
زندگی در زندان ناداری؛ روایت دختری که به دلیل بیپولی دانشگاه را ترک کرد
«همهی زندگیام از بین رفت؛ اهدافم، به رؤیاهایم تبدیل شده. درسخواندن برایم مثل شیرینیخوردن لذت داشت؛ اما، حالا همه چیز تلخ و سیاه شده.» وقتی این را میگوید، صدایش به لرزه میافتد و زیر چشمان خستهی عسلیاش از اشک تر میشود.