کابل به شکلهای گوناگونی از کودکان قربانی میگیرد که یکی آن هم، جیغزدن برای موترهای مسافربری شهری است. کودکان زیادی در شهر کابل برای پیداکردن لقمهنانی به خانوادهی شان، ناچار اند صبحها جای رفتن به سمت مکتب، به سوی ایستگاههای شهری حرکت کنند و تا تاریکشدن هوا، برای جمعکردن مسافر به موترهای شهری روی خیابانها گلو پاره کنند.
سمیر ۱۴ساله که همهروزه از صبح تا پس از شام در دهافغانان شهر کابل برای موترهای شهری، مسافر صدا میزند، میگوید که پدرش در جنگهای داخلی معیوب شده و توانایی کارکردن را ندارد؛ از این رو، او ناگزیر است به جای رفتن به مکتب، کار کند و نان خشکوتری برای خانواده فراهم کند. «صبح ساعتهای هشت تا ناوقت شب، در جادههای پایتخت برای موترهای لینی مسافرگیری میکنم، تا بتوانم برای خانوادهام نانی پیدا کنم.»
ناداریای که گریبانگیر شمار زیادی از پایتختنشینان است، سرنوشت مشابه به سمیر را برای کودکان زیادی رقم زده است؛ کودکانی که با تن نحیف شان، باید بار گران تأمین نیازهای خانواده را به دوش بکشند.
سلاموطندار فارسی را در تویتر دنبال کنید
مسعود ۱۲ساله، کودک دیگری که در دهافغانان برای پرکردن موترهای شهری، از صبح تا دیروقت روز برای مسافر صدا میزند، میگوید که سرپرست خانوادهای چهارنفری است.
او، با گلویی پر از بغض، میگوید که بارها در خیابانهای پایتخت در اثر رویدادهای ترافیکی زخمی و در شفاخانه بستری شده است؛ اما هر بار پس از بهبودی، ناچار شده که برای فراهمکردن نیازمندیهای خود و خانوادهاش، به خیابان برگردد. مسعود، با گلایه از روزگاری که او را به جیغزدن در خیابان محکوم کرده، میگوید: «ناداری است و مزه کاروبار هم نیست، مکتب هم میروم؛ خو برای تأمین نیازهای خود و خانوادهام، به جادههای پایتخت آمدم تا برای موترهای لینی مسافر پر کنم.»
در کنار نادرای، نبود سازوکار پشتیبانیکننده از کودکان در افغانستان، باعث شده، که کار کودکان به وضعیت عادی در جامعه بدل شده و به همین راحتی، کودکان زیادی را از آموزش و جهان کودکانهی شان جدا کند.
امید، کودک دیگری که در خیابانهای کابل برای موترهای شهری مسافر جمع میکند، میگوید: «ما برای تأمین نیازهای خوراکی خانوادهی خود به جادهها آمدیم؛ اما ناچاریم که برای پیداکردن یک لقمه نان، ساعتها برای پرکردن موتر از مسافران، صدا بزنیم.»
سلاموطندار فارسی را در فیسبوک دنبال کنید
در کنار دشواری ایستادن در سرما و گرما و جیغزدن برای موترهای شهری، برخی از این کودکان، از بازجوییهای نیروهای امارت اسلامی نیز شکایت دارند. امید، میگوید: «ما از امارت اسلامی میخواهیم کودکانی که مجبور استند، مورد بازداشت و بازجویی قرار نگیرند و باید زمینهی بهتر زندگی به کودکان فراهم شود.»
بر بنیاد آمار سازمانهای جهانی، اکنون بیش از دو میلیون کودک در افغانستان به کارهای شاق مصروف اند که در بعضی موردها، با خطرهای جانی و ازدستدادن سلامتی شان روبهرو میشوند.
پیش از این، سازمان حفاظت از کودکان، گفته بود که خانوادهها در افغانستان به دلیل گرسنگی، کودکان شان را برای فراهمکردن نیازهای شان به انجام کار در جاهای خطرناک میفرستند.