گرانی بیکاری برای زنان؛ «گاهی ناامیدی به حدی فشار میآورد که میخواهم خودکشی کنم»
«از کاپیسا به کابل آمدیم، به امید این که کاری برای ما پیدا شود؛ اما فعلاً شوهرم کراچیرانی میکند و مه هم خانم خانه استم. خانه خسورانم که مصرفش سر معاش ما بود، حالی دَ امان خدا مانده.» این را شیبا میگوید؛ زنی که پیش از رویکارآمدن امارت اسلامی، در یکی از مؤسسههای خارجی به عنوان آموزگار کار میکرد؛ اما پس از وضع محدودیت کاری بر زنان، خانهنشین شده و همزمان با او، شوهرش نیز بیکار شده است.