به دنبال بلندرفتن گراف بیکاری و فقر در بلخ، کودکان کار در خیابانهای شهر مزارشریف، مرکز این ولایت، به گونهی بیپیشینهای افزایش یافته است؛ کودکانی که جای بودن در جهان کودکانهی شان، از روی ناچاری، بار تأمین هزینههای زندگی خانوادههای شان را به دوش میکشند.
این روزها، کودکان زیادی در شهر مزارشریف، از آموزشوپرورش و بازیهای کودکانهی شان دور شده و از صبح تا شام، در خیابانهای شهر خاک میخورند تا بتوانند، لقمهنانی سر سفرهی خالی خانه ببرند و چوب یا زغالی هم برای اجاق که روی آن غذا بپزند.
امید ۱۰ساله که روزش را با گردآوری بتریهای پلاستیکی در خیابانهای شهر مزارشریف به شب میرساند، با ناخوشیای که در صدایش راه میرود، میگوید که دوست دارد به مکتب برود و در آینده نیز، پزشک شود؛ اما گرسنگی خانوادهی هشتنفریای که او نانآور آن است، او را از صنف درسی، به کارگری در خیابانها کشانده است. «بوتل میچینم؛ دیگه چه رقم کنیم؟ روز پنجاه روپیه، صد روپیه کار کرده که به خانه میبرم، زغال میخرند، چوب میخرند. چه کنیم دیگه در خانه نانآور ندارم؛ نان و کار خانه سر خودم است. میخواهم که یک معلم یا داکتر شوم؛ ولی حالی دیگه درس نیست.»
سلاموطندار فارسی را در فیسبوک دنبال کنید
کمی آن سو تر از امید، کودک دیگری به نام نصرالله، کنار کراچیای ایستاده و در حالی که به سبزیهایی که برای فروش دسته دسته کرده، آب میزند، میگوید: «ترکاریفروشی، روزانه دو صد، دوونیم صد. هر رقم نان میبرم، هر چه میبرم خانه. آغایم مردیکاری میکند. در خانه سرجمله هفت نفر هستیم.»
چند خیابان پایینتر، به عبدالرئوف برمیخورم؛ کودکی که به کراچی تکچرخی تکیه داده و با چشمهای نگران، دنبال مشتریای است که بارش را تا مقصد برساند و چند افغانی به دست بیاورد. هرچند پدر عبدالرئوف نیز، بیکار ننشسته و همهی تلاشش را به کار بسته تا نان بخورونمیر خانوادهاش را فراهم کند؛ اما نبود سرمایهی بزرگ و هزینهی بلند زندگی، باعث شده که پسرش هم به کارگری در شهر رو بیاورد. عبدالرئوف، میگوید: «روزانه، شست-هفتاد افغانی رَ نان میبرم. پدرم سرچوک مردیکاری میکند. دَ خانه نُه نفر استیم و بچه کلان خودم استم؛ روزانه غلتکرانی میکنم.»
کار کودک، یکی از چالشهای مهم اجتماعی در کشورهای در حال توسعه و نادار است که همواره از کودکان قربانی میگیرد؛ چالشی که به باور آگاهان، بدون رشد اقتصادی و فرهنگی جامعه، ازمیانرفتنی نیست. تقی واحدی، کارشناس حقوق کودکان، با اشاره به بار روانی و فیزیکی کار کودکان، میگوید که کارکردن کودکان در خیابان، باعث میشود که رشد ذهنی آنها، کند شود؛ وضعیتی که در جوانی نیز، اثر آن باقی میماند. به باور او، کار کودکان، در دو سطح به آنها آسیب میزند؛ نخست، این آسیب میتواند به شکل فیزیکی بازتاب پیدا کند، مانند ضربههای جسمی؛ دوم این که به دلیل قرارگرفتن در شرایط آبوهوایی و تغذیهی نامناسب، کودکان کار ممکن است دچار مرگ زودرس شوند.
با این که کودکان کار در شهر مزارشریف در حال افزایش است، اما نصیراحمد ابوخالد، رییس کار و امور اجتماعی بلخ، میگوید که حکومت، بودجهای برای رسیدگی به کودکان کارگر روی جادهها ندارد. او، میگوید که تلاشها جریان دارد تا در همکاری با سازمانهای جهانی، به وضعیت این کودکان رسیدگی شود.
سلاموطندار فارسی را در تویتر دنبال کنید
بر اساس گفتههای ابوخالد، نزدیک به سه ماه پیش، دفتر اکتید و یونیسف، بررسیای از وضعیت «کودکان کار در خیابان»های بلخ داشت که در آن، هزار و ۶۹۶ کودک کار خیابانی در این ولایت شناسایی شده است. رییس کار و امور اجتماعی بلخ، میافزاید: «یونسیف تصمیم دارد که در ۲۰۲۳ کارمندانش را افزایش داده و اطفال کنار جاده که در سروی ما آسیبپذیر شناسایی شده را، جمع کنیم و در مرکزهای مشخصی، آموزش بدهیم، نگهداری کنیم و به مشکلات شان رسیدگی کنیم.»
این در حالی است که صندوق نجات کودکان، ماه گذشته گفته بود که بحران اقتصادی و خشکسالی ناشی از تغییرهای آبوهوایی در افغانستان، زندگی ۱۳ میلیون و ۲۰۰ هزار کودک را که خانوادههای شان به کشاورزی وابسته اند، با خطر روبهرو کرده است.
از سویی هم، مهاجرتهای داخلی و افزایش ناداری در افغانستان، کودکان زیادی را به کارگری در خیابانها و کارخانههای خردوبزرگ، ناچار کرده است؛ کودکانی که اگر به وضعیت آنها رسیدگی نشود، بدون شک در شرایط بدتری قرار خواهند گرفت.