. در زمان ترامپ طالبان امکان بالقوه برای تصاحب قدرت را به دست آوردند، اما در زمان بایدن شانس آنچه که طالبان «ایجاد حکومت واقعی اسلامی» میگویند، ضعیف خواهد شد. بنابر این، احتمالاً طالبان گزینۀ بازگشت به جنگ را به جدیت بررسی کنند.
ارزیابی و سطح خوشبینی دولت افغانستان بسیار زیاد است. حلقۀ قدرت در افغانستان تصور میکند که در ادارۀ جدید ایالات متحدۀ آمریکا طرح حکومت موقت کنار گذاشته خواهد شد و همکاریهای کابل-واشنگتن تقویت میشود. از همین اکنون شماری کار زلمی خلیلزاد نمایند، ویژۀ وزارت خارجه آمریکا را تمامشده میپندارند و محاسبه میشود که با رفتن خلیلزاد، غوغای حکومت موقت خواهد مرد.
اما تصور این که جو بایدن به حکومت افغانستان، چک سفید بدهد نیز میتواند اشتباه باشد. آمریکا در قضیۀ افغانستان با مجبوریتی مواجه است، به صورتی که پرستیژ این کشور آسیب نبیند، قضیه افغانستان فیصله شود. حفظ یک واحد رزمی آمریکا در افغانستان نیز حمایت دوامدار آمریکا از حلقۀ قدرت را ضمانت نمیکند. با توجه به این که بایدن مخالف روند ملتسازی در افغانستان است. آمریکا دیگر از روندهای تقلبی به نام دموکراسی و انتخابات حمایت نخواهد کرد.
از جانبی هم بعید است که ادارۀ بایدن طرح ادارۀ موقت و تشکیل یک حکومت تازه را که عنوان روزنهیی برای ختم جنگ و شریکساختن طالبان در قدرت پنداشته میشود، کنار بگذارد. بنابراین، خوشبینیهای پیش از موعد شاید به زودی به یأس تبدیل شود.