گفتوگوی سلاموطندار با ۲۱ جوان شامل ۱۱ دختر و ۱۰ پسر، نشان میدهد که نوع نگاه خانوادهها به هدفها و انتخابهای فرزندان شان، تأثیر عمیق روی انگیزه و توانایی آنان داشته و گاهی دستیابی جوانان به آرزوهای شان را ناممکن کرده است.
جوانان گفتوگوشونده در این گزارش، گفته اند که نگرشهای خانوادههای شان شامل ترس از تأثیرپذیری از فرهنگ کشورها، ترس از شکست و دیدگاههای سنتی نسبت به جامعه است.
به گفتهی این جوانان، دیدگاههای خانوادههای آنان سبب شده که مسیر دستیابی به اهداف شان دشوار شود و در زندگی با محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی روبهرو شوند.
با این که جوانان گفتوگوشونده در این گزارش، از پشتیبانی خانوادههای شان قدردانی کرده؛ اما گفته اند که نگرشهای محدودکنندهی خانوادههای شان به گونهی ناخواسته سبب کاهش خلاقیت، محدودیت در تفکر، ناتوانایی در ریسکپذیری و ازبینبردن فرصتهای رشد در آنان شده است.
از میان ۲۱ گفتوگوشونده در این گزارش، ۱۱ تن در حوزهی کار و ۱۰ تن در بخش آموزش و انتخاب رشتهی تحصیلی با محدودیتهای ناشی از نگرش خانواده روبهرو بوده اند.
سلاموطندار را در اکس دنبال کنید
فرزاد حارث ۲۳ساله، باشندهی کابل، میگوید که به دلیل خواست خانوادهاش به داشتن کار رسمی، از تصمیم به ایجاد کار شخصی دست کشیده است.
این جوان، میافزاید که دوست داشت رستورانتی ایجاد و از این راه اهدافش را دنبال کند. «خانوادهام به این باور بود که نمیتوانی؛ میگفتند دیگران چه کردند که تو انجام بدهی؛ میگفتند فلان فرد را ببین در این مسیر زیان دیده؛ به این فکر نمیکنند که اگر این جوان با هدف پیش برود، شاید موفق شود.»
به گفتهی حارث، بسیاری از خانوادهها بدون در نظرگرفتن توانمندیها و مسیر رشد فرزندان شان و با نگرشهای سنتی سبب تضعیف ایدهها و کاهش انگیزه در جوانان میشود. «خانواده میگوید که باید رشتهای را بخواند که هفت- هشت هزار افغانی معاش داشته باشد؛ در این زمان است که فکر و ایدهی جوان توسط همین باورها از بین میرود.»
دینای ۲۴ساله، باشندهی بامیان، میگوید با این که دوست داشت در بخش نظامی کار کند؛ اما به دلیل نگرشهای خانوادهاش به این خواست دست نیافته است. او میافزاید: «در افغانستان بیشتر مردها شامل نظام بودند و زنان کار نمیکردند؛ من میخواستم در این راستا کار کنم؛ از طرف خانوادهام محدودیتهایی بود و برایم میگفتند که این کار کلان تابوشکنی است و کار در این بخش خوب نیست.»
شماری دیگر از گفتوگوشوندگان در گزارش که به دلیل نگرشهای خانوادههای شان و دیدگاههای سنتی در جامعه نتواسته اند رشتههای مورد علاقهی خود را فرا بگیرند، میگویند که دلسوزیهای خانوادههای شان و نگرانی بیش از حد آنان از آینده، استقلال فردی آنان را از بین برده است.
مریم ۲۲ساله، باشندهی کابل، میگوید که به دلیل نارضایتی خانوادهاش از تحصیل در بخش خبرنگاری محروم مانده است. او میافزاید: «برادر و مادرم خیلی مخالفت نشان میدادند و میگفتند نباید این رشته را بخوانی؛ میگفتند پس از این که فارغ شوی و در رسانه کار انجام دهی، مردم میگویند که دختر فلانی در تلویزیون کار میکند و حرف شان را به ما میگویند.»
این جوانان، میافزایند که نگرشها و نگرانیهای بیش از حد خانوادهها سبب تغییر مسیر زندگی و کندشدن روند رشد آنان میشود.
بر اساس ارزشهای حاکم در افغانستان، جوانان تلاش میکنند برای عملیکردن خواستههای خانوادههای شان از اهداف فردی خود بگذرند؛ چیزی که گاهی جوانان را زیر فشار روانی قرار میدهد.
فرهاد حبیبزاده، باشندهی بلخ، میگوید: «گاهی مجبور استم میان خواست خود، خانواده و جامعه، یکی را انتخاب کنم؛ چیزی که سبب شده با مشکل روبهرو شوم؛ انتظار خانوادهام برای داشتن شغل پردرآمد مرا زیر فشار قرار داده و سبب ترس و اضطرابم شده است.»
سلاموطندار را در تلگرام دنبال کنید
شایسته، باشندهی بغلان، میگوید که دیدگاههای متفاوت در خانواده و اجتماع سبب شده دایرهی انتخابهایش محدود شود. او میافزاید: «آسیبپذیرترین قشر جامعه زنان اند؛ آن چه سبب ایجاد استرس و اضطراب در جوانان میشود، باورهای غلط و ناپسند در جامعه است که جوانان را از اهداف شان دور میکند.»
با این همه، شماری از روانشناسان، میگویند که محدودیت در انتخابها، فشارهای خانوادگی، اجتماعی و دسترسینداشتن به فرصتهای کاری، سبب ایجاد افسردگی و ناامیدی در جوانان میشود.
محمد بلوچ، روانشناس، میگوید: «مانعهای خانوادگی به ویژه خانوادههایی که سبک تربیتی آنها مستبدانه است از لحاظ روانی تأثیرهای منفی بر سلامت روان اعضای خانواده و نوجوانان دارد و این سبب افسردگی، اضطراب، اختلالهای خلقی و غیره شود.»
سیفالاسلام خیبر، سخنگوی وزارت امربهمعروف و نهیازمنکر امارت اسلامی، میگوید که این وزارت در تلاش حل مشکلات خانوادگی و اجتماعی جوانان است. او میافزاید: «ما برای آگاهی افکار عامه کار میکنیم و تمرکز به قشر جوان است که آنان در بخشهای علمی و حرفهای تشویق شوند؛ تمام محتسبان با دقت کامل کار میکنند و برای شان این سهولتها را فراهم میکند تا کار خود را درست پیش ببرند.»
نگرشهای خانوادهها نسبت به کار، تحصیل و انتخابهای جوانان میتواند مانع رشد آنان شده و انگیزهی پیشرفت و تلاش را در جوانان از بین ببرد.