نتیجه‌ی گفت‌وگوی سلام‌وطندار از گفت‌وگو با ۱۵ زن بیوه در هشت ولایت افغانستان، نشان می‌دهد که ازدواج دوم این زنان، نه تصمیم آزادانه، بل نتیجه‌ی فشار سنت‌ها، چالش‌های اقتصادی و ترس از قضاوت جامعه است؛ زنانی که پس از ازدست‌دادن همسر خود، نه‌ تنها بار زندگی، بل فشارهای سنگین اجتماعی را برای ازدواج مجدد نیز به دوش می‌کشند.

یافته‌ها، نشان می‌دهد که هفت زن اکنون زیر فشار خانواده‌ی خود و خانواده‌ی همسر (خسران) برای ازدواج مجدد قرار دارند و هشت زن دیگر با فشار خانواده‌ی همسر مجبور به ازدواج مجدد با برادر همسر (ایور) شده اند. این زنان، می‌گویند که پس از بیوه‌شدن، جایگاه ‌شان در خانواده و جامعه تغییر کرده است و بیش‌تر به دلیل نداشتن پشتیبان مالی و ضعف اقتصادی و هم‌چنان سنت‌های حاکم، مجبور به ازدواج مجدد می‌شوند.

مجاهده‌ی ۳۳ساله از کنر که چهار سال می‌شود همسرش را از دست داده است و سه فرزند دارد و پروین ۳۳ساله، باشنده‌ی کندز، مادر یک فرزند، می‌گویند که پس از مرگ همسران شان، در سایه‌ی سنت‌های حاکم، بدون رضایت‌ و زیر فشار خانواده‌ی همسر ناگزیر به ازدواج دوم با برادران همسر ‌شان شده‌ اند.

مجاهده، می‌گوید: «هیچ گاه نظر من گرفته نشد، فیصله را خسران و ایورم گرفت. می‌گفتند زن بدون مرد عیب است. دلیل اصلی این بود که مردم حرف بد نگویند، پنهان‌کردن عیب ضرور است. همیشه برایم می‌گفتند اگر عروسی نکنی، از خانه بیرونت می‌کنیم. گاهی هم به بهانه‌ی فرزندانم فشار می‌آوردند، یتیم می‌گفتند. همین فشار عاطفی و کلامی زیاد بود که با ایورم عروسی کردم.»

پروین، نیز می‌گوید: «از من پرسیده نشد و گفتند باید ایورم را بگیرم. در این تصمیم، خانواده‌ی خسرانم نقش داشت، مرا وادار کردند تا با ایورم عروسی کنم و گفتند اگر ایورم را قبول نکنم، اجازه ندارم به خانه‌ی پدرم بروم و جای دیگر ازدواج کنم. مجبور شدم ازدواج با ایورم را قبول کنم، دلیل ازدواج دوم از طرف خانواده‌ی شوهرم حفظ آبروی خانوادگی شان بود، ترس از گپ مردم. رفتار شان تهدیدی هم بود.»

چالش‌های اقتصادی، نیز نقش تعیین‌کننده‌ای در این اجبار دارد. نبود منبع درآمد مستقل، هزینه‌های سنگین زندگی و ناتوانی خانواده‌ی پدر در پشتیبانی مالی، بسیاری از زنان را در موقعیتی قرار داده است که ازدواج دوم را تنها راه بقا بدانند.

شازیه‌‌ی ۲۸ساله از کنر، مادر دو فرزند و لیلمای ۳۸ساله از کاپیسا که هر یک دو تا چهار سال از درگذشت همسران شان می‌گذرد، در گفت‌وگو با سلام‌وطندار از چالش‌های اقتصادی که سبب شده است تن به ازدواج دهند، می‌گویند. شازیه‌، می‌گوید: «در خانه‌ی پدرم زندگی می‌کنم؛ فرزندانم نیز با من هستند؛ چون خسرانم نمی‌خواهند. فشار اقتصادی بسیار زیاد است، برای مصارف اولادها زیاد مشکل است.»

لیلما، نیز می‌گوید: «کسی نبود خرج و خوراکم را بدهد. ایورم گفت اگر با او نکاح کنم، خرج و مصارف اولادهایم را می‌دهد. ایورم مرا مجبور کرد تا هم‌راهش نکاح کنم. کمک نمی‌کرد، مشکلات اقتصادی بود، خانواده‌ی پدرم هم اقتصاد شان ضعیف بود، خودم و اولادهایم را نگاه کرده نمی‌توانستند. به همین خاطر، ایورم از مجبوری‌ام استفاده کرد و وادار به عروسی دوم شدم.»

فاطمه‌ی ۳۲ساله از بدخشان، می‌گوید که سه سال از درگذشت همسرش می‌گذرد و در این مدت در کنار سختی‌های روزگار، مجبور است به خاطر بیوه‌بودن، قضاوت‌های آزاردهنده و نگاه‌های تحقیرآمیز جامعه را نیز تحمل کند. «وقتی که شوهرم فوت کرد، فکر می‌کردم تنهایی سخت است؛ اما بعد دیدم که مردم و جامعه بدتر از همه است و به چشم بد می‌دیدند و بعضی گپ‌های بد می‌گفتند؛ این که زن بی‌شوهر اصلاً ارزش ندارد؛ زنی که شوهر نداشته باشد، ضعیف است. در خانه‌ی شوهر قبلی هم به مثل خدمت‌کار می‌بینند. اصلاً راضی به ازدواج دوم نیستم.»

سلام‌وطندار برای یافتن دلیل‌های این فشارها از سوی خانواده‌ها، با شماری از خانواده‌های زنان بیوه نیز گفت‌وگو کرده است. یافته‌ها، نشان می‌دهد که این خانواده‌ها، به دلیل فشارهای اجتماعی و پابندی به سنت‌های رایج، اقدام به ازدواج دوم دختران و خواهران خود کرده‌ اند.

عبدالرحمان، باشنده‌ی لغمان، می‌گوید که دخترش یک سال پیش همسر خود را از دست داده است و برای این که او از نگاه‌های منفی جامعه در امان باشد، مجبور شده است بدون رضایت دخترش، او را به نکاح مردی در آورد که سن بالایی دارد و همسر و فرزند نیز دارد. «دیدیم که هم تنها مانده و هم غریب. از طرفی زن بیوه هر جا برود، هر حرکتش زیر نظر مردم است. تصمیم ما به خاطر حرف مردم بود. هر کس می‌گوید بیوه است، مواظب باشید. این لباس را چرا پوشید؟ آن‌ جا چرا رفت؟ این گپ‌ها، ما را زیر فشار گذاشت، تصمیم گرفتیم او را به یک مرد زن‌دار بدهیم.»

هم‌چنان، خان‌آقا صافی از کنر، برادر یکی از زنان بیوه که تصمیم به ازدواج مجدد خواهرش دارد، چنین می‌گوید: «در منطقه‌ی ما رسم‌ورواج این است که زن بیوه زیاد تحت نظر مردم می‌باشد؛ ما از این خاطر می‌خواهیم که عروسی کند تا دهن مردم بسته و زندگی فرزندانش حفظ شود.»

از سویی هم، فعالان حقوق زن، با تأکید بر این که هیچ فردی حق ندارد زنی را به اجبار به ازدواج مجبور کند، از پیامدهای هشدارآمیز این وضعیت ابراز نگرانی می‌کنند. سایره صبا، فعال حقوق زن، می‌گوید: «آگاهی‌نداشتن خانواده‌ها، خود زن‌ها، عرف و عنعنات ناپسند در جامعه‌ی افغانستان، دوربودن از فهم اسلامی، همه باعث شده که این مشکلات را به وجود بیاورد. به هیچ عنوان هیچ کسی حق ندارد که زن را به اجبار به ازدواج در بیاورد. اگر به اجبار هم انجام می‌شود، عواقبی چون خودسوزی، خودکشی، فرار از خانه و مریضی‌های متعدد را در قبال دارد.»

شعیب احمدی، جامعه‌شناس، می‌گوید که عنعنات و فرهنگ درست، سبب رشد ساختارهای اجتماعی می‌شود؛ غیر آن پیروی از سنت‌های اشتباه نتیجه‌ی منفی به بار می‌آورد. به گفته‌ی او، توان‌مندسازی زنان از بعد اقتصادی و تغییر نگرش خانواده‌ها می‌تواند به حل این معضل اجتماعی کمک کند. «در ابتدا زمانی که ما در مورد مشکل اجتماعی صحبت می‌کنیم، افرادی که در آن جامعه هستند، از لحاظ فکری مشکل دارند به ویژه در مورد زنان بیوه و ازدواج مجدد شان، افراد جامعه مشکل دارند که فکر می‌کنند تصمیم زندگی دیگران به عهده‌ی شان است که این کار و رسم اشتباه است. زنانی که در جامعه زندگی می‌کنند، باید از لحاظ اقتصادی توان‌مند شوند، تغییر در نگرش خانواده‌ها به وجود بیاید تا از ازدواج‌های اجباری دوری شود.»

خواستیم دیدگاه و برنامه‌های وزارت امربه‌‌معروف و نهی‌‌ازمنکر را در باره‌ی این موضوع داشته باشیم؛ اما با تلاش‌های مکرر موفق نشدیم. در افغانستان، زنان که حق آموزش و اشتغال ندارند، به طور معمول از نظر مالی به مردان به ویژه شوهران خود وابسته ‌اند. زنانی که در سن‌های جوانی و با داشتن فرزندان خُردسال، همسران شان را از دست می‌دهند، با کم‌بود جدی منابع مالی برای تأمین هزینه‌های خود و فرزندان شان روبه‌رو می‌شوند؛ ضعفی که فشارها را برای ازدواج اجباری این زنان افزایش می‌دهد. بر بنیاد گزارش سلام‌وطندار که در سال ۱۴۰۲ با ۷۴ زن بیوه گفت‌وگو کرده است، ۸۰ درصد این زنان هیچ‌ گونه کمک مالی یا حمایتی از سوی نهادها و حکومت دریافت نکرده بودند.

مرتبط با این خبر:

به اشتراک بگذارید:
تحلیل‌های مرتبط

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: