با حضور نظامی آمریکا در سال ۲۰۰۱ در افغانستان و نیز برگزاری نشست بن، دیگر گزینهیی برای صلح با کارگزاران امارت اسلامی باقی نمانده بود. در آن زمان، تنها نابودی تروریزم و آغاز روند ملتسازی در افغانستان مواردی بودند که پیشروی جامعۀ جهانی و افکار عمومی در افغانستان قرار داده شدند. پس از آن تحولات نظامی و سیاسی در افغانستان، سیاستگزارانی چون حامد کرزی با رویکرد دوپهلو_همسویی با سیاست ایالت متحده و جامعۀ جهانی برای مبارزه و نابودی تروریزم و از سوی دیگر به میانگذاشتن مسئلۀ صلح با امارت اسلامی_در ساختار سیاسی افغانستان وارد بازی شدند.
پیشگرفتن این راهکار از سوی دولت وقت افغانستان، نهتنها که برای ملتسازی و رسیدن به صلح در افغانستان کمکی نکرد؛ بلکه سبب تخریب زمینههای بهوجودآمده نیز شد. سیاست دوپهلوی دولت سبب شد که روند نوسازی افغانستان راه به جایی نبرد و پس از سالها تلاش، افغانستان دوباره به نقطۀ صفری بازگردد، اما این رویکرد در زمان حکومت اشرف غنی، شکل دیگری به خودش گرفت و امکان توافق صلح با امارت اسلامی را بهوجود آورد.
در سال ۲۰۱۴ پای رویکردهای صلحخواهی در افغانستان از مرز قومی و ملی گذشت و وارد دایرۀ سیاست جهانی شد؛ چیزی که سبب شد ایالات متحدۀ آمریکا استراتیژی خود در برابر افغانستان را با توجه به عدم اعتماد سیاسی نسبت به سیاستگزاران افغانستانی، بازبینی کند. بیاعتمادی که میان ایالات متحده و دولت افغانستان شکل گرفت، ایالات متحده را بهسوی امارت اسلامی متمایل کرد و در نهایت به تغییر هویت امارت اسلامی انجامید؛ طوری که قدرت حاکم کنونی در افغانستان بهعنوان طرف اصلی، جای جمهوری را برای آیندۀ سیاسی کشور در منطقه و جهان گرفت.
آمریکا به راحتی با دورزدن شهروندان افغانستان و ارزشهای حقوق بشری که سنگ دفاع از آن را به سینه میزد، توافق صلح دوحه را با امارت اسلامی امضا کرد. براساس این توافقنامه، قدرت سیاسی و نظامی افغانستان دوباره به گروهی سپرده شد که بیست سال پیش خلع شده بود. با بستن این توافق، همه دستآوردهای مهم شهروندان و رویاهایی که برای آیندۀ افغانستان دموکرات بافته بودند، نقش بر آب شد.
پس از این که توافق اصلی میان آمریکا و امارت اسلامی بسته شد، برای فریب افکار عمومی روند دروغین صلح و تلاش برای تشکیل دولت فراگیر در افغانستان رویدست گرفته شد، اما به خوبی روشن بود که دولت جمهوری نیز چارهیی جز کنارآمدن با خواست آمریکا ندارد و در نتیجه زمینه برای ورود بیقیدوشرط نیروهای امارت اسلامی به کابل مهیا شد. این گونه بود که در ۲۴ اسد سال گذشته، جمهوری نیمبندی که وجود داشت از هم پاشید و امارت دوباره بر سرنوشت مردم افغانستان سیطره انداخت.
از آنجایی که امارت اسلامی در پی یک توافقنامه صلح و بدون توجه به خواست مردم افغانستان قدرت را بهدست گرفت، تاکنون که بیش از هشت ماه از حاکمیتش در افغانستان میگذرد، هیچ تفاهم سازنده و اعتمادی میان قدرت حاکم و شهروندان به وجود نیامده است. از سوی دیگر، با سیاستهایی که امارت اسلامی در پیش گرفته و چالشهایی که حکومت سرپرست بهدلیل بهرسمیت شناختهنشدن با آن درگیر است، سبب شده که شهروندان با قرارگرفتن در حاشیه، گاهناگاه خود را در تقابل با خواستهای حکومت بیابند و امید به آینده را از دست بدهند.