امروز (سهشنبه، ۳ اسد) پایان مهلت بستن آرایشگاههای زنانه است؛ پایانی که برای هزاران تن، پایان کارکردن در بیرون از خانه و سرآغاز دشواریها و دستوگریبانشدن با ناداری است.
پیش از این، وزارت امربهمعروف و نهیازمنکر امارت اسلامی، دستور داده بود که تا سهی اسد، همه آرایشگاههای زنانه در سراسر افغانستان، باید بسته شود.
ساعت سهی پس از چاشت روز گذشته، به شماری از آرایشگاههای زنانه در یکی از جادههای شهرنو کابل سرزدم؛ آرایشگران در حالی که دروازههای سالن آرایش را میبستند، ناخوشی و نگرانی از روزهای پیش رو، به خوبی در چهرهی شان پیدا بود. شماری از صاحبان این سالنهای آرایشی، میگویند که بعد از سالها کار و سرمایهگذاری در بخش آرایشگری، امروز ناچاراند، وسایل خود را جمع کرده، دروازهی سالنهای شان را بندند.
هر یک از صاحبان آرایشگاهها، میگویند که با بستهشدن هر یک از این سالنها، نان از دسترخوان هفت تا ۲۰ خانواده گرفته میشود. شازیه، مسئول آرایشگاهی در شهر کابل که نزدیک به ۳۰ سال است از این راه تأمین نفقه کرده و در کنار خود برای ۱۵ تا ۲۰ دختر دیگر نیز زمینهی کار را فراهم کرده، میگوید: «هر کدام از این شاگردهایم، کسایی بودند که شوهرایش بیکار شدند، یا کسایی بودند که تنها نفقهآور خانوادههای شان بودند و از سویی هم، زنان بودند که از مکتب و دانشگاه عقب مانده اند و در این جا مصروف کار شدند.»
سلاموطندار فارسی را در توییتر دنبال کنید
شازیه در حالی که با جمع شاگردانش نشسته و به آیندهی نامعلوم شان با خاطر پریشان مینگرد، میگوید که امارت اسلامی، بایستی قبل از بستن آرایشگاهها، برای آنها کارشیوهای را مشخص میکرد که مطابق آن پیش میرفتند.
هدیه، آرایشگر دیگری در شهر کابل که سالها است نیازهای خوراکی و غیرخوراکی خانوادهاش را از درآمد آرایشگری تأمین میکند، میگوید که پس از شنیدن دستور بستن آرایشگاهها، هر روز به این فکر میکند که پس از این، از کدام راه هزینهی زندگی خود خانوادهاش را فراهم کند. «از امیجه مه تأمین نفقه خانه را میکدم. ۱۳ نفر د فامیل استیم. بیادرم د انتحاری شهید شد، پدرم ریشسفید است؛ حالی ما کجا و چه کار کنیم، کی مره معاش میته. دلم ایقه درد دارد، اگر گناه نمیبود خودکشی میکردم.»
ناخوشی ناشی از بستهشدن آرایشگاههای زنانه، هدیه را تا جایی نگران کرده که شب پیش راهی شفاخانه شده است.
به یکی از آرایشگاههای دیگر در شهرنو کابل وارد میشوم؛ اما خلاف بارهای قبلی، با سالنی خالی و صورت آرایشگر که از اشک خیس است، روبهرو میشوم. ناهید، مسئول این آرایشگاه، میگوید که ۲۰ هزار دالر در این دکانش سرمایهگذاری کرده؛ اما اکنون همه سرمایهاش به فنا میرود. «شش شاگرد داشتیم، تقریباً ۲۰ هزار دالر سرمایهگذاری کردیم در این جا. امرورز اخرین روز است. خیلی جگرخن استیم، بیشترین کسایی که با ما کار میکردند، بسیار پریشان شدند و اشک ریختند.»
ناهید میگوید که نگران این است که او دیگر آرایشگران، چه گونه غذا و دیگر نیازمندیهای زندگی شان را تأمین کنند.
سلاموطندار فارسی را در توییتر دنبال کنید
در گوشهی یکی از آرایشگاههای شهر کابل، چشمم به خانمی میخورد که با کودک شیرخوارش، نگران و آشفته نشسته است. او که نسرین نام دارد و به عنوان شاگرد آرایشگر کار میکند، میگوید: «مه تنها نفقهآور خانه استم. زیاد روی روحیه ما تأثیر کرده است. تنها به اقتصاد خانواده ما بیحد مشکل است. هر راه اش را بسنجیم، ای مثل خانه و مثل کوه بود دَ پشتم.»
شماری از آرایشگران زن، از مقامهای حکومت سرپرست میخواهند که پس از بستن آرایشگاهها، در بخشهای دیگری به آنها زمینهی کار را فراهم کنند؛ در غیر این، آنها مجبور خواهند شد که مانند شمار زیادی از زنان دیگر، به تکدیگری رو بیاورند.
به اساس گزارشها، نزدیک به ۶۰ هزار زن در افغانستان، در آرایشگاهها مصروف کار بودند و از این راه نیازهای زندگی شان را فراهم میکردند.