رؤیایی بریده؛ روایت دختری که امیدی به برگشتن به سر کار ندارد

«آرزو داشتم که خودم یک مکانی داشته باشم تا از طریق آن، بتوانم به شماری از افرادی که معلول اند، به دختران و زنان یا حداقل به کودکان یتیم، فعالیتی کرده باشم.» این، آرزوی دختری به نام رؤیا است که اکنون، حتا نمی‌تواند از چهاردیواری خانه بیرون بزند و برای خودش کاری با درآمدی بخورونمیر دست‌وپاکند؛ دست‌وپایی که در یک‌ سال‌ونیم گذشته، پیوسته برای رسیدن کوتاهی کرده است.