این روزها هیچ جادهای را در شهر غزنی نمیتوان یافت که کودکی برای بهدستآوردن نان در آن سرگرم کار نباشد. رنگکردن کفشها، دودکردن اسپند، دستفروشی و دیگر کارهای شاق، از جمله فعالیتهایی اند که کودکان در شهر غزنی انجام میدهند. زاهد ۱۱ساله، کودکی است که در منطقهی «پلان سوم» شهر غزنی دکان به دکان و موتر به موتر میگردد و اسپند دود میکند. او به سلاموطندار میگوید که یگانه نانآور خانوادهی هشتنفرهی خود است.
زاهد میافزاید: «من خودم کار میکنم، روز ۱۰۰-۱۵۰ افغانی کار میکنم. دلم است درس بخوانم؛ اما من اگر کار نکنم، فامیل ما گشنه میماند.» او که واسکت نازک و ژولیدهای بر تن دارد و سیاهی دود اسپند در صورت کودکانهاش هویدا است، میگوید که اگر دولت به خانوادهاش کمک کند، خودش به مکتب میرود تا آیندهاش را بسازد. «هنوز ما از کمکها خبر نداریم؛ دولت با ما کمک نکرده، هیچ وقت هم همراه ما کمک نکرده است. دولت باید با ما کمک کند تا من مکتب بخوانم، آیندهی من باید جور شود.»
اسماعیلخان، کودک دیگری است که در این منطقه با اسپندکردن موترها از مردم ۵ تا ۱۰ افغانی میگیرد. او میگوید که تأمین مصارف خانوادهاش برعهدهی خودش است و روزانه ۵۰ تا ۱۰۰ افغانی درآمد دارد که با آن شبها چند قرص نان به خانه میبرد. «پدرم کار نمیکند، من خودم کار میکنم. در خانه خیلی خرج است، من باید کار کنم. امروز ۵۰ افغانی کار کردم، دیگر روزها ۱۰۰ افغانی کار میکردم.»
سلاموطندار را در تلگرام دنبال کنید
در گوشهای دیگر شهر با سلیمشاه، کودک ۱۳سالهی دیگر روبهرو میشوم و از او در بارهی درآمد روزانهاش و کمکهای دولت و مؤسسهها میپرسم. او در این باره میگوید: «امروز ۱۰۰ افغانی کار کردم، پدرم کراچیران است. یک دفعه چهار هزار افغانی کمک شد که گرفتیم، یک دفعه یک بوجی آرد و یک بشکه روغن کمک شد.»
افزایش فقر و بیکاری در افغانستان، سبب افزایش کودکان کار شده و این مسئله شکایت باشندگان غزنی و نگرانی جامعهشناسان را به همراه داشته است. آنان، میگویند که شماری از این کودکان با وجود اقتصاد مناسب خانوادههای شان، کارکردن روی جادهها را مسلک خویش قرار داده اند.
محمدسالم، دکاندار در غزنی، میگوید: «یک تعداد شان نیازمند هستند؛ ولی خیلی زیاد شان همین کسبوکار شان است. ما خود ما میفهمیم که از شوق میآیند. ما دکانداران خیلی به تکلیف هم هستیم، همین که موتر میآید، اینها ایستاد میشوند و به زور پول میگیرند و اسپند میکنند، میگویند پیسه بده. خواست ما همین است که اینها را جمع کنند.»
محمدجلیل کریمی، یکی از جامعهشناسان، نیز میگوید: «آیندهی این کودکان میتواند یک آیندهی نامناسب باشد؛ به خاطری که از آموزشهای اجتماعی و اکادمیک اینها دور میمانند و ممکن است که خود اینها زمانی که بزرگ شدند، در بزرگسالی همین چرخهی تولید کودکان کار را باز تولید کنند و ادامه بدهند.»
در همین حال، علیمحمد محمود، سرپرست ریاست کار و امور اجتماعی غزنی، به سلاموطندار میگوید که حدود ۱۰ هزار کودک بیسرپرست در این ولایت زندگی میکنند و شماری از آنان سرگرم انجام کارهای شاق اند.
او میافزاید: «شمار کودکان بیسرپرست به ۹ هزار تا ۱۰ هزار تن میرسد. با همکاری نهادهای کمککننده به حدود ۲۵۷۰ تن از این کودکان لباس گرم زمستانی توزیع شده و به ۱۲۰ تن از کودکان بالاتر از ۱۲ سال زیر نام تجارت کوچک، دکان گرفته شده است. برخی از کودکان ۱۶ و ۱۷ساله به حرفههای مختلف دیگر معرفی شده اند.»
سلاموطندار را در شبکهی «ایکس» دنبال کنید
سرپرست ریاست کار و امور اجتماعی غزنی، نیز میگوید که بر اساس فرمان رهبر امارت اسلامی، روند سروی کودکان بیسرپرست برای حمایتهای مادی، در کشور آغاز و این روند از چندی به این سو در این ولایت نیز آغاز شده است.
او تأکید میکند: «یک طرح از سوی رهبری تأیید شده است که بر اساس آن به کودکانی که از آموزش بازمانده و مشغول کارهای شاق اند، کمک میشود. برای تطبیق این طرح یک کمیسیون از سوی وزارتخانهها ایجاد شده است که در همین نزدیکیها در غزنی نیز عملی میشود. ریاست کار و امور اجتماعی غزنی بررسیهای خود در ولسوالیها را آغاز کرده و تا آغاز کار کمیسیون، بررسیهای ما نیز تکمیل خواهد شد.»
ناداری، فقر و نبود یک راهکار مشخص برای مدیریت کودکان بیسرپرست، سبب شده است که با گذشت هر روز بر میزان کودکان کار در افغانستان به ویژه غزنی، افزوده شود.