بررسیهای سلاموطندار از گفتوگو با ۲۲ کودک کار دختر، نشان میدهد که این دختران به دلیل مشکلات اقتصادی و نداشتن سرپرست، مجبور شده اند در جادههای پایتخت به کارهای شاق و دستفروشی رو بیاورند. آنان میگویند که توسط حکومت سرپرست بایومتریک شده؛ اما هنوز هیچ کمکی دریافت نکرده اند.
این دختران در حالی از دریافتنکردن کمک خبر میدهند که به گفتهی آنان، نیروهای حکومت سرپرست مانع کار آنان در جادهها نیز میشوند. کودکان کار دختر که در این گزارش با آنان گفتوگو شده است، میان ۶ تا ۱۵ سال دارند.
بیشتر این دختران، میگویند که پس از تحولات سیاسی دو سال پیش در کشور، مشکلات اقتصادی و فقر افرایش یافته و این مسئله آنان را مجبور کرده است تا در جادهها کار کنند.
کوثر ۱۰ساله، باشندهی شهر کابل که در کنار جاده آدامس (ساجق) میفروشد، به سلاموطندار میگوید که از دو سال به این سو، به دلیل افزایش فقر ناگزیر شده است تا در کنار پدر و برادرش کار کند.
او میافزاید: «از وقتی که امارت اسلامی آمده، بیکاری است. از همین خاطر، از همان وقتی که امارت اسلامی آمده، تا کنون ساجقفروشی میکنم. کار هم نیست، او وقت ۱۵۰ تا ۲۰۰ افغانی کار میکردم، حالا ۷۰ تا ۸۰ افغانی کار میکنم. در خانه هفت نفر هستیم، پدرم بوتپالشی میکند.»
کاینات نُهساله که در منطقهی «هتل پروان» شهر کابل پوقانهفروشی میکند، میگوید که پدر دارد؛ اما پدرش معلول است و به همین دلیل، او از یک سال به این سو در جادههای شهر دستفروشی میکند.
سلاموطندار را در تلگرام دنبال کنید
این کودک میافزاید: «غریبی است، از مجبوری این جا آمدهام و پوقانه میفروشم. روز ۱۰۰، ۲۰۰ تا ۳۰۰ افغانی درآمد دارم. پدرم هم کار میکند، دستش میده است. من میبرآیم، حالا هم نان نخوردهام، من همان گونه برآمدهام، میگویم چیزی به خانه ببرم.»
این کودکان کار دختر، میگویند که نیروهای حکومت سرپرست، آنان را در هنگام کار روی جادهها به مرکز اصلاح ادارهی تنظیم امور زندانها انتقال میدهند و پس از بایومتریک، رها میکنند. به گفتهی آنان، در هنگام بایومتریک به آنان توصیه شده است که دیگر در جادهها کار نکنند.
این دختران، میافزایند که امیدوار بودند پس از بایومتریکشدن، کمک دریافت کنند تا دیگر مجبور نباشند در جادهها کار کنند؛ اما تا کنون هیچ کمکی دریافت نکرده اند. آنها تأکید میکنند که بیشتر پنهانی کار میکنند؛ زیرا نیروهای حکومت سرپرست مانع کار آنان میشوند و آنان را به مرکز اصلاح ادارهی تنظیم امور زندانها انتقال میدهند.
حمیدهی ۱۳ساله که در جادهی «دهافغانان» شهر کابل آدامسفروشی میکند، میگوید که پدرش معلول است و مادرش نیز کمردرد است، به همین دلیل او مجبور است کار کند؛ اما نیروهای حکومت سرپرست مانع کار او میشوند.
حمیده میافزاید که دو بار توسط نیروهای امارت اسلامی به مرکز اصلاح ادارهی تنظیم امور زندانها انتقال داده شده و یک بار دیگر هم بایومتریک شده است. او میگوید: «ما را نیروهای امارت اسلامی میبرند و جمع میکنند. به ما میگویند دیگر سر کار نیایید. ما را در کوچهها نمیمانند کار کنیم. دفعهی اول بایومتریک میکنند، بعد بندی میکنند. قبلاً هم دو بار بندی شدهام.»
خدیجهی ۱۱ساله که در چهارراه «برکی» شهر کابل دستفروشی میکند، میگوید که تا صنف چهارم مکتب درس خوانده است؛ اما وقتی دو سال پیش پدرش را از دست داد، مکتب را ترک کرد و به کار در جادهها رو آورده است. او از حکومت میخواهد که مانع کارش نشود و بگذارد تا برای پیداکردن لقمهنانی به کارش ادامه دهد.
خدیجه میافزاید: «حالا کار نکردهام، نیروهای امارت اسلامی نمیمانند که کار کنیم، ما را بندی میکنند. ما را یک بار بایومتریک کردند و ممکن دوباره بندی کنند. میگویند بیایید کمک میکنیم؛ اما کمک نکرده اند. ما از حکومت کمک نمیخواهیم، فقط میخواهیم ما را بمانند کار کنیم.»
در همین حال، فعالان حقوق زن، افزایش بیکاری، فقر و ممنوعیت کار زنان را، از عوامل گسترش فقر در خانوادهها عنوان میکنند و میگویند که در نتیجهی فقر، کودکان مجبور شده اند تن به کارهای شاق بدهند.
آنان، حکومت را به نداشتن برنامههای حمایتی از خانوادههای فقیر متهم میکنند و میگویند که اگر حکومت مانع کار زنان میشود، دستکم برای خانوادههای نیازمند و بیسرپرست، برنامههای حمایتی را روی دست گیرد.
کریمه رحیمیار، فعال حقوق زن، در این باره میگوید: «… در ضمن، همین فامیلهایی که بیبضاعت شدند، وظیفههای شان نیست و فروشات شان کم شده است. کار به مردان و زنان پیدا نمیشود، وظیفههای شان گرفته شده است؛ همین است دلیل عمدهای که دختران و پسران خردسال شان به کار برآمده اند. دیگر این که به خانمها و دختران هیچ وقت من تا حالا ندیدهام که کدام کار کرده باشند و در پالیسی شان هم باشد.»
حمیرا فرهنگیار، دیگر فعال حقوق زن، میگوید که وقتی فقر گسترده و شدید شد، اعضای خانوادههای بیبضاعت مجبور اند در جادهها دستفروشی یا تکدیگری کنند.
او میافزاید: «یک خانواده وقتی دچار فقر و بدبختی شود، فقط دو گزینه دارد؛ یا این که به روی سرک برآید و از مردم خیر و خیرات بخواهد یا این که از امکانات بسیار ناچیزی که در دست شان است، استفاده کنند. شما امروزه میبینید بیشتر دختران جوان که دروازههای مکتبها به روی شان بسته شده، اینها به دستفروشی رو آورده اند. فقط به دست آنها قلم است یا ماسک است یا دستمال کاغذی است.»
تلاش کردیم آمار کودکان کار را نیز در این گزارش داشته باشیم تا در بارهی افزایش یا کاهش آنان اطلاعات کسب کنیم؛ اما هیچ یک از نهادهای حکومتی و غیرحکومتی آمار کودکان کار را در اختیار نداشتند.
عرفانالله شرفزوی، سخنگو و رییس نشرات دفتر جمعیت هلالاحمر افغانی، به سلاموطندار میگوید که آمار مشخصی از کودکان کار دختر در کشور در اختیار ندارند.
سلاموطندار را در تویتر دنبال کنید
او اما میافزاید که آنان به خانوادههای بیسرپرست و نیازمند در سراسر کشور کمک نقدی و غیرنقدی ارائه میکنند و تنها در یک ماه گذشته ۲۰۴ میلیون افغانی به زنان بیسرپرست کمک شده است.
عرفانالله شرفزوی، میگوید: «۲۰۴ میلیون افغانی را به خانمهای بیسرپرست کمک کردیم و در زیادتر ولایتها این کمک تکمیل شده است. چند ولایت که مانده، در او ولایتها هم توزیع صورت میگیرد. کسانی که روی سرکها و کوچهها گدایی میکنند، به آنها هم از پارسال تا به همین سال، افغانی سرهمیاشت به همهی شان ماه در ماه کمک میکند.»
از سوی دیگر، سمیعالله ابراهیمی، سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی، نیز میگوید که این وزارت آمار مشخصی از کودکان کار به ویژه کودکان کار دختر، در اختیار ندارد. او اما تأیید میکند که رقم این کودکان زیاد است.
آقای ابراهیمی، میافزاید که آنان در همکاری با دفتر جمعیت هلالاحمر افغانی به این کودکان کمک میکنند و وزارت کار و امور اجتماعی برنامههای حمایتی فنوحرفه را نیز برای آنان برگزار میکند.
سخنگوی وزارت کار و امور اجتماعی، میگوید: «برای رسیدگی به این قشر جامعه، وزارت کار و امور اجتماعی از طریق راهاندازی یادگیری کار حرفهای و فنی میخواهد که دست این زنان را بگیرد تا در خانههای خود صاحب کسبوکار شوند. با یک مکانیزم مشخص و منظم و با تثبیت این که بیبضاعت و نیازمند هستند، از طرف دفتر جمعیت هلالاحمر افغانی کمکها صورت میگیرد و آن زنان و خانوادههایی که توانایی کار و حرفه را دارند، وزارت کار و امور اجتماعی زمینهی کار و حرفه را برای شان فراهم میکند.»
شمار کودکان کار دختر در حالی در کشور افزایش یافته که پس از تغییرات سیاسی دو سال پیش در کشور، مکتبها و دانشگاهها به روی دختران بسته شده و مشکلات اقتصادی نیز در کشور افزایش یافته است.