دور دوم مذاکرات میان هیأتهای جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان فردا (سهشنبه، ۱۶ جدی/دی) در دوحه پایتخت قطر برگزار میشود. آن شمار نمایندهگان طالبان که به رهبری ملابرادر، رئیس دفتر سیاسی این گروه به پاکستان رفته بودند، به قطر بازگشتهاند. هیأت مذاکراتی حکومت افغانستان نیز ناوقت دیروز از دیدار با محمداشرف غنی، رئیسجمهور فارغ شد و برای پرواز به سوی قطر آماده است. محتملاً هواپیمای حامل هیأت مذاکراتی افغانستان، شامگاه امروز فرودگاه کابل را به قصد قطر ترک خواهد کرد تا فردا نمایندهگان دو طرف در برابر هم قرار گیرند.
در بیش از سه هفته توقف در مذاکرات، هیأت مذاکراتی صلح افغانستان در کابل مشغول دیدار با سیاستمداران و گزارشدهی از دور نخست مذاکرات بودند. هیأت مذاکراتی فهرست ابتدایی آجندا را به هدف تفسیر به شورای عالی مصالحه واگذار کرد و این شورا رهنمودی به آنان سپرده تا در پرتو آن با طالبان گفتوگو کنند. ارگ نیز دستور جداگانه صادر کرده و حدود ثغور مذاکرات را به مذاکرهکنندهگان تفهیم کرده است.
بنابراین، هیأت مذاکراتی افغانستان با دو دستور جداگانه به قطر میروند تا در مورد آیندۀ کشور گفتوگو کنند. دستورهای جداگانه منعکس اختلافاتهای داخلی در افغانستان است که از دو آدرس جداگانه که در روند صلح افغانستان منافع متضاد دارند، صادر میشود. رهنمودی که از سپیدار صادر شده و برایند رأیزنیهای سیاستمداران مخالف محمداشرف غنی راه را برای رسیدن به حکومت موقت هموار میسازد. این رهنمود بازتاب تمایلات شماری از کشورهای حامی روند صلح از جمله ایالات متحدۀ آمریکا است. اما ارگ به وضوح مخالف این برنامه است و مذاکرهکنندهگان وابسته به ارگ دستور دریافت کردهاند که مراقب اوضاع باشند.
دور نخست مذاکرات که بیش از ۹۰ روز طول کشید، به تنظیم کارشیوۀ مذاکراتی متمرکز بود. اما دور دوم مذاکرات به مراتب دشوار و پرچالش خواهد بود. اگر جانب ایالات متحدۀ آمریکا به «توافقنامه آوردن صلح برای افغانستان» با طالبان، متعهد بماند، نیروهای خارجی در افغانستان تا حدود سه ماه دیگر به صفر تقرب میکند. بنابراین آمریکا مایل است که پیش از رسیدن به این تاریخ، دولت افغانستان با گروه طالبان روی یک «نقشه سیاسی» به توافق برسد.
طوری که شماری از مذاکرهکنندهگان اذعان کردهاند، دور مذاکرات مستقیم به تقسیم قدرت میرسد. طالبان به بحث در مورد مفاهیم حقوق بشری و حقوق زنان و حقوق اساسی و وجایب شهروندان تمایل نشان ندادهاند. اما در دور دوم مذاکره، سه سناریو در برابر دو طرف مذاکره قرار دارد.
یک؛ سناریوی مورد نظر حلقۀ قدرت به ویژه ارگ این است که در طی مذاکرات، طالبان در نظام کنونی ادغام شوند و محمداشرف غنی نیز در قدرت بماند. آنان مایلاند که با گروه طالبان مشابه به گلبدین حکمتیار معامله کنند. در این سناریو سازش فراتر از آنچه گفته شد امکانپذیر نیست و غنی طوری که به تکرار گفته به هیچ وجه حاضر نیست قدرت را واگذار کند. سناریستهای این برنامه، برای تحقق امیالشان در سه سطح؛ انزوا و بیاثرکردن اقدامات سیاستمداران طرفدار حکومت موقت در داخل کشور، کنترل روند صلح و آمادهگی برای جنگ در صورت شکست روند صلح کار میکنند.
حلقۀ قدرت میداند که این برنامه غیرعملی و در واقع بهانهیی است در برابر پروژه صلح که خواست اصلی آن عزل محمداشرف غنی است. به این دلیل حلقۀ قدرت از هر امکان برای تأخیر روند صلح و یا به چالشکشیدن آن استفاده میکند. بهانههایی همانند انتقال محل گفتوگوها به داخل کشور که طی آن مذاکرات به تأخیر یا بنبست مواجه شود، ذیل این سناریو قرار دارد.
دو؛ این سناریو را طالبان نوشتهاند. آنان پس از امضای توافقنامۀ صلح با آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که آمریکا در جنگ شکست خورده و آنان پیروز شدهاند. طالبان پس از امضای توافقنامه به قول یک مذاکرهکننده، سرمست و مغرور شدهاند و انتظار کمتر از تسلیمی را از جانب دولت و دیگر سیاستمداران ندارند. در این سناریوی بلندپروازانۀ نظام باید از آغاز تا انجام به طالبان تسلیم شود و آنان طبق خواستشان روند برگشت به دوران امارت اسلامی را عملی کنند.
نقشۀ طالبان فاجعهبار است و ذیل آن به روش ایدئولوژیک جامعه دو باره به اسلام مورد نظر آنان رجعت داده خواهد شد که در نتیجۀ آن حاکمیت دینی در کشور مستقر میشود. ملابرادر در سخنرانی که در پاکستان انجام داد گفت که مذاکرهکنندهگان این گروه هرگز روی خواست اصلیشان معامله نخواهند کرد. خواست طالبان با سیاست پاکستان نیز هماهنگی کامل دارد. زیرا جمهوری ناسیونالیست که در کابل مستقر است با سیاستهای غلط، طی ۲۰ سال پاکستان را عنوان دشمن قلمداد کرد و در نتیجۀ آن طالبان باز احیا شدند؛ اکنون پاکستان میخواهد که به هر قیمتی این جمهوری را ساقط کند. مسلماً طالبان میدانند که برنامه آنان نیز عملی نیست، بنابراین برای پیروزی از راه جنگ و خروج نیروهای خارجی لحظه شماری دارند.
سه؛ این سناریو راه میانه پیشنهاد میکند که بسیاری از سیاستمداران مخالف حلقۀ قدرت از مشتاقان آناند. گروه حامد کرزی، حزب جمعیت اسلامی، حزب جنبش، احزاب وحدت و شماری دیگری از سیاستمدارانی که در سپیدار تجمع کردهاند از آن حمایت میکنند. در این سناریو هرچند بر حفظ کلیت نظام و دستاوردهای ۲۰ سال گذشته با تشکیل حکومت موقت تأکید میشود، اما مهمترین نقیصهاش این است که روی نوعیت نظام آینده توافق نظر وجود ندارد. گروه کرزی بر حفظ نظام ریاستی تأکید دارد اما گروه عبدالله عبدالله مصر است که حکومت صدارتی تشکیل شود. کشورهای حامی روند صلح بدون این که توضح مشخص بدهند از تشکیل حکومت موقت حمایت میکنند.
آنان تصور میکنند که طالبان در نهایت به تشکیل حکومت موقت تن خواهند داد و این امر زمینه را برای حل صلحآمیز منازعۀ افغانستان فراهم میکند. اما در واقع این گروه به جز یک مورد که همانا عزل محمداشرف غنی است، نقاط مشترک زیادی در این سناریو نمیبینند. طالبان تصورشان این است که آنان حق دارند همه چیز را به دست آورند و امیرالمومنین را بر اریکه قدرت برگردانند. گروه کرزی مصر است که در هر صورت این گزینه عملی شود و راه دیگری نمیبیند. اما احزاب شمالی در صورت عدم پذیرش طالبان و تشدید جنگ برای جنگیدن برنامه دارند. اخیراً شماری از آنان گفتهاند که برای «مقاومت دوم» آماده میشوند و شماری از کشورهای حاضراند از آنان حمایت کنند.
این سه سناریو چندان با توفیق قرین نیست و در صورت شکست مذاکرات صلح و خروج نیروهای خارجی گزینۀ تشدید جنگ محتمل به نظر میرسد. طرفهای درگیر بر طبل جنگ میکوبند، جنگ به نظر فرجام پروژۀ صلح آمریکایی است که در نتیجۀ ضرورت محض انتخاباتی طرح و اجرا شد. اما آنچه که میتواند تمام شرایط را دگرگون کند، احتمال حفظ نیروهای خارجی در کشور و تغییر در سیاست ایالات متحدۀ آمریکا است.
نشانههایی از تغییر موضع در اقدامات اخیر ارتش آمریکا در کندهار نیز دیده شده است. نیروهای هوایی آمریکا در پشتیبانی نیروهای امنیتی افغانستان بر مواضع طالبان بمب افکندهاند و طالبان نیز هشدار دادهاند که در صورت عدم توقف بمبباران، آنان حملاتشان را علیه نیروهای آمریکایی از سر خواهند گرفت. اگر توافقنامۀ آمریکا و طالبان بشکند، هیأتهای مذاکراتی بلافصله میز مذاکره را ترک خواهند کرد.