«پدر مرا ببخش، دلم از این جهان سیر شده؛ دیگر نمی‌خواهم این‌ جا باشم، می‌خواهم بهشت بروم.» این بخشی از نامه‌‌ای است که نورالهدا پیش از خودکشی‌اش به پدرش نوشته است. نورالهدا، دانش‌آموز صنف دهم در یکی از مکتب‌های شهر فیض‌آباد، مرکز بدخشان بود که در هشتم دلو، با خوردن مرگ موش به زندگی‌اش پایان داد.

میروس، کاکای نورالهدا، می‌گوید که برادرزاده‌اش ۱۵ سال داشت و به بیماری روانی مبتلا بود. «نورالهدا علاوه بر مکتب، در مدرسه‌ی محل مصروف فراگیری علوم دینی و در کورس‌های آموزشی، مصروف فراگیری زبان انگلیسی بود. همه خانواده‌ی ما به خاطر مرگ او در ماتم اند.»

خودکشی، با این که انتخابی خودخواسته برای پایان‌دادن به زندگی است، اما جو حاکم در خانواده‌ها در افغانستان و وضعیت روانی-اجتماعی و اقتصادی در یک سال‌ونیم گذشته، سبب شده است که شمار چشم‌گیری از نوجوانان و جوانان برای فرار از فشار ناشی از این وضعیت، راه خودکشی را در پیش بگیرند.

سلام‌وطندار فارسی را در تویتر دنبال کنید

بر اساس گزارش‌های پخش‌شده از خودکشی در رسانه‌ها، در هفت ماه گذشته، ۶۲ تن که شامل ۴۴ زن و ۱۸ مرد می‌شود، در ۲۰ ولایت با روش‌های متفاوت به زندگی شان پایان داده اند. در میان ۶۲ مورد خودکشی، فاریاب و غور به ترتیب با ۱۸ و ۱۶ مورد، بیش‌ترین رقم را به خود اختصاص داده اند. پس از فاریاب و غور، بیش‌ترین رقم خودکشی در بامیان، دایکندی، کندز، بادغیس و جوزجان ثبت شده است.

بر اساس ماه‌ها، بیش‌ترین رقم خودکشی در عقرب و دلو به ترتیب ۱۸ و ۱۴ مورد ثبت شده است. قوس، با ثبت ۱۱ مورد خودکشی، پس از عقرب و دلو بیش‌ترین رقم را به خود گرفته است. در سنبله و میزان در هر یک شش مورد خودکشی رخ داده است. اسد و جدی با سه و چهار مورد خودکشی، کم‌ترین رقم را در میان هفت ماه نشان می‌دهد.

علت‌های خودکشی

بر بنیاد آن‌ چه در رسانه‌ها پخش شده، از میان ۶۲ مورد خودکشی در هفت ماه گذشته، انگیزه‌ی ۲۰ مورد آن، خشونت‌های خانوادگی بوده که ۱۳ مورد آن مربوط به زنان و هفت مورد آن، مربوط به مردان است.

ازدواج اجباری، انگیزه‌ی هفت مورد خودکشی در زنان گزارش شده است. بازماندن از تحصیل، محدودیت‌های خانوادگی و اجتماعی هم، انگیزه‌ی سه مورد خودکشی در زنان شناخته شده است. دلیل چهار مورد خودکشی هم فقر، بی‌کاری و مشکلات اقتصادی بوده که هر چهار مورد در مردان رخ داده است.

یکی از بستگان امیدالله، جوانی در بغلان که ماه گذشته در خانه‌اش خودکشی کرده، بی‌کاری و افسردگی ناشی از آن را دلیل اصلی خودکشی‌اش عنوان می‌کند. نوید، پسر کاکای او که در فاریاب زندگی می‌کند، می‌گوید: «امیدالله چندین بار اقدام به کار آزاد کرد و به شهر میمنه آمد تا یک دکان برایش بگیرد و دست‌آوردی برایش داشته باشد. او زیاد کوشش کرد؛ ولی نتوانست کار پیدا کند؛ چون از لحاظ اقتصادی آسیب دیده بود، افسردگی هم در چهره‌اش دیده می‌شد، ما فکر نمی‌کردیم که این افسردگی و مشکلات سبب مرگ او شود.»

روان‌شناسان اما در کنار این عامل‌های اقتصادی و اجتماعی، فشارهای بیش از حد روانی و اختلال‌های روانی را از دیگر علت‌های خودکشی می‌‌دانند. شرف‌الدین عظیمی، روان‌شناس، می‌گوید: «خودکشی یک نوع بحران است. وقتی فرد در این بحران قرار می‌گیرد یا در جریان سپری‌کردن آن، به خود آسیب می‌رساند که برخی از اختلال‌های روانی، اضطراب، افسرد‌گی، بی‌کاری و وضع محدودیت‌های خانوادگی و اجتماعی از عامل‌های به‌میان‌آمدن این بحران می‌باشد.»

همین گونه، نظام‌الدین نظامی، روان‌شناس، می‌گوید که تنش‌ها و فشار‌های روانی، خشونت‌های درون‌خانوادگی و نرسیدن به هدف‌ها و خواسته‌های فردی می‌تواند سبب افزایش خودکشی در جامعه شود و بیش‌ترین خودکشی‌ها هم در ۱۸ تا ۳۰سالگی رخ می‌دهد.

پیامدهای اجتماعی خودکشی

شماری از کارشناسان امور اجتماعی، می‌گویند که خودکشی در کنار پیامدهایی که برای خانواده‌ی فرد دارد، می‌تواند سبب ترویج خودکشی در میان سایر افراد شود و روند تکامل جامعه را متوقف کند.

محمدنبی احمدی، جامعه‌شناس، می‌گوید که خودکشی می‌تواند افسردگی و ناامیدی گسترده را در میان افراد جامعه به وجود بیاورد و امنیت اجتماعی را به مخاطره بیندازد. او می‌افزاید: «وقتی میزان خودکشی در یک جامعه بلند می‌رود، جامعه را بی‌ثبات و بیمار نشان می‌دهد و معضل‌های متعدد اجتماعی را به وجود می‌آورد؛ پویایی و نشاط را از آن جامعه کم‌رنگ و روحیه‌ی ضعف و تسلیم‌پذیری را برجسته می‌کند.»

همین گونه، ضیا نیک‌زاد، جامعه‌شناس دیگری، می‌گوید که خودکشی یک فرد بار منفی پرورشی دارد و با گذشت زمان، می‌تواند دوستان، نزدیکان و دیگر افراد جامعه را به این کار تشویق کند و به فرهنگ ناپسندیده بدل شود. «سایر افراد جامعه به فرد خودکشی‌کننده به عنوان یک الگو نگاه می‌کنند و این الگو راه را برای دیگران باز می‌کند. به همین خاطر، احتمال این که دوستان و اطرافیان این فرد دست به خودکشی بزند، بسیار زیاد است.»

راه‌‌کارهای پیش‌گیری از خودکشی

روان‌شناسان، می‌گویند که خانواده‌ها و دولت، با پیش‌گرفتن راه‌کارهای مشخصی، می‌توانند بحران خودکشی را مدیریت کنند و آمار خودکشی را در جامعه کاهش دهند.

شرف‌الدین عظیمی، می‌گوید: «آن‌ چه در شرایط کنونی می‌تواند کمک‌کننده باشد، خانواده است؛ زیرا برای فرد، خانواده می‌تواند به دادش برسد، حرف‌هایش را بشنود، اخطار‌هایش را جدی بگیرد و در ارجاعش به روان‌شناس کمک کند. گزینه‌ی دوم که در سطح بزرگ مطرح است، دولت می‌باشد.» به باور عظیمی، دولت باید امیدواری‌های بلند و بزرگی را در جامعه ایجاد کند؛ به گونه‌ی مثال محدودیت‌ها را بردارد، در کاریابی سهولت ایجاد کند و به مواردی که در آزادی‌های فردی مهم است، رسیدگی کند.

سلام‌وطندار فارسی را در فیسبوک دنبال کنید

در سوی دیگر، آقای نظامی می‌گوید: «اولین کاری که برای جلو‌گیری از خودکشی‌ها می‌توان انجام داد، این است که به فرد گوش داده شود؛ چون فردی که می‌خواهد خودکشی کند، دچار عقده‌ی حقارت است و او نیاز دارد که به حرف‌ها، احساس و عاطفه‌هایش توجه شود.» او می‌افزاید که شخص افسرده باید تنها گذاشته نشود، هم‌چنان ابزار و وسایلی که احتمال می‌رود فرد با آن به خود آسیب بزند، از دست‌رس این افراد دور نگه داشته شود.

فروپاشی جمهوری، گسترش دامنه‌ی ناداری و ازمیان‌رفتن نهادهای پشتیبان حقوق‌بشری در یک سال‌ونیم گذشته، سبب شده است که بار روانی زندگی روی دوش شمار زیادی از نوجوانان و جوانان مرد و زن تا جایی سنگینی کند که راه خودکشی را در پیش بگیرند؛ وضعیتی که به باور کارشناسان، با فراهم‌سازی بسترهای عاطفی، اجتماعی و حقوقی از سوی خانواده‌ها و دولت می‌توان به گونه‌ی چشم‌گیری رقم خودکشی را پایین آورد.

مرتبط با این خبر:

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: