هیچ پزشکی حاضر نیست به یکی از دورترین نقاط افغانستان برای درمان زنان باردار سفر کند. چندین بار حکومت محلی بدخشان کرسی قابلهگی برای زنان پامیر را به اعلام گذاشت، اما هیچ زنی حاضر نشد به این نقطهیی از کشور سفر کند.
پس از ماهها انتظار اما دختر جوانی بهنام رابعه، اهل شغنان بدخشان این دشواری را بردوش گرفت و حاضر شد برای درمان و کمک به زنان پامیر به این ناحیه برود.
رابعه این خطر را پذیرفت و کمر سفر بست، اما سفر به بام دنیا خالی از دشواری نبود. رابعه با پدر و برادرش راهی پامیر شدند و پس از هشت شبانهروز این سه تن به پامیر رسیدند.
رابعه و پدرش اسبی را برای انتقال خود و توشۀشان کرایه کردند، اما در مسیر راه اسب از شدت سردی هوا از پا میافتد و رابعه پیاده به سفر خود ادامه میدهد.
رابعه در مسیر سفر از صخرهیی میافتد و پدرش با دشواری او را نجات میدهد، سفر ادامه مییابد، اما انگشتان پدر رابعه از شدت سردی هوا یخ میزند و از کار میافتد.
پزشکان در شفاخانۀ استاد برهانالدین ربانی در مرکز بدخشان میگویند که انگشتان پای پدر رابعه از کار افتاده و باید قطع شود.
پدر رابعه میگوید که از تلاش برای خدمت به زنان بدخشان پشیمان نیست و خود و دخترش برای کمک به این زنان کمر بستهاند.
داستان سفر این پدر و دختر دردناک است؛ شنوایی رابعه از شدت سرما آسیب دیده و پدرش در وضعیت صحی خوبی قرار ندارد.
رابعه دختری از خانوادۀ متوسط است. تلاش این خانواده برای خدمت به زنان بدخشان ستودنیست. روایت رابعه و پدرش از این سفر، دردناک و متأثرکننده است. شاید روایت این خانواده از سفر به بام دنیا برای خدمت به زنان یکی از دهها دلایل رقم درشت مرگومیر و عدم دسترسی زنان بدخشان به خدمات صحی باشد.