
میان شرح زبان و بههمآوردن پارچهها؛ آموزگاری که بخشی از روزش را خیاطی میکند
رحیمی، از بهکارگرفتن همه توانش برای ساختن یک زندگی ساده برای فرزندانش، هنوز پاسخی را که باید نگرفته و این کمبودی، فشار سنگینی را روی دوشش گذاشته و رنجی که شانههایش زیر آن تا میرود. «منحیث یک آموزگار، منحیث یک پدر، آرزوهای فرزندانم را نمیتوانم برآورده کنم. واقعا رنجآور است برای من که پدر استم و من که آرزو داشتم به فرزندانم کاری کنم.»

