باز شدن مرزهای ترکیه به روی مهاجرین سبب شده است هزاران پناه جو به مرز ادرینۀ یونان هجوم ببرند، تعدد مهاجران درین مرز سبب شده است تا مرزبانان یونانی از گلوله وگاز اشک آور کار بگیرند. این درحالیست که هزاران پناه جوی سوری، افغان وایرانی درترکیه انتطار رفتن به اروپا را میکشند اما با باز شدن مرزهای ترکیه راه های رفتن به اروپا ازسوی کشور مرزی یونان تاهنوز هم بسته است.
روز: شهریور ۲۷, ۱۳۹۹
مشتزن افغانستان بر سکوی قهرمانی اروپا
مهاجرت: رنجی فراموش ناشدنی
نورستان؛ موسیقی شهر رویایی افغانستان چهگونه است؟
نورستان یکی از ۳۴ ولایت افغانستان است و در خاور این کشور قرار گرفتهاست. مرکز این ولایت شهر پارون است. نورستان یا کالاشستان پیشین در تمام تاریخ خود تا سال ۱۸۹۶ که سپاهیان امیر عبدالرحمن فرماندهٔ افغانستان آن را با کشتار تاریخی تصرف کردند منطقهٔ مستقلی بود و بهدلیل آن که مردم آن پیرو مذاهب باستانی نیاهندوایرانی دین ودایی بودند میان مسلمانان به اشتباه به کافرستان معروف بودند در حالی که به خدای یکتای دیزاو ایمان داشتند، سرانجام اهالی میان مرگ یا کوچ یا تشرف به اسلام وادار به انتخاب تاریخی شدند.
قسمتهای شمالی نورستان از غرب به شرق شامل مناطق رمگل، دره پیج، وایگل و باشگل میشود. نورستان از شمار زیادی درهٔ دالان مانند و کمپهنا تشکیل شده که شیب همه این درهها از شمال به جنوب است. دره پیچ یا نورستان مرکزی از نظر ارتباط با دیگر نقاط نورستان اهمیت ویژهای دارد زیرا توسط درههای فرعی با قسمتهای باختری و خاوری نورستان ارتباط دارد.[۴] مناطق پردرخت نورستان تا ارتفاعات ۴۰۰۰ متری ادامه دارد و بالاتر از آن تنها درختزارهای بید و بتهزارها دیده میشوند.
این ولایت دارای هشت ولسوالی/شهرستان بنامهای نورگرام، دوآب، مندول، وایگل، واما، کامدیش، برگمتال و پارون (مرکز نورستان) است. در تقسیمات اداری نورستان، چندین دره مردم پشهای چون ملیل و مشپه، وده وو، شاما، ژونیا، پیار و ننگراج جا داده شدهاست که از نگاه فرهنگی و تاریخی روابط بسیار نزدیکی با هم دارند. مردم نورستان تنها در چند صدسال اخیر توسط میرویس خان هوتک و لشکرکشی او مسلمان شدند. نورستان مجموعاً ۷۵ هزار هکتار علفچر و ۲۵۱٬۵۰۴ هکتار جنگل دارد که یک پنجم تمام جنگلات افغانستان را تشکیل میدهد که با درختان ارچه، جلغوزه، نشتر، بلوط، اوبخت، سیروب و درختان کوهی باثمری چون بادام، تاک، انجیر و زیتون کوهی پوشیده شدهاست. نورستان سه دریای بزرگ؛ باشگل، وایگل (پارون) و رمگل و دهها دریاچه کوچک دارد که تمام سال آب دارند. گوشهای از نورستان نیست که آب زلال چشمه در آن روان نباشد و هوای معتدل و پاکیزه دارد.
طالبان به سیبیاس: یا در حکومت سهیم میشویم یا افغانستان را تصرف میکنیم
یکی از اعضای ارشد هیأت گفتوگوکنندۀ طالبان به شبکۀ سیبیاس گفته است که نظام کنونی افغانستان کاملاً «فاسد و ناتوان» است و ایجاد یک حکومت ائتلافی با کشتی در حال غرق حکومت محمداشرف غنی، طالبان را نیز غرق خواهد کرد.
این عضو ارشد گروه طالبان گفته است: «حالا نوبت طالبان است. رژیم افغانستان را برای سه تا پنچ سال به طالبان واگذار کنید. طالبان با جامعۀ جهانی به ویژه ایالات متحده همکاری میکنند. ما ثابت میسازیم، همانطوری که یک دشمن سرسخت بودهایم، در آینده یک همکار استوار و قابل اعتماد خواهیم بود.»
عباس استانکزی، معاون رئیس هیأت گفتوگوکنندۀ طالبان در مصاحبۀ جداگانه با سیبیاس تأکید کرده است که «جامعۀ جهانی نباید عصبانی باشد.» او گفته است: «در ازای برخورد با طالبان به عنوان یک نهاد سیاسی مشروع در افغانستان، ما این بار خوب ظاهر شده و در برابر قوانین بینالمللی بیشتر مسئول خواهیم بود.»
عضو ارشد هیأت گفتوگوکنندۀ طالبان که نخواسته نامی از او برده شود، گفته که رژیم پیشین طالبان – که در سال ۲۰۰۱ با حمله بر افغانستان سرنگون شد – بیتجربه بود و به همین دلیل از سوی کشورهای جهان پذیرفته نشد و این امر سبب فاصلۀ جامعۀ جهانی از این گروه شد.
یک عضو دیگر طالبان نیز گفته که به این گروه در نظام باید سهم مفید داده شود. او خواستار پنج وزارت کلیدی در حکومت آینده برای این گروه شده و افزوده که جنگجویان طالبان در قالب نیروهای امنیت ملی افغانستان مدغم شوند و همۀ اینها باید زیر چتر یک دولت اسلامی باشد.
او در این مصاحبه گفته است که این گروه حالا مخالف کار زنان در حکومت نیست و به گروهها و اقلیتهای مذهبی نیز در حکومت نقش خواهد داد.
طالبان همواره تأکید کردهاند که این گروه زنان را بهعنوان نخستوزیر و عضو دادگاه عالی نمیپذیرند. با شروع گفتوگوهای صلح، زنان افغانستانی پیوسته اعتراض کردهاند که مبادا دستآوردهای آنان در این مذاکرات به هدر برود.
عضو گفتوگوکننده طالبان به شبکۀ سیبیاس گفته است: «طالبان در افغانستان یک واقعیتاند. تنها طالبان میتوانند این جنگ را پایان داده و ثبات را به افغانستان برگردانند. طالبان از جنگ خسته شدهاند، اما فداکاریهای ۲۰ سال گذشته را هدر نخواهند داد. این گروه بدون نتیجه میدان را خالی نخواهد کرد.»
او در این مصاحبه تأکید کرده است: «در حال حاضر حکومتهای آمریکا و افغانستان طرح B ندارند و تنها طالباناند که دارای طرحهای A و B اند، «طرح A ما راهحل سیاسی صلحآمیز است و طرح B ما قطعاً تصرف افغانستان با نیروی نظامی. اگر گفتوگوها به بنبست بخورد، ایالات متحده تنها چند گزینه در اختیار دارد. اگر طالبان میز مذاکره را ترک کنند و جنگ خود را علیه نیروهای افغانستانی و حامیان خارجی آنها از سر بگیرند، فرماندهان نظامی آمریکا ممکن از رئیسجمهور ترامپ بخواهند که روند خروج را متوقف کرده یا حتا عقبنشینی مداوم نیروهای آمریکایی در این کشور را برعکس سازد.
یکی از وزیران پیشین طالبان گفته است: «در وضعیت کنونی طالبان دست بالا دارند و ما میدانیم که چهگونه این وضعیت را به نفع طالبان سوق دهیم.»
صدیق صدیقی، سخنگوی ریاست جمهوری با بازنشر گزارش شبکۀ سیبیاس گفته که دیدگاههای همیشهگی طالبان برای گرفتن مسئولیت ارتش در افغانستان، توهم و خلاف روحیۀ فعلی صلح است.
سخنگوی ریاست جمهوری امروز چهارشنبه، بیستوششم سنبله در واکنش به گفتههای اعضای ارشد طالبان به شبکۀ سیبیاس در توییتی نگاشته است: «این موضوع کاملاً یک موضوع ناامیدکننده و ناگوار برای مردم افغانستان و جامعۀ جهانیست.»
کمیتۀ مصونیت خبرنگاران: حکومت روند اطلاعرسانی از مذاکرات صلح را مختل کرده است
کمیتۀ مصونیت خبرنگاران میگوید که حکومت با گذاشتن موانع بر سر راه خبرنگاران، روند اطلاعرسانی از مذاکرات بینالافغانی در دوحه را مختل کرده است.
شماری از خبرنگارانی که از قطر برگشتهاند، میگویند که حکومت با گذاشتن موانع بر سر راهشان، آنان را از ماندن در دوحه و تعقیب روند مذاکرات صلح منصرف کرده است.
کمیتۀ مصونیت خبرنگاران امروز چهارشنبه، بیستوششم سنبله در اعلامیهیی گفته است که دسترسی به اطلاعات، حقوق اساسی شهروندان است و حکومت باید بدون تبعیض و با در نظرداشت قانون، زمینۀ دسترسی به اطلاعات را به خبرنگاران فراهم کند.
کمیتۀ مصونیت خبرنگاران تصریح کرده که اطلاعات در پیوند با روند مذاکرات صلح با سرنوشت همۀ مردم افغانستان گره خورده و هر شهروند حق دارد در مورد آن بداند.
این نهاد گفته که هر نوع ممانعت خبرنگاران و رسانهها در امر اطلاعرسانی، در مغایرت با مواد ۳۴ و ۵۰ قانون اساسی و همچنان قانون رسانههای همهگانی و قانون دسترسی به اطلاعات است.
کمیتۀ مصونیت خبرنگاران افزوده که حکومت باید متعهد به ارزشهای قانون اساسی در امر آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات باشد و چرخ آزاد اطلاعرسانی را محدود نسازد.
این نهاد گفته که حکومت نباید مانع حضور خبرنگاران در نشستهای مرتبط به صلح شود. کمیته مصونیت خبرنگاران از حکومت خواسته که زمینۀ سفر خبرنگاران به قطر را مساعد سازد.
این نهاد از شورای عالی مصالحه ملی و وزارت دولت در امور صلح خواستار همکاری در امر اطلاعرسانی با خبرنگاران شده است.
پیشتر، مجیب خلوتگر، رئیس اجرایی (نی) گفته بود که حکومت افغانستان و قطر باید بر مبنای تعهدات بینالمللی، به خبرنگاران اجازه دهند تا بر مذاکرات نظارت داشته باشند و معلومات و مشاهداتشان را با مردم شریک کنند.
او گفته بود، دولت قطر تنها به تعهدی که با طالبان دارد، عمل کرده است.
رسانهها و هیاهو برای طالبان
دوران طالبان را بیشتر مردم افغانستان عصر ظلمت و تاریکی میخوانند. طالبان در عصر خود، اسلام رادیکال را اجرایی کردند، از خشونت بر زنان تا مجازات اعدام و قطع دست در استدیوم کابل. در کنار این مسایل، عصر طالبان را میشود عصر غیبت صدا نیز نام نهاد. شهروندان فقط گوش به فرمان امیرالمومنین بودند و اعتراض غریب بود. جامعه در بیصدایی مطلق بهسر میبرد. در دوران طالبان، غیر شنیدن رادیو صدای شریعت، شنیدن دیگر رادیوها جرم پنداشته میشد. یکی از اقوام نزدیک ما قصه میکرد که باری خبرهایی رادیو بیبیسی را در یک نانوایی میشنیده که طالبان وارد میشوند. او گفت: «با دیدن افراد طالبان از بس دستوپاچه شدم، هر دم موج تغییر میدادم، ولی از دست وارخطایی، رادیو دو باره روی موج اول ایستاده میشد.»
در عصر غیبت صدا، در کنار این که شنیدن رادیو مجاز نبود، شنیدن موسیقی حرام و شنوندهاش سزا میدید. بیشتر پوسته/ پاسگاه طالبان با نوار فیته/کاستهای مزین بود. در دشتبرچیِ کابل، در منطقۀ تانگ تیل، پوستهیی از طالبان مشهور به پوستۀ سرخ بود. در پیشروی این پوسته، روی چوبهها، نوار فیتهها آویزان بود. وقتی شمالک میزد، صدای غریبی تولید میشد و در هجوم شمالکها گم میگشت.
پس از سرنگونی رژیم طالبان و روی کار آمدن حکومت جدید با پشتیبانی امریکا و دیگر کشورهای جهان، افغانستان صدا پیدا کرد و دهها رسانۀ دیداری، شنیداری و نوشتاری فعال شد. شهروندان از هر طریقی صدایشان را بلند میکنند و در کوچهها صدای «شادکن جان من که غمگین است»، «دیشب به خدا خمار بودم»، «چه دیدی، چه شنیدی»،« او یک شب بارانی، آمد به خانۀ من»، «در باغ میخرامید، آن سرو نو رسیده» و «وطنم دو باره اینک» از سرآهنگ، ساربان، هویدا، پرستو، دُرمحمد کشمی و داوود سرخوش طنینانداز شد. کابل و ولایتها کم کم نفس میکشیدند و مکاتب و دانشگاهها گشوده میشد و جوانان پرشور از دل سیاهی به سمت دانشگاه و مکتب میرفتند.
در روزهای نخست، پدیدۀ طالب بیرنگ شد و کسی به آمدن دو بارۀ این گروه باور نداشت. اما با گذشت هر روز، طالبان نیز چون حکومت سایه، با انفجار و انتحار و بریدن گلوی مسافران در مسیر شاهراهها ابراز وجود کردند و رفتهرفته دو باره در روستاها و ولایتها حکومتهای موازی ساختند. تسامح تباری حامد کرزی، رئیسجمهور پیشین با طالبان حاشیۀ امن این گروه را در بسیاری از نقاط افغانستان گسترده و تقویت کرد. با همه تهدیدها، شهروندان همچنان برای زندهگی تقلا میکنند/ میکردند و رسانهها نیز جنایتهای این گروه را پوشش میدهند. شبکههای مجازی نیز در کنار نقد حکومت، از جنایتهای طالبان نیز چشم فرو نبستند.
با گذشت هر روز، طالبان و گروههای دیگر تروریستی در کشور نفوذ بیشتر یافتند و قلمروشان فراختر شد. با گسترش قلمرو طالبان، چاقوی جنایت این گروه رگهای بیشتر مردم را برید/ میبرد. حکومت سایۀ طالبان در جریان گذر زمان در شهرها نیز حضور یافت و برای همهچیز خطونشان تعیین کرد که رسانهها نیز در دایرۀ این خطونشانها قرار گرفت. این گروه به دلیل تروریستیبودن به هیچ ارزش انسانی پایبند نبود و نیست، تنها خشمشان را خون انسان فروکش میکند و هر کسی که علیهشان موضع میگیرد، محکوم به نیستی میشود.
دموکراسی و آزادی بیان در حکومتهای پساطالبان به عنوان دستآورد و ارزش قلمداد میشود و قانون اساسی افغانستان، این دو مهم را مصون از تعرض خوانده است و این مسأله سبب شد هر روز رسانههای بیشتری قد بلند کنند. رسانه چشم مردم است و در بسیاری موارد به عنوان هوش نیز عمل میکند. رسانهها افکار عمومی را سمتوسو میدهند و صدای مردم را بلند میکنند. رسانهها در عصر پساطالبان به عنوان امکان مطرح شدند و امکانیت رسانهها سبب شد تکصدایی نفی شود و کشور شاهد کثرت صدا باشد. اما طالبان به هیچیک از این دو، ارزش قایل نشدند و همچنان بر طبل تکصدایی میکوبیدند/ میکوبند و انتقاد را برنمیتابند. طالبان، مخالفان و منتقدان خود را حذف فزیکی میکنند و این گروه، رسانههای افغانستان را «مزدور غرب» میخوانند. این مزدورخواندن دست آنان را باز میگذارد تا به هر جنایتی متوسل شوند. این گروه، پنج سال پیش موتر حامل کارمندان تلویزیون طلوع را هدف قرار داد و گروهی از رسانهگران را حذف کرد و در این بیست سال پسین به گونۀ انفرادی شماری از خبرنگاران از جمله اجمل نقشبندی، سردار احمد و شماری دیگر را کشتند.
گفتوگوهای صلح طالبان و امریکا
ایالات متحدۀ امریکا پس از نزدیک به بیست سال جنگ با طالبان، با گزینش زلمی خلیلزاد به عنوان نمایندۀ ویژه وزارت خارجه این کشور برای صلح افغانستان تن به مذاکره داد و نُه دور با این گروه در دوحۀ قطر دور میز نشست. آغاز مذاکرۀ امریکا و طالبان، بار دیگر این گروه را سرخط خبر رسانهها ساخت. خبرهای این گفتوگوها فقط به توییت خلیلزاد و سهیل شاهین، سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر گره خورده بود. این گروه نُه دور گفتوگو را پشت درهایی بسته و در غیبت رسانهها به پایان رساندند و هیچ چیز رسمی از نشانی طالبان درز نکرد، اما رسانهها همچنان از طریق منابع نزدیک به این گروه این نُه دور را پوشش دادند. نُه دور مذاکرۀ طالبان با امریکا بازار افراد پیشین طالبان را در رسانهها گرم کرد و در بسیاری از موارد مسابقۀ گفتوگو با فلان طالب پیشین و کنونی راه افتاد، اما این گروه در نشستها و صحبتهایشان همچنان موضع قبلی خود را یادآوری کرد و سرود فتح خواند. مذاکرۀ امریکا با طالبان رمق تازهیی به جان زخمی طالبان دمید و این گروه با گذشت هر روز نسبت به روز پیش، مست و مغرورتر شد.
طالبان در جریان نُه دور مذاکره، باری با شماری که از کابل رفته بودند، در مسکو دیدار کردند که همه نمازخواندن آنان را پشت یک طالب به خاطر دارند. در این دیدار، شماری از نمایندهگان رسانهها نیز حضور داشتند و برای طالبان تریبون دادند و چهرههای بیشتر این گروه در رسانهها را آفتابی کردند. عطش رسانهها برای کسب مخاطب بیشتر از طریق انعکاس جریان مذاکرۀ طالبان با امریکا سبب شد آنان وظیفۀ انسانیشان را در برابر سرزمین و قربانیان از یاد برند و چهرۀ کسانی که دستشان تا آستین در خون رسانهگران و شهروندان آلوده است را رونما کنند و صدایشان باشند. به عنوان خبرنگار، در نُه دور مذاکره شاهد بودم که هر روز صداهای طالبان پیشین و توییتهای شاهین در رسانههای افغانستان دیده و خوانده میشد.
با پایان نُه دور مذاکرۀ نفسگیر امریکا و طالبان، توافقنامۀ زیر نام «توافقنامۀ آوردن صلح برای افغانستان در ۱۰ حوت ۱۳۹۸» میان زلمی خلیلزاد و ملاعبدالغنی برادر امضا شد و در مراسم امضا، رسانهها نیز حضور داشتند، اما هیچگونه اطلاع دقیق از متن و محتوای این موافقتنامه به بیرون درز نکرد و فقط دو مادۀ آن روشن شد؛ آغاز مذاکرات بینالافغانی و رهایی پنج هزار زندانیان طالبان.
پس از موافقتنامۀ صلح امریکا و طالبان، رسانهها در این دوره به گونۀ کمسابقهیی به طالبان و حامیان طالبان تریبون دادند. طالبان در پساتوافق به گونۀ بسیار زیرکانه در کلام، وحشتزدایی میکنند و خودشان را چیز دیگر نشان میدهند، اما حملات انتحاری و کشتار شهروندان روایت دیگری دارد. هر رویدادی در درون خود نیروی فسونی را حمل میکند که در لحظه به فوران میآید. این نیرو به قدری عظیم است که در برخی موارد مخاطب را کور میکند و حافظه را فلج. مواجهۀ رسانههای افغانستان با فسون توافق طالبان با امریکا در بسیاری موارد فلج حافظه را به همراه داشته است. فلج حافظه را میشود در نشر صدای ۴۰۰ زندانی خطرناک طالبان دید.
یکی از طالبان رها شده از زندان دولت افغانستان چنین گفت: «در افغانستان حالتی را میخواهیم که نه دو باره اباسین به قتل برسد و نه فرخنده در ٱتش بسوزد.» این ویدیو اّز طریق تلویزیون ملی منتشر شد. برخی از صداها در همین محتوا نیز از طریق رسانههای مطرح افغانستان نشر شد. شما در این نوارهای تصویری، با چهرۀ نرم طالبان مواجه میشوید، اما ذات اصلی این گروه را در کشتار غیرنظامیان با حملات انتحاری باید دید.
طالبان با «مزدور» خواندن رسانههای افغانستان همواره این صنف را پس زده، اما در آخرین مورد، این گروه حاضر نیست که در مذاکرات بینالافغانی، رسانهها حضور داشته باشند. با این حال، شماری از رسانهها در وحشتزدایی از این گروهاند. مجالدادن با بیطرفبودن تفاوت فاحش دارد که متأسفانه در رسانههای افغانستان لحاظ نمیشود و رسانهها نیز به نام بیطرفی به دشمنشان مجال میدهند. شماری از خبرنگاران مطرح و رسانهها با گذاشتن عکسهایی از سهیل شاهین و برخی از طالبان قطر ناخودآگاه برای افراد این گروه شخصیتسازی میکنند. نباید از یاد برد که حتا نشر خبرهای منفی با عکس، خود حضورآفرینی برای این گروه است.
چهرهسازی از طالبان بدترین کار است. این گروه به گونۀ آگاهانه خواهان چهرهسازیست، اما رسانهها ناخودآگاه به دام چهرهسازی میافتند. بخشی از مشکل ما در افغانستان، عدم خوانش تاریخ بدون داشتن نستالژیک است. در مسألۀ طالبان نیز باید به دیروز غور کرد و حال را دید و آینده را پیشبین بود. رسانهها و آزادی بیان محصول خون صدها قربانیست و دستآورد چندین سال است. بر ماست که چنین مفت و مجانی این دستآوردها را به تریبون طالبان تقلیل ندهیم.
رئیسجمهور دستور بررسی قضیۀ تجاوز گروهی بر یک دختر در بلخ را صادر کرد
ارگ ریاست جمهوری اعلام کرد که رئیسجمهور دستور فوری رسیدهگی به قضیۀ تجاوز جنسی گروهی بر یک دختر در ولایت بلخ را صادر کرده است.
صدیق صدیقی، سخنگوی ریاست جمهوری امروز (پنجشنبه، ۲۷ سنبله/شهریور) در توییتی نوشته است که آقای غنی به ادارههای دادستانیکل و امنیت ملی دستور داده است تا قضیۀ تجاوز گروهی بر یک دختر نوجوان در بلخ را دو باره بررسی کنند.
آقای صدیقی میگوید: «رئیس جمهور با ابراز تأثرعمیق نسبت به این قضیه، لوی څارنوالی و امنیت ملی را موظف ساخته است، تا به گونۀ فوری اقداماتشان را انجام دهند.»
سخنگوی رئیس جمهور میافزاید که در حال حاضر این دختر در شفاخانۀ امانالله خان زیر درمان قرار دارد.
این دختر نوجوان گفته است که پارسال از خانۀشان در کابل با فریب به بلخ ربوده شده و در آنجا یک مرد با پسران و دامادش که هفت تن میشدند بر او تجاوز گروهی کردند.
این دختر اکنون فلج شده و از حکومت عدالت میخواهد. او میگوید، اگر حکومت عاملان این رویداد را به کیفر نرساند، خودش را آتش خواهد زد.